□●به مناسبت ولادت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)●□
#استاد_فاطمی_نيا
□●عظمت حضرت عباس بن اميرالمومنين (علیه السلام) از عقول ما خارج است.
□●امام معصوم(علیه السلام) در مورد ايشان میفرمايد: «رَحمَ الله عمَّنا عباس کان نافذ البَصیرة»: خداوند عمویمان عباس را رحمت کند که چشمانش نافذ بود."
یعنی چشمان قمر بنیهاشم پرده ها را میشکافت.
□●تاریخ صحیح مینویسد امام حسين(علیه السلام) خطاب به او فرمودند : «بِنَفسی أنت»: عباس! جانم به قربانت.
الله اكبر از اين عظمت كه امام معصوم (علیه السلام) اين تعبير را در مورد كسي استفاده كند!
□●يكی از فضائل حضرت ابوالفضل (علیه السلام) اين است كه امام معصوم در مورد او فرمودند: "برای عباس نزد خداوند مقامی است كه جميع شهداء به آن غبطه ميخورند! "
این یک فضیلت را ما نمیتوانیم هضم کنیم، این همه شهید در اسلام بودند اما جميع آنها به مقام و منزلت قمر بنی هاشم غبطه ميخورند!
□●شفاعت حضرت عباس ،باب الحوائج ، بسيار قوی است ، از ايشان ميخواهيم كه شفيع ما باشند و مشكلاتمان حل شود ان شاءالله.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○میلاد حضرت اباالفضل العبّاس علیه السّلام○□
□○روز چهارم ماه شعبان المُعَظَّم سال بیست و ششم قمری روز میلاد اباالفضل العبّاس، فرزند رشید امیرالمؤمنین و برادر بزرگوار امام حسین علیهم السّلام است.
□○چقدر زیبا و معنادار است که ایشان حتّیٰ در تولّد، بر برادر سبقت نَجُستند. مؤدّبانه گذاشتند ابتدا یاد، نام و میلاد برادر بزرگوارشان اباعبدالله الحسین علیه السّلام بزرگ داشته شود و در روز بعد، میلاد ایشان بزرگ داشته شود.
□○وقتی فاطمۀ کِلابیه ، ملقّب به اُمالبَنین، این بانوی سرشار از فضیلت، نور و معرفت، اباالفضل العبّاس علیه السّلام را که نخستین فرزندشان از امیرالمؤمنین علیه السّلام بود، به دنیا آوردند، قُنداقۀ ایشان را به دست امیرالمؤمنین علیه السّلام دادند.
□○امیرالمؤمنین به گوش راست ایشان اذان گفتند؛ به گوش چپشان هم اقامه فرمودند؛ بعد شروع به نگریستن او کردند.
□○دستهای اباالفضل العبّاس را میبوسیدند و اشک میریختند. طوری که مادر نگران شدند که نکند در اندام و پیکر فرزندی که از ایشان به دنیا آمده است، نُقصانی وجود دارد.
□○وقتی از امیرالمؤمنین علیه السّلام سؤال کردند؛ حضرت فرمودند: نه. ولی این دستها روزی در نصرت و یاری برادرش حسین از پیکر جدا خواهد شد. گریۀ من به این خاطر است.
□○سنّ اباالفضل العبّاس علیه السّلام در این عالم، بیش از حدود سی و پنج تا سی و هشت سال نبوده؛ شاید کمتر از این هم نبوده است. شواهدی بر این وجود دارد. حضرت اباالفضل علیه السّلام تقریباً بیست سال جوان تر از زینب کبریٰ علیها السّلام هستند.
□○در جنگ صفّین اباالفضل العبّاس، در کنار حَسَنِین علیهما السّلام، از سرداران سپاه امیرالمؤمنین علیه السّلام و از رزمندگان دلیر این سپاه بودند. در این جنگ سنّ حضرت بین پانزده تا هفده سال بوده است. و هنگام شهادت امیرالمؤمنین علیه السّلام، هجده ساله بودهاند.
□○اسم زیبای عبّاس را امیرالمؤمنین علیه السّلام بر حضرت نهادند؛ که به معنای شیر دِژَم و خشمگین بیشۀ شجاعت است.
□○کنیۀ معروف ایشان، اباالفضل است به این علّت که از حضرت عبّاس دو پسر باقی ماند: یکی عُبِیدُالله و دیگری فضل.
□○فضل فرزندی بسیار زیبارو و باکمال بود. هم کمالات معنوی و هم کمالات ظاهری داشت و به لحاظ او، به حضرت عبّاس، ابوالفضل گفته شده است.
□○حضرت ابوالفضل علیه السّلام لقبهای فراوانی دارند. یکی از القاب ایشان «ابوالقِربَه یا «اباالقِربَه» است. «قِربَه» در زبان عربی به معنای مشک آب است. برای این به ایشان «ابوالقِربَه» گفته میشود که سقّای دشت کربلا هستند.
□○یکی دیگر از القاب حضرت، ساقی و سقّا است. کسانی که به کربلا مشرّف شدهاند، دیدهاند که از اسامییی که دور صحن مطهّر حضرت ابوالفضل علیه السّلام، بالای درهای ورودی نوشته شده است «یا ساقِی عَطاشا کَربَلاء» است.
□○از لقبهای دیگر حضرت، قمر بنیهاشم است. زیبایی چهرۀ ظاهری و پیکر جسمانی حضرت ابوالفضل علیه السّلام از یکسو و درخشندگی شخصیت ابوالفضل العبّاس ازسوی دیگر، مثل ماه میدرخشید. شخصیت والای ابوالفضل سبب شد که به ایشان «قَمَرُ الهاشمیّین» یا قمر بنیهاشم میگفتند.
□○از القاب دیگر حضرت بابُ الحَوائِج است. یعنی دری که از آن همۀ حاجتها برمیآید. البتّه بابُ الحَوائِج معانی مختلفی دارد. ولی اوّلین معنا و ظاهری ترین معنایش همین است؛ یعنی کسی که برای رسیدن به حاجات، باید از راه او وارد شد و از در حضرت عبّاس علیه السّلام میتوان به نیازهای خود راه پیدا کرد...
□○استاد مهدی طیّب ۹۲/۰۳/۲۳○□
#مناسبات_ماه_شعبان
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○استاد علی صفایی حائری
#وارثان_حسین (علیه السلام)○□
□○وارثان حسين در شعور و عاطفه و در تصميم و عمل متحّول شدهاند و به حسين پيوند خوردهاند و از علم و عشق و عبوديت و خلوص ، نشان گرفتهاند.
□○در واقع، ميراثى جز همين بصيرت و علم و عبوديتِ تقوا و عبوديتِ صلاح نيست.
«العلماء ورثة الانبياء» ؛ عالم ميراثدار انبياء است. در واقع ارث عالم، همان علم و بصيرت و بينش اوست و همين بصيرت و عبوديت، او را بپا مىدارد تا پاسدار حق باشد و جلوگير از باطل و ظلم و فسق و لهو و لعب.
□○اينگونه پايههاى مبارزه و جهاد و شهادت شكل مىگيرد و ميراث عاشورا و كربلا به نزديكان و پيوندخوردهها مىرسد.
□○وارثان عاشورا اينگونه با تحوّل در شعور به نورى رسيدهاند كه راهها و مقاصد را مشخص نموده و جهت را آشكار ساخته و به شورى رسيدهاند و با عشقى عجين شدهاند كه عشقهاى كوچك را مهار زده و تمامى آنها را به راه محبوب بزرگتر و عشق نيرومندتر كشانده است.
□○وارثان عاشورا با اين نور و شور،به شجاعت و صراحت برخورد رسيدهاند و در راه از هيچ نمىترسند.
□○ #وارثان_عاشورا ص۲۵۹○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●همانطور که گاهی اوقات نور شدید، چشم ظاهر را میزند و دیگر آن چشم نمیتواند ببیند، نور هستی هم به خاطر شدّتش باطنها را زده است و چشمهای باطن نمیتواند ببیند. همانگونه که چشمی را که نمیبیند سرمه میکشند و قدرت دید پیدا میکند، با صلوات هم چشم دل باز و بینا میشود.
☑️سرمه ی ایمان، صلوات بر پیامبر و اهل بیتش علیهم السّلام است.
■●کتاب مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#دستورالعملها
@mohamad_hosein_tabatabaei
#کعبۀ_اولیاء_خدا
■●علّامه آیت الله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه●■
■حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام را شاگردان ایشان (آیت الله قاضی قدّس سرّه) کعبۀ اولیاء می گفتند.
■مرحوم قاضی پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهدۀ نفس و واردات قلبیّه و کشف بعضی از حجابهای نورانی، چندین سال گذشته بود و هنوز وحدتِ حضرت حق تعالی تجلّی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسّل می شد، این حجاب گشوده نمی شد.
■تا هنگامی که ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرّف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عبّاسیّه و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میانِ در صحن و خود صحن است، شخص دیوانه ای به ایشان می گوید: ابوالفضل کعبۀ اولیاء است.
■مرحوم قاضی همینکه وارد رواق مطهّر می شود، حال توحید به او دست می دهد و تا ۱۰ دقیقه باقی می ماند؛
■و سپس که به حرم سیّدالشهداء علیه السلام مشرّف می گردد، در حالتی که دستهای خود را به ضریح مقدّس گذاشته بود، آن حال قدری قوی تر دست می دهد و مدّت یک ساعت باقی می ماند.
■دیگر از آن به بعد مرتّباً و متاوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است.
■●«جنگ خطّی» شماره ۱۸ ص ۲۶۹ و ۲۷۰ با تلخیص●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
○نیست اهل بیت را رنگینتر از وی مصرعی
○گر بُوَد بر صدر نُهمعصوم جای او بجاست
#صائب_تبریزی
@mohamad_hosein_tabatabaei
🌹الحمداللہالذےخلقالحسین(علیه السلام)🌹
○وحی نازل شده انگار، بر این دفتر من
○قلمم کاتب و گفتند که: «حا سین یا نون»
○شده تفسیر تمامی لغات این عشق
○«هو لیلا و تماماً همه از دم مجنون»
○من که باشم که بگویم سخن از حضرت عشق؟
○واژهها باید از آن عالم بالا برسد
○و توکلت علی الله، قلم، بسم الله
○قطره میگویم و ای کاش به دریا برسد
○سفرهات پهن تر از وسعت عرش است، حسین
○پای نان و نمکت سیر و نمک گیر شدیم
○عمرمان پشت در خانۀ تو شد سپری
○طفلکی بیش نبودیم و همه پیر شدیم
#رضاقاسمی
@mohamad_hosein_tabatabaei
○چشم هایش جلوه ی روزِ قیامت داشته است
○تا خدا هم رفته از بس قدّ و قامت داشته است
○آمده یک روز بعد از روزِ میلادِ حسین
○ماه بر خورشیدِ خود خیلی ارادت داشته است
○این قیاسِ چهره اش با ماه ، بی انصافی است
○ماه هم بر چهره ی ماهش حِسادت داشته است
#ابراهیم_زمانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات274-261 بقره قسمت اول
بخش چهارم
● از بين رفتن انفاق و شيوع ربا در بين مردم بزرگترين عامل فساد اجتماعى كنونى در جهان غرب است
و نيز بزرگترين عامل اين فساد از طرفى از بين رفتن انفاق ، و از سوى ديگر شيوع ربا است كه به زودى به آيات آن خواهيم رسيد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 590
(ان شاء الله ) و خواهيم ديد كه خداى تعالى بعد از آيات مورد بحث در خلال هفت آيه پشت سرهم فظاعت و زشتى آن را بيان مى كند، و مى فرمايد: رواج آن ، فساد دنيا را به دنبال مى آورد، و اين خود يكى از پيشگوئيهاى قرآن كريم است ، كه در ايام نزول قرآن جنينى بود در رحم روزگار، و مادر روزگار اين جنين را در عهد ما زائيد، و ثمرات تلخش را بما چشانيد.
و اگر بخواهيد اين گفته ما را تصديق كنيد در آيات سوره روم دقت فرمائيد آنجا كه خداوند مى فرمايد: ((فاقم وجهك للدين حنيفا - تا جمله يومئذ يصدعون )).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 591
اين آيات نظائرى هم در سوره هاى هود، و يونس ، و اسراء، و انبياء، و غيره دارد كه در همين مقوله سخن گفته اند، و ان شاء الله به زودى بيانش خواهد آمد.
و سخن كوتاه اينكه : علت تحريك و تشويق شديد و تاكيد بالغى كه در آيات مورد بحث درباره انفاق شده ، اينها بود كه از نظر خواننده محترم گذشت .
مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فى سبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ...
منظور از ((سبيل الله ))، هر امرى است كه به رضايت خداى سبحان منتهى شود، و هر عملى كه براى حصول غرضى دينى انجام گيرد، براى اينكه كلمه ((سبيل الله )) در آيه شريفه مطلق آمده و قيدى ندارد، هر چندكه قبل از اين آيه ، آياتى قرار دارد كه در آن سخن از قتال در راه خدا رفته ، و در آياتى ديگر نيز اين كلمه مقارن با مساله جهاد آمده ، ليكن صرف اين مقارن بودن دليل نمى شود بر اينكه بگوئيم منظور از آيه ((فى سبيل الله )) تنها جهاد در راه خدا است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●از حرم حضرت امیر علیهالسلام بیرون آمد، یک یا علی گفت و راه افتاد.
تازه به نجف آمده بود.
لحظۀ آخر که از حرم خارج میشد، رو به گنبد کرد و گفت: «مولا جان! یک زیبارو به ما نشان نمیدهی؟!»
□●چپقش را چاق کرد و رفت بهسوی بازار. نمیدانست کجا میرود، فقط میرفت...
به مدرسۀ سید که رسید، رفت داخل؛ آنجا کاری نداشت، فقط رفت سرکی بکشد.
مقابل یکی از حُجرهها نشست.
درِ یکی از حُجرهها باز شد، جوانی بیرون آمد، او را به داخل دعوت کرد.
□●همدیگر را نمیشناختند، اما بیاختیار هم را در آغوش گرفتند و گریه کردند!
هیچ حرفی نزدند؛ بعد هیچوقت همدیگر را ندیدند.
سالها بعد عکسی دید؛ صاحب عکس برایش آشنا بود؛
پرسید: «این کیست؟»
گفتند: « #آیتالله_بهجت»
یاد آن روزِ مدرسۀ سید افتاد؛
آهی کشید و زیر لب گفت: «من آن روز از مولا یک چهرۀ زیبا خواسته بودم!»
□●(بر اساس خاطرۀ حاج هادی ابهری؛ بهنقل از مرحوم شیخ جواد کربلایی)
#این_بهشت، #آن_بهشت، ص١٩●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●خاطره استاد فاطمی نیا از اوج لطافت علامه●■
■●من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می سوزد، یک کلمه می گویم: خانم ها، آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا (سلام الله علیها) قسم، اگر لطیف نباشید، چیزی گیرتان نمی آید، خودتان را معطل نکنید. هی روزی چند تا اوقات تلخی راه می اندازد، عصبانی می شود، از این طرف هم می خواهد بشود، زبده العارفین، عمده المکاشفین، یک بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید.
■●آقای علامه طباطبایی (ره) سراسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش دعوا نکرده بود. زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه ٢٨ سوار می شدند، از بغل رکاب می زدند، یک بچه ای آمد، زد علامه را لت و پار کرد، افتاد رو زمین، حالا ما باشیم چه می گوییم، خیلی آدم خوبی باشیم یک چیزی می گوییم دیگر. این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت: نه، گفت: الحمدلله، خداحافظ.
■●لطافت لازم است، تا لطافت حاصل نشده منتظر چیزی نباشی ها! ...
@mohamad_hosein_tabatabaei