🏴شهادت حضرت امام محمد باقر علیهالسلام تسلیت باد
■●از امام باقر علیهالسلام روایت شده است●■
■●خداى عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بندۀ بسیار دعاکننده را دوست دارد؛ پس بر شما باد دعا از هنگام سحر تا طلوع آفتاب؛ زیرا این فاصله، هنگامى است که درهاى آسمان در آن باز شده، و روزیها در آن تقسیم میشود، و حاجتهاى بزرگ برآورده میگردد.
■●بهجتالدعاء، ص۴۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام محمد باقر علیهالسلام●■
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقهِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاهِ السّاریَهِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقهِ الحقائقِ الظُّهوریَّهِ ، دَقیقهِ الدّقائق النُّوریَّهِ ، الفُلکِ الجاریَّه فی اللُّجَجِ الغامرَهِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَهِ ، النَّباء العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نکته_ناب🏴🏴🏴🏴🏴🏴
■"بسمه تعالی شانه"■
■امامت، اصل وجود است و موجودات همه فروع این اصلند یعنی تحقق و موجودیت هر مخلوقی در عین خارجی و نفس الامری به نور الانواری است که مظهر اتم آن امام می باشد چنانکه ملاصدرا، مبدع بحث اصالت الوجود میگوید: النبی اولی بالمومنین من انفسهم لانه الاصل فی الوجود و المومنون تابعون له فی مقام المحمود.
●تو اصل وجود آمدی از نخست
●دگر هر چه باشد همه فرع تست
■جناب شیخ اکبر در صلوات بر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام از امام به شخص العلم و المعلوم تعبیر میکند. این سخن بیان اصیل بودن حقیقت ولایت در متن هستی است و اصلا حقیقت وجود برای او ثابت است و ثبوت حقیقی هر شئ به اوست و او خود جمله همه است. علم در معلوم ساری و جاری است و حقیقت علم را باید در معلوم جستجو کرد و کل موجودات معلومات اند پس در هر موجودی علم سریان دارد "وسع کل شئ علما"، امام را علم مطلقی بدان که در شراشر وجودی معلوم سریان دارد لذا او بمنزلهی نفس ناطقه است برای ماسوی الله. و چطور جسم بدون روح حیات ندارد، موجودات بدون امام نیز مانند مردهی بیجان هستند که تحقق عینی خارجی ندارند، لَو لا الحُجَّة لَساخَت الارض بِأهلِها...
■در جای دیگر از همین صلوات می گوید، امام حیات ساری در جمیع مجاری وجود است. با این مقدمه که پیرامون اولویت و اولیت حقیقت امام بر جمیع موجودات گفته شد، بهتر است بجای طرح موضوع اصالت الوجود و اصالت النور مصداق بارز آنرا بیان کنیم تا حجاب را از پیش دیدگان طالبان کمال کنار زده و با صراحت بیشتری از چهره دل آرای حقیقت سخن برانیم و آن "اصالت الانسان یا اصالت الامام" است. البته هر جا در عرفان سخن از انسان می رود مراد مصداق اتم آن یعنی "امام" می باشد و غیر او انسانِ ناقص است پس تشکیک در ماهیت انسانی که ماهیة الماهیات است راه دارد و او را فردی است اتم و اکمل و افرادی به حسب درجات و مقامات کامل و ناقص تا انزل مراتب که شدیدتر از سنگ باشد. این ماهیت انسانی همان وجود ساری در هر چیز است و گرنه در آن حقیقتی که ماهیتی ندارد و انیت محضه است چگونه تشکیک میتواند راه پیدا کند پس ما اصالت را به ماهیتی دادیم که ماهیت هر چیز اوست و تشکیک را در ماهیتی قرار دادیم که ماهیات مظاهر و مجاری او هستند و مابه الامتیاز آنها به میزان جلوهی این نور الانوار در آنهاست کما اینکه مابه الاشتراک هر موجود نیز به اوست چون رزق هر موجودی از نعمت وجود به دست او پخش میشود؛ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء.
■حال ببین این انسان را که او را روحی است که میتواند از عرش بگذرد و به اعلی ذروه حقیقت راه پیدا کند و از سوئی پائین آید و تا اسفل سافلین که پائین تر از جماد است برسد پس حقیقتی مشکک است از اشد تا اضعف و از اعلی تا ادنی! این سخن را نیک دریاب و در آن به جد تأمل و اندیشه کن.
■پس اصالت در عالم با روح اعظم انسانی است که همهی موجودات معلوم اویند و این روح ساری در تمام مجاری است و هر شئ به او قوام یافته و او مقوم عالم تکوین است و درجات هر موجودی به بهره او از این نور خالص میباشد. روایات را با اندیشه ای بلند بنگر که میفرماید از احجار آنکه زودتر از همه به ولایت ما اقرار کرد عقیق بود و یا آن میوه که شیرین است و آن دیگری که تلخ است ولایت ما را نپذیرفت و امثال ذالک تا بدانی درجات هر چیز بدوست، عالٍ في دُنُوِّهِ و دانٍ في عُلُوِّهِ!
■پس ثبوت و تحقق هر موجود به نور الانوار امامت است و اگر او نباشد هیچ چیز دیگر موجود نخواهد بود، به او هیولای اولی فعلیت قابلی و ممکنات قابلیت فعلی و عرش و ساکنان آن فعلیت محضه دارند، بِکُم فَتَحَ اللهُ وَبِکُم یَختِمُ.
■پس توحید را در موحد پیدا کن و بدان آن حقیقت واحدی که کثیر است و کثرات در او واحدند، موحد است و به سریان روح او که نفس رحمانی است همهی فروعات وجود که شئونات و مظاهر اویند، ظاهر شده و در عین خارجی تحقق پیدا میکنند و آنکه اصل و اصیل است امام است حال تو خواهی بگو وجود و نور و معنی اصیل است خواهی بگو امام! چون آن وجود و نوری که حکیم و عارف مطرح فرمودهاند نیست مگر حقیقت امام که نور الانوار ساری در هر چیزی است و حقیقة الحقائق ظهوریهای است که وجود به او در خارج محقق گردیده است.
#ح_م
جمعه ۷ ذی الحجه
آیات 281-275 بقره قسمت دوم
بخش هفتم
● به خطا رفتن صاحب المنار در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده است
و در تخطئه صاحبان آن تفسير خوب از عهده برآمده ، ولى خودش در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده خطا رفته ، مى گويد آنچه ابن عطيه گفته ، در جاى خود مطلبى روشن است براى اينكه رباخواران كسانى هستند كه مال دنيا آنها را فريفته و خود باخته شان كرده ، به حدى كه مال را مى پرستند، و در جمع آورى آن جان مى كند، و مال را هدف مى دانند نه وسيله ، و براى به دست آوردن آن تمامى كسب و كارهاى معمولى را رها كرده و از راه غير طبيعى كسب مى كنند، و دلهايشان از آن حالت اعتدالى كه بيشتر مردم دارند خارج شده ، اين بى اعتدالى از همه حركات و معاملاتشان كاملا هويدا است (همچنان كه اين دلدادگى در حركات معتادين به عمل قمار كاملا به چشم مى خورد و مى بينى كه در كار خود آنقدر نشاط دارند و آنقدر غرق در كار خويشند كه توجه ندارند چگونه دچار سبك سرى و سفاهت شده و حركات غير منظمى انجام مى دهند) كه همين حركات نامنظم و ديوانه وار وجه تشبيه رباخوار به ديوانگان است ، چون كلمه ((تخبط)) از ماده ((خبط)) است ، كه عبارت است از نوعى نامنظم بودن ، مانند خبط عشواء (شتر كور) اين بود گفتار صاحب المنار در معناى تشبيهى كه در آيه شريفه آمده است .
و وجه نادرستى گفتارش اين است كه هر چند خروج رباخوار و قمارباز از اعتدال و انتظام عمل ، حرف درستى است ليكن معلول ربا خوردن به تنهائى نيست و مقصود آيه هم از تشبيه اين نيست .
اما اينكه گفتيم : معلول ربا خوردن نيست براى اينكه علت عدم اعتدال رباخوار و حركات ديوانه وارش بريدن از خدا و بندگى او و هدف قرار دادن لذائذ مادى است ، از آنجائى كه هدف و همت خود را لذائذ مادى قرار داده ، و علم و درك خود را به هدفى والاتر از آن متوجه نساخته است و نتيجه اش اين شد كه عفت دينى و وقار نفسانى را از دست بدهد و چون لذائذ مادى (هر چند كه اندك باشد) در آنان اثر مى گذارد لذا حركاتشان مضطرب و ناموزون است حال چه اينكه اينگونه افراد ربا بخورند و چه نخورند پس حالات نامبرده ربطى به رباخوارى ندارد.
و اما اينكه گفتيم : ((مقصود آيه هم از تشبيه ، اين نيست )) براى اين بود كه احتجاج و استدلالى كه در آيه شريفه آمده تا ثابت كند رباخواران دچار خبطند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 637
با تشبيه نامبرده نمى سازد براى اينكه خداى سبحان دليل خبط آنان در رفتارشان را اين دانسته كه مى گويند: خريد و فروش هم مثل ربا است و اگر مقصود تشبيه به آن جهت بود جا داشت به همان اختلال و ناموزونى حركات استدلال فرموده باشد. پس وجه همان است كه ما بيان كرديم .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○منتخبی از #اعمال_هفته
(برگرفته از کتاب شریف #اقبال_الاعمال سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)○□
□روز عرفه، روز دعا و نیایش است و نمازها و دعاهای بسیاری برای این روز بیان شده است (اقبالالاعمال، ج٢، ص٧٥تا٨٢). از مهمترین این ادعیه، دعای امام حسین علیهالسلام (ج٢، ص٨٢)و امام زینالعابدین علیهالسلام است (ج٢، ص١٠٦). دعاهای طولانی دیگری از امام سجاد و امام صادق علیهماالسلام برای این روز ذکر شده (ج٢، ص١٢٢تا٢١١). عمل ام داوود نیز در این روز مستحب است (ج٢، ص٢٥٨). احادیث در فضیلت زیارت امام حسین علیهالسلام در روز عرفه، نزد اهل معرفت، متواتر و فراوان است (ج٢، ص٦٤). شب و روز عید قربان را اعمال بسیاری است. اعمالی چون احیاء آن شب، زیارت سیدالشهداء علیهالسلام، غسل روز عید، نماز عید و دعاهای آن روز، (ج٢، ص٢٥٩تا٣١٩)همه نشاندهنده اهمیت بالای این زمان است. قربانی کردن در روز عید، یکی دیگر از اعمالی است که بسیار بر آن تأکید شده(ج٢، ص٣١٩).
#مناسبتها:
○روز ترویه
○حرکت امام حسین علیهالسلام از مکه به کوفه؛ ٦٠ق.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نکته_ناب
□بسمه تعالی شٱنه□
□هشتم ذیالحجه یوم الترویه است و ترویه در لغت علاوه بر سقایت به معنای تفکر و اندیشیدن در کاری است. اندیشیدن فصل اخیر انسان است.
زيد شحام، از حضرت امام محمد باقر علیهالسلام درباره تفسير آيه «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ» (عبس/۲۴)، سوال كرد كه مراد ازطعام انسان چيست؟
حضرت فرمود: «عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ»، بنگرد علمش را از كجا تحصيل مى كند.
در آیه، طعام بر روى انسان حمل شده است، و انسان من حيث هو انسان، غذاى او علم و عمل است.
○جانـور فـربه شــود لــيك از علف
○آدمـى فـربه ز عـزّ اسـت و شرف
○آدمـى فـربه شــود از راه گــوش
○جانور فربه شود از حلق و نوش
□پس به اندیشیدن که صورت و مقوم حقیقت انسانی است برای او معرفت حاصل میشود. عرفان ثمره اندیشیدن است لذا تفکر بالاتر از فکر و اندیشیدن مقدمه اندیشه و شناخت است. ازاینرو روایت تفکر را افضل از هفتاد سال عبادت میداند نه فکر را!! پویایی و نو بودن مربوط به اندیشیدن است و انسانی که دائماً در تفکر است هماره تازه و سرسبز و خضر گونه است.
□بعد از یوم الترویه، یوم العرفه است و یوم ظرف ظهور است و سپس عید حاصل میشود آن هم عید قربان!!
□عرفان میوهی شجرهی طیبهی اندیشیدن است. وقتی این میوه به بار نشست و انسان به حقیقت خود و آنگاه به حقیقت بالذات نظام وجود معرفت پیدا کرد و دریافت [که] او اصل است و هرچه جز او فرع و تابع او، لذا خود را قربانی ما فوق خود میکند. چون هر مادونی فدای ما فوق خود است و این اصلی مسلم و خلل ناپذیر است چون در متن نظام وجود معلول از خود هیچ ندارد مگر آنچه که علت به او اشراق کرده باشد. موجودات فقر محض به حق متعال اند و اگرفقر در غنی فانی نشود از فقر بدر نمی آید.
○اقـتـلونی اقـتـلونی یـا ثـقات
○ان فی قتلی حیاة فی الحیاة
نهم ذیالحجه،
#ح_م
□از مهمترین کارها #روزه نه روز اول این دهه، بخصوص روز نخست آن است. روایت شده است که روزه روز اول آن برابر با روزه هشتاد ماه و روزه نه روز برابر با روزه روزگار می باشد و #روزه_روز_ترویه کفاره شصت سال می باشد.
□المراقبات□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○در طواف کعبه و سعی بین صفا و مروه اگر تو را هل دادند و چند قدم جلو رفتی، باید برگردی و با ارادهی خودت مجدّداً بروی. در راه خدا با تحریک و فشار دیگران نباید راه رفت؛ با خواست خود باید طی طریق کرد.
□مرحوم حاج اسماعیل دولابی□
□○مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□از مهمترین کارها #روزه نه روز اول این دهه، بخصوص روز نخست آن است. روایت شده است که روزه روز اول آ
□○مراقبات روز هشتم ماه ذیالحجّه○□
□روز هشتم ماه ذیالحجّه روز ترویه است و روزهاش فضیلت دارد و روایت شده که کفاره شصت سال است. شیخ شهید نیز غسل این روز را مستحب دانسته است.
#مفاتیحالجنان
#مراقبات_ماه_ذیالحجه
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●مراد از کوه طور ، همان نفس ناطقه است●□
□..اگر در آیات شریفه ی قرآن و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت آمده است که موسی کلیم به بالای کوه طور تشرف یافت و در آنجا با خداوند به مناجات پرداخت ، مراد از این کوه طور همان نفس ناطقه است. و اگر تو هم بر قله ی نفس ناطقه ات سر افرازانه و پیروزمندانه صعود کنی و امیال و هواهای نفسانی را زیر پا گذاری و از اشتغالات نفس ، خودت را بالا بکشی و از این کتل و گردنه هر روز بگذری و بالا روی و از کثرت به وحدت سفر کنی جناب عالی هم موسایی و به کوه طور میروی.
□شما نیز که در وقت نماز اقامه ی نماز می کنی و قیام و رکوع و سجود داری به کوه طور تشرف یافته ای و می خواهی نفس را زیر پا بگذاری ، این کوه و گردنه ایی را که از صبح تاکنون تو را به زمین و مزرعه و کار و کاسبی و کم و زیاد دنیا اشتغال داد در هنگام نماز فتح میکنی و بر روی آن می ایستی و با خداوند مناجات میکنی چرا دائما به دنبال بیرون از خود هستی؟
چرا هنگامی که آیات و روایات را می خوانی به خود نمی اندیشی؟ و از درون خود معانی آنها را جست و جو نمیکنی؟
□آیات و روایات جملگی تفسیر انفسی نفس ناطقه ی من و شمایند.
اگر در روایات میخوانی که موسی در کوه طور " رب أرنی أنظر إلیک " گفت و در آن حال مشاهده کرد که هفتاد هزار موسی با او میگویند: رب أرنی أنظر إلیک تو نیز اگر به کوه طور نفس ناطقه ات تشرف یابی و به حقیقت " رب أرنی أنظر إلیک " بگویی ، خواهی دید که هفتاد هزار تجلی تو را ظهور داده اند و در هفتاد هزار تجلی تویی که میگویی: رب ارنی انظر الیک..
□تمامی این حرف ها با اساس است و آنچه در قرآن کریم و روایات اهل بیت آمده صرف قصه گویی و داستان سرایی نیست. کوه طور مانند بسیاری دیگری از کلماتی که در قرآن کریم آمده است رمزی است از جانب حق متعال که تو هم اگر این کوه نفس ناطقه ات را دریابی و از کتل ها و گردنه های آن عبور کنی , و در کثرت زندگی کنی اما هرگز کثرت تو را مشغول نکند و از وحدت باز ندارد تو نیز موسایی..
□●شرح دروس معرفت نفس|جلد دوم
استاد صمدی آملی حفظه الله●□
@mohamad_hosein_tabatabaei