eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
ان شاءالله هرجا که هستید سلامت باشید✋
آیات 281-275 بقره قسمت سوم بخش سوم ● جمله : ((فمن جائه موعظة من ربه ...)) در باره همه اعمال زشت قبل از ايمان و توبه است و شامل همه مسلمين در تمام اعصار مى باشد از اينجا روشن مى شود كه مراد از آمدن موعظه خبردار شدن از حكمى است كه خداى تعالى تشريع كرده و منظور از ((انتهاء)) در آيه ، توبه و ترك عملى است كه از آن نهى شده تا بنده از آن كار، ((دست )) بردارد و منظور از اينكه فرمود: ((فله ما سلف )). اين است كه حكم حرمت ، شامل رباخواريهاى قبل از آمدن قانون حرمت ربا، نيست و منظور از اينكه فرمود: (و امره الى الله ) اين است كه افرادى كه قبل از نزول آيه ، مبتلا به رباخوارى بوده اند، آن عذاب ابدى كه از ذيل آيه ، يعنى جمله ((و من عاد فاولئك اصحاب النار...)) بدست مى آيد، برايشان نيست . بلكه از آنچه كه تاكنون از راه ربا به دست آورده اند، مى توانند بهره مند گردند. و امرشان به دست خدا است ، چه بسا ممكن است خدا رهايشان سازد و در بعضى احكام آزادشان بگذارد و چه بسا تكليفى برايشان مقرر بدارد كه با عمل به آن تكليف ، خطاى قبلى خود را جبران نمايند. بايد دانست كه امر اين آيه بس عجيب است براى اينكه گفتيم جمله ((فمن جائه موعظه ...)) و تسهيل و تشديدى كه دارد حكمى كلى را بيان مى كند و اختصاص به مورد ربا ندارد، شامل تمامى گناهان كبيره مى شود و درباره همه آنها مى فرمايد: كسى كه قبل از مسلمان شدن گناه كبيره اى كرده باشد در اسلام مؤاخذه نمى شود ليكن متاسفانه مفسرين آن را مخصوص به ربا دانسته و آنگاه پيرامون آن بحث كرده اند كه رباهاى قبل از اسلام چنين و چنان است و امرش واگذار به خدا است و كسى كه در اسلام ، ربا بخورد چنين و چنان مى شود با ا ينكه عموميت آيه بسيار روشن است . بعد از آنكه به اين نكته توجه كردى كاملا برايت روشن مى شود كه جمله ((فله ما سلف و امره الى الله )) بيش از يك معناى مبهم افاده نمى كند چيزى كه هست اين معناى مبهم در مورد هر معصيتى كه درباره اش ‍ موعظه اى رسيده متعين مى شود و معلوم است كه اين معناى مبهم بر حسب اختلاف آن مواعظ، مختلف مى شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 641 پس معناى آيه شريفه اين است كه هر كس در اثر موعظه اى دست از كار زشت خود بردارد گناهان گذشته اش چه درباره حقوق خدا بوده يا در مورد حقوق مردم ، نسبت به عين آن گناهان مؤاخذه نمى شود ولى چنان هم نيست كه از آثار وضعى ناگوار آن گناهان به كلى رها شود، بلكه امر چنين كسى با خدا است اگر او بخواهد ممكن است وظائفى براى جبران آنچه فوت شده مقرر فرمايد مثلا قضاى روزه ها و نمازهاى فوت شده را بر او واجب كند و اگر گناهان گذشته راجع به حدود است ، حد را براى او واجب سازد و يا اگر مورد تعزير و شلاق و حبس است اجراى آن احكام را در باره اش واجب كند و اگر حق الناس است و عين مال غصبى ياربوى نزدش مانده باشد رد نمودن آن را به صاحبش واجب كند و اگر بخواهد او را عفو مى كند و بعد از توبه چيزى را بر او واجب نمى كند همچنان كه در مورد مشركين چنين كرده ، يعنى از حق الله و حق الناس ‍ هائى كه در زمان شرك مرتكب شده بودند عفو فرموده است . و نيز در مورد مسلمانانى كه گناهانشان تنها جنبه حق الله دارد مثلا شراب مى خورده و لهو مرتكب مى شده و بعد توبه كرده ، خدا توبه اش ‍ را مى پذيرد بدون اينكه چيزى بر او واجب سازد و مواردى ديگر نظير اين دو مورد، براى اينكه جمله ، ((فمن جائه موعظه من ربه فانتهى ...)) همانطور كه گفتيم مطلق است و منحصر به رباخوار نيست هم شامل او مى شود و هم شامل كفار و مؤمنين (چه مؤمنين صدر اسلام و چه ديگران از تابعين و مسلمانان اعصار بعد). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □مرتبه اول در اعتقاد به امامت ائمه علیهم‌السلام، التزام قلبی به وصایت و خلافت ائمه اطهار علیهم‌السلام و سفارش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به آنها به نام‌هایشان و نام پدران بزرگوارشان، و مرجعیت ایشان است. □مرحله بعد التزام عملی به متابعت از آنان است، نه اینکه نماز بخوانیم و آنها و امامت آنان را قبول نداشته باشیم، بلکه باید بدانیم که نماز را به ترتیب دستور آنها باید انجام دهیم. □○در محضر بهجت، ج۱، ص۵۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه و اعتصموا بحبل الله جمیعا. (36)□ □و همگى بریسمان خدا چنگ زنید. صاحب كتاب مناقب الفاخرة از عبدا
□آیه انما انت منذر و لكل قوم هاد.(38)□ □هر آینه تو بیم دهنده اى و براى هر قومى هدایت كننده اى است. از طریق اهل سنت هفت حدیث نقل شده است كه مقصود از منذر پیغمبر صلى الله علیه و آله و از هادى على علیه السلام می‌باشد از جمله مالكى در فصول المهمه می‌نویسد كه چون آیه مزبور نازل شد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: انا المنذر و على الهادى و بك یا على یهتدى المهتدون. □یعنى من انذار كننده ام و على هدایت كننده و به وسیله تو یا على هدایت یافتگان هدایت می یابند. (39) --------------------------------------------------- (38) سوره رعد آیه 7 . (39) فصول المهمه، ص 122 . □ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آیه انما انت منذر و لكل قوم هاد.(38)□ □هر آینه تو بیم دهنده اى و براى هر قومى هدایت كننده اى است.
□آیه و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام.(40)□ □زمانی كه ابراهیم (به درگاه خداى تعالى دعا كرد) و گفت پروردگارا این شهر را (مكه) محل امن قرار بده و من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان. ابن مغازلى شافعى به سند خود از عبدالله بن مسعود نقل می‌كند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود دعاى ابراهیم كه عرض كرد پروردگارا من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان به من و على منتهى شد كه هیچ یك از ما هرگز به بت سجده نكردیم در نتیجه خداوند مرا نبى و على را وصى قرار داد. (41) -------------------------------------------------------------------- (40) سوره ابراهیم، آیه 35 . (41) مناقب ابن مغازلى، ص 276 . □ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#غدیریه 2⃣ □ولایت، تأویل قرآن□ □«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّك
3⃣ □ولایت، تأویل قرآن□ □«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (رعد/۷)□ □قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «أنا المنذر و علی الهادی من بعدی؛ یا علی، بك یهتدی المهتدون». □«قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» (رعد/۴۳)□ □در کتاب التفسیر عیاشی از ابی جعفر علیه السلام در خصوص آیه‌ی فوق روایت است که: «فقال: نزلت في علی بعد رسول الله صلی الله علیه و آله و في الائمة بعده و علی عنده علم الکتاب». ❗️□و بدان علم از سرچشمه‌ی علوی جریان دارد. □«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا» (مریم/۹۶)□ □و فی الکافی عن الصادق علیه السلام: «ولایة امیرالمؤمنین علیه السلام هو الودو الذی قال الله تعالی». □«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» (فاتحة/۶)□ □در کتاب معانی الاخبار از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: «قال الصراط المستقیم امیرالمؤمنین».
(ره) : □ : «من أخلص لله أربعین صباحاً، فجّر الله ینابیع الحکمة من قبله علی لسانه» (هرکس چهل روز خود را برای خداوند خالص کند، خداوند چشمه های حکمت را از دلش بر زبان وی جاری و روان می‌کند.) را خواندم و تصمیم گرفتم بدان عمل کنم؛ پس از آن چله، هرگاه اندیشه و تصور گناهی به ذهنم می‌آمد، ناخودآگاه و بی فاصله از ذهنم می‌رفت... @mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بسم الله الرحمن الرحیم از حوادث بسیار مهم تاریخ اسلام، واقعه است○□ □داستان نصب أمير المؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السّلام در غدير خمّ به مقام ولايت كلّيّه كبراى إلهيّه، از داستانهاى بسيار مهمّ تاريخ اسلام است، و شايد واقعه اى با اين اهمّيّت و با اين خصوصيّاتى كه بيان خواهد شد، نداشته باشيم. □زيرا در حقيقت اين واقعه بيانگر بقاء رسالت پيامبر اكرم و دوام دوره ولايت إلهيّه آن حضرت در تجلّى گاه وجود مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام بوده است. □غدير نمايشگر اتّحاد و پيوند رسالت به إمامت، و نبوّت به ولايت است... □غدير نمايشگاه علىّ منّى و أنا منه در برابر ديدگان جميع خلائق و همگى امّت، و إعلان و إعلام اين واقعيّت به جهانيان تا روز بازپسين است. □غدير محلّ ظهور حقائق مخفيّه، و بواطن مختفيه، و إرشاد و هدايت مردمان به اين راه است. □غدير صراط مستقيم و شاهراه أعلاى انسانيّت به مقام عرفان و ولايت كلّيّه حقّ است. □● ، ج۷، ص۱۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شانه□ □يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه.... چون فرمود بَلّغ، به جمیع اکوان من الازل الی الابد ابلاغ شد و ندای بلغ از جانب رب رسول ختمی که رب الارباب است ازلی و ابدی است و هرگز این ندا از عالم وجود منقطع نمی‌شود. چه بهره هر موجودی از خطاب ایجادیِ کُن بواسطه سریان این ابلاغ در متن وجود او محقق می‌شود. □یکی از اولیاء الهی حقیر را فرمود که در مکاشفتی دیدم چون جناب حق تبارک و تعالی به رسولش فرمود يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ، نوری از جانب ذات اقدس اش تجلی کرد و در اقطار هر موجودی نفوذ یافت و هر شیء به این نور شیئیت پیدا کرد. این نور فصل اخیر هر چیزی است و به اوست شیئیت هر شیء.   □مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ چیست که رسول خاتم از جانب ذات غیبی امر به ابلاغ آن پیدا می‌کند چندان که اگر ابلاغ نکند تو گویی هیچ رسالتش را انجام نداده است؟ □از جانب ولی علی الاطلاق عالم وجود جز ولایتش نازل نمی‌شود. هو الولی؛ هر ولیی به اندازه بهره اش از این ولایت الهی ولی الله است. لذا ولایت همه اولیاء مقید است مگر ولایت خاتم که ختم اولیاء است. لذا خطاب شد که مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ را ابلاغ کن. یعنی آنچه به جان عزیزت نازل شد را به تمامه ابلاغ کن. مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ و مَا أوحي إِلَيْكَ هم ابلاغ تشریعی دارد و هم ابلاغ تکوینی. اگر ابلاغ نکنی رسول نیستی، زیرا رسالت هر رسول به ابلاغ ولایتش بر می‌گردد. یا علی کُنتَ مَعَ الأنْبیاء سِرّاً وَ مَعی سِرّاً وَ جَهْراً. □چون حضرت خاتم در منزل سراح مطلق واقع شده ولایتش هم مطلق است از اینرو آنچه در سرّ سویدای اوست در جهر هم به تمامه در صورت ولایت علویه ظاهر گردید. و این ماه شب چهارده را می‌ماند. چون انبیاء دیگر مظهر اتم اسم جامع نبودند، جامع نبودند لذا ماه ولایتشان تمام نبود و شب اول بودند یا دوم یا سوم و هکذا. اما رسول جامع است، قمر ولایتش هم کامل. □لذا مامور به ابلاغ در یوم الغدیر شد تا دریای تکوین و تشریع بهم آید و متن واقع و ثبوتی که نفس الامر است در منظر عقول شهود گردد .غدیر برکه ایست که ثبات دارد فافهم. تشریع از متن تکوین بر می‌خیزد. بدان آن ولایت عظمای علوی که در غدیر ابلاغ شد و مردم به صدق که تصدیق واقع است دعوت شدند امر ازلی الهی است؛ کُنت وَلیّاً وَ آدم بَینَ الماءِ وَ الطّین. ○دل هر ذره را که بشکافی ○آفتابیش در میان بینی □ولایت عظمای الهی در هر چیزی از ذره تا مجره سریان دارد؛ إِنَّ إِسم عَلي مَکتُوبٌ عَلی کُلّ شَئ. دشمنان ولایتش چه بدانند و چه ندانند سر سفره این ولایت موجودند، بِوُجُودِهِ ثَبِتَت الأَرض وَ السَّماء. اگر اقرار کنند در شمار صادقین درآیند و اگر انکار کنند خطاب وَيْلٌ لِّلْمُكَذِّبِينَ را مشمول گردند که کذاب آن است که خود را تکذیب کند. مبالغه در کذب آنجاست که خود را تکذیب کنی!! منکر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام منکر خودش است پس گوی او را که كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ. چون آنکس که خود را انکار کند از طبیعت انسانی اش منسوخ شده است. ○هر روز زنده ام به ولای تو یاعلی ○فردا به روح پاک امامان گواه باش
آیات 281-275 بقره قسمت سوم بخش چهارم ● به اين جمله استناد كرده اند و اما جمله : ((و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون )) به آن جهت كه كلمه عود در آن آمده در مقابل كلمه انتهاء كه در جمله سابق آمده بود دلالت مى كند بر اينكه مراد از كلمه عود معنائى است كه با عدم انتها جمع مى شود، در نتيجه معناى و من عاد... اين است كه هر كس كه از كار زشت خود دست بر ندارد چنين و چنان مى شود و اين ، ملازم است با اصرار بر گناه و نپذيرفتن حكم خدا كه آنهم كفر به خدا و يا ارتداد درونى است هر چند كه اين كفر وارتداد را به زبان نياورند زيرا وقتى كسى به گناه قبلى خود برگردد و دست از آن برندارد حتى به اين مقدار كه از آن پشيمان باشد چنين كسى در حقيقت تسليم حكم خدا نگشته و تا ابد رستگار نخواهد شد پس ترديدى كه در آيه شده و فرموده : كسى كه چنين كند چنان مى شود و كسى كه چنين كند چنان مى گردد در حقيقت مى خواهد بفرمايد كه : ترديد در تسليم حكم خدا شدن و سرپيچى از دستورات او و اصرار بر گناه ناشی از عدم تسلیم است که آن هم مستلزم خلود در آتش است. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 642 از اينجا پاسخ يك استدلال نابجا روشن مى گردد و آن استدلال معتزله است كه گفته اند: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه هر كس گناه كبيره اى مرتكب شود در عذاب دوزخ جاودان خواهد بود علت نابجائى آن اين است كه هر چند آيه دلالت دارد بر اينكه مرتكب گناه كبيره بلكه هر كس ‍ كه گناه كند در عذاب مخلد است ، ليكن دلالت ش منحصر در ارتكاب گناه با انكار حكم خدا است و البته چنين كسى كه تسليم حكم خدا نيست مسلمان نيست و بايد هميشه در عذاب باشد. مفسرين در معناى جمله : (فله ما سلف ) و جمله (و امره الى الله ) و جمله : (و من عاد...) وجوهى از معانى و احتمالات ذكر كرده اند كه اساس همه آنها همان معنائى است كه مفسرين از آيه فهميده اند و در سابق نقل شد و چون اساس آن احتمال ها فاسد بود، فائده اى در نقل آن احتمالات نديديم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ «از محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام نباید دست برداشت»○□ □حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره□ □چه ذکر فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و چه ذکر مصائب اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد؛ همۀ این‌ها ادا‌ کردن اجر رسالت است؛ تثبیت‌کردن مردم بر «قرآن» است. چرا؟ برای‌ اینکه قرآن دارد: «إلاّ المَوَدَّة فِی القُرْبَی؛ [از شما برای رسالت پاداشی نمی‌خواهم] مگر مودت و دوستی نزدیکانم». □اگر کسی بگوید: ما قرآن را می‌خواهیم و می‌گیریم، [اما] به اهل‌بیت کاری نداریم، چه‌کار داریم به اهل‌بیت؟! «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ؛ کتاب خدا ما را بس است». می‌گوییم: کتاب الهی که در آن «إلاّ المَوَدَّةَ فِی القُرْبَی» هست، آن را می‌گویی؟! آیا می‌شود آن‌ ‌‌وقت بگوییم کاری به اهل‌بیت علیهم‌السلام نداریم؟! کتاب‌الله که در آن آیۀ «اَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکُم و اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی؛ دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم» [هست]، آن را می‌گویی؟! پس آیا می‌شود بدون اکمال و بدون ولایت اهل‌بیت؟! آن قرآنی را می‌گویید [که در آن آیۀ] «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاة وَ یُؤْتُونَ الزَّکاة وَ هُمْ راکِعُون؛ همانا ولیّ شما خدا و رسول او و کسانی هستند که نماز به پا می‌دارند و درحالی‌که در رکوع‌اند، زکات می‌دهند» [هست]؟! یا نه، در قرآن شما این آیه‌ها نیست؟! □پس باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین(مداحان) با عمل، به این‌ها بفهمانند که از محبت [اهل‌بیت علیهم‌السلام] نباید دست برداشت. همه‌چیز توی محبت است. □اگر ما خدا را دوست می‌داشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست می‌دارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی می‌شود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی می‌شود؟! قهراً کسی که گفته: «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ»؛ نه وصیت و نه هیچ چیز دیگری لازم نیست، دروغ واضح و آشکار [گفته] است؛ مثل اینکه در روز بگوید حالا شب است یا در شب بگوید حالا روز است. □این مثل این است که بگویند: ما نصف قرآن را قبول داریم، نصف دیگرش را قبول نداریم. اگر بنا باشد بر تبعیض (پذیرش بخشی از دین و انکار بخشی دیگر)، اکثر مردم اصلاً خداپرست نیستند، اکثر مردم بت‌پرست‌اند. دین خدا تبعیضی نیست؛ یا باید همه‌اش را بگیری یا هیچ چیزش را نگیری. @mohamad_hosein_tabatabaei