#بسمه_تعالی_شانه
#عيدانه
□○استاد سید ابوالحسن حافظیان مشهدی فرموده بودند:"ذکری است که قبل از حلول سال نو(عید نوروز) مناسب است گفته شود تا به هنگام سال جدید زبان متذکر به آن ذکر شریف باشد."
□○استاد حافظیان ذکر مورد نظر را بیان نفرمودند. مرحوم آقای حاج شیخ هادی مروی در سال ۱۳۸۰ ه ش این مطلب را برای بنده تایید فرمودند اما از نوع ذکر و کیفیت آن آگاه نبودند تا اینکه مرحوم آقای حاج سید مهدی میرزایی قمی معاشر با مرحوم استاد حافظیان واستاد علی اکبر معلم دامغانی به اینجانب فرمودند:
"آن ذکری که مرحوم حافظیان فرموده بود قبل حلول سال نو گفته شود این است:" یامقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال بِحق الصَّمد"، سی وسه بار به نحوی که پایان سی وسومین بار ذکر شریف باحلول سال نو متقارن گردد."
#یاعلی
□●علوم اسرای تالیف فتوت نصیری سواد کوهی ص ۶۷●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 نکته_ناب 🏴
#بسمه_تعالی_شانه
■در روایتی مفصل و فوق عرشی، رسول الله صلی الله علیه و آله در عظمت مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میفرماید: «آنگاه که روز قیامت برپا شود، دخترم فاطمه سلام الله علیها در حالی که سوار بر ناقهای از ناقههای بهشتی است ظاهر میشود و دو طرف ناقه آن حضرت مزین است و مهار آن از مروارید تازه و سبز رنگ و پاهای آن از زمرد سبز و دم آن از مشک خوشبو و چشمانش از یاقوت سرخ است. بر بالای آن ناقه قبهای از نور است که ظاهرش از باطنش و باطنش از ظاهرش پیداست و داخل آن نور عفو الهی و خارجش رحمت الهی است. بر سر آن حضرت تاجی از نور است که هفتاد رکن دارد و هر رکن آن با دُر و یاقوت مزین است و همانند ستاره درخشان در افق آسمان میدرخشد و هفتاد هزار ملک از جانب راست و هفتاد هزار ملک از جانب چپ آن حضرت را همراهی میکنند و جبرئیل در حالیکه مهار ناقه آن حضرت را در دست گرفته است با صدای بلند ندا میدهد: «غضوا ابصارکم حتی تجوز فاطمه بنت محمد فلا یبقی یومئذ نبی و لا رسول و لا صدیق و لا شهید الا غضوا ابصارهم حتی تجوز فاطمه فتسیر حتی تحاذی عرش ربها جل جلاله» و در روایت دیگر میفرماید: «إذا کان یوم القیامة نادی منادٍ من بطنان العرش: یا اهل الجمع نکّسوا رؤسکم و غضّوا ابصارکم حتّی تمرّ فاطمة بنت محمد»
■چند نکته عرشی در این احادیث است که از باب تداعی معنا معروض میدارم چه اینکه روایات ما دارای بطون هستند و فهم کنه کلام معصوم در غایت صعوبت است، کما قال معصوم علیهم السلام: إِنَّ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ...
■قیامت در منظر عارفان بالله و حکیمان متاله مقام فوق عالم مثال و برزخ و مسمی به جبروت عالم و فوق آن است که وصول بدان مرتبه عبارت است از فنای بالله و تجرد تام از حدود و قیود عالم ماده و حتی ملکوت (برزخ)، لذا اهل قیامت کسانی هستند که نفوسشان در مرتبه جمعیت توحیدی قرار دارد هر چند و شاید دیگران قیامت را در نگاه مبتنی بر معاد جسمانی عبارت از زنده شدن بعد از مرگ و بعد از توقف در عالم برزخ بدانند یعنی زنده شدن در عالم ماده و طبیعت. اما عارف الهی که سخنانش مبتنی بر شهود و برهان و صد البته قرآن و روایات وارده است اینگونه نمیاندیشد لذا اهل قیامت عبارتند از انبیاء و مرسلین و شهداء و صدیقین و در یک کلام اولیاء الهی، البته قیامت صغری مقامی است و قیامت کبری مقامی دیگر. قیامت صغری را مقام جمعی یا فناء فی الله میگویند و در تعریف قیامت کبری میفرمایند مقام بقاء بعد فناء و صحو بعد المحو که عبارت از مرتبه جمع الجمعی توحیدی است که عارف در آن موطن با کل خلائق حشر توحیدی پیدا میکند یعنی در قیامت صغری ظهور وحدت در قلب عارف است که کثرات در وحدت مضمحل میشود و همهی تعینات در وحدت حیثیت اندماجی پیدا میکند اما در توحید خاص الخاصی که قیامت کبری است شهود وحدت در کثرت و کثرت در وحدت به نحو توأمان خواهد بود کما اینکه روایت مؤید بر آن است که الجمع بینهما التوحید. لذا قشریون معنای حشر کلی خلائق را در نمییابند و گمان میکنند قیامت یعنی سیر قهقراء به عالم ماده و رجوع مجدد از فعلیت به قوه!!! ای برادر ایمانی! وفقک الله فی درایة رواية المعصوم! بدان تا فکر و عقیدهی توحیدی و مبداء اصلاح نشود معاد حل نخواهد شد!
■خدا از بطنان عرش ندا میدهد یا اهل القیامة... و حضرت در این حضور محاذی عرش ذات الهی تجلی دارد و عرش خدا محل ظهور صفات اتم اوست و اگر کسی مظهر این مقام اطلاقی نباشد با لباس قید نمیتواند به مطلق نظر کند. پس حضور حضرت فاطمه در قیامت جلوه او برای اهل قیامت است که به اهل جمع نیز تعبیر شده است و اگر مراد از اهل جمع را خلائق هم بگیریم کما اینکه برخی روایات مشابه مشیر بدان است خللی در بحث پیش نمیآورد چون قیامت برای اهلش وصول به توحید حقیقی است که در او کثرات مندرج و به حیثیت اندماجی مستکن هستند.
⬇️⬇️⬇️ ادامه ⬇️⬇️⬇️
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
❗️متن دعای هفتم صحیفه سجادیه❗️ □وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِ
□○ #نکته_ناب ○□
#بسمه_تعالی_شانه
□بمناسبت فرمایش و توصیهی مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی من جمیع الشرور و آفات الدهور در خصوص خواندن نیایش هفتم صحیفه سجادیه که دعایی است برای پیشامدهای مهم و حوادث روزگار و ناراحتی و کروب، یاد نقلی از مرحوم حاج اسماعیل دولابی اعلی الله مقامه افتادم که در کتاب شریف مصباح الهدی روایت شده است که آن عارف سفر کرده میفرمود:
□«در همسایگی مرحوم شهید مطهری خانم بی حجابی زندگی میکرد که یک باره چادری شده بود. خودش تعریف کرده بود که ما اصلا اهل دیانت نبودیم. یک بار به قصد تفریح با شوهرم به مشهد رفتیم و چند روزی که آنجا بودیم در تفریحگاهها گذراندیم. روز آخر که میخواستیم به تهران برگردیم من از خیابان جلوی حرم مطهر امام رضا علیه السلام عبور میکردم که از خیابان نگاهم به ایوان حضرت افتاد. سلامی کردم و رد شدم. شب خواب دیدم که حضرت رضا علیه السلام فرمودند: کسی که دعای «یا من تُحَلُّ به عُقَدُ المکاره» را بخواند ما دست او را میگیریم. بعد از بیدار شدن از خواب آن دعا را خواندم و تمام زندگیم متحول شد و روح دیانت و معنویت بر زندگی ما حاکم شد. ائمه علیهم السلام حتی کوچکترین اظهار ارادت و محبتی را بی پاسخ نمیگذارند.»
□حال که حق متعال بر لسان مبارک این ولی بحق خودش رهبری عزیزمان این دستور العمل نورانی را جاری کرد، پس همگان با توجه با این نیایش زیبای حضرت سید الساجدین امام زین العابدین علیه السلام، هم روح معنویت و اتصال باطنی با حق متعال را تقویت کنیم هم سبب دفع بلا و آفات از مردم عزیز کشورمان باشیم بلکه چه بهتر که نیت دفع این بیماری منحوس از کل جهان را بنمائیم که الخلق عیال الله....
○چون قبول حق بود آن مرد راست
○دست او در کارها دست خداست
سه شنبه شب
۱۳اسفند ۹۸
#ح_م
□○ #نکته_ناب○□
#بسمه_تعالی_شانه
□○در زیارت هفتم حضرت امیر المومنین علیه السلام آمده است:
□○السَّلامُ عَلَى الْمَوْلُودِ فِي الْكَعْبَةِ الْمُزَوَّجِ فِي السَّماءِ ، و بلافاصله بعد از آن می فرماید: السَّلامُ عَلَىٰ مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكَّةُ وَمِنىٰ ، تا بفرماید این ولادت در داخل کعبه شرافت برای کعبه است و علی عالی اعلی بسی بالاتر از آن است که مظاهر و تعینات برای او شرافت باشند بلکه هر موجودی و مخلوقی به او شریف شده است اعنی در دایره وجود آنکه اصالت دارد و موجود است این نفس علوی رحمانی است و دیگران مصداق بالعرض این وجود ذی جودند:
○تو اصل وجود آمدی از نخست
○دگر هر چه باشد همه فرع تست
□○در عظموت و جبروت صاحب ولایت مطلقه و کبرای الهی همین بس که در سماء احدیت که مقام اطلاق قسمی است با آن سرّ ازلی و ابدی و مکتوم و مکنون سرمدی و اسم مستاثره ذات غیبی، یگانه محبوبه و معشوقه هویت مطلقه مقسمی حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها اتحاد وجودی یافته و برای او کفوی شده تا در نشئه طبیعت و در نکاح انسانی مبداء خروج لولو و مرجان امامت شود.
□○السَّلامُ عَلَى الْمَخْصُوصِ بِسَيِّدَةِ النِّسَاءِ؛ آن گزین خلقت و تتمه ی دوران حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه فرمود: "خصصت بفاتحة الكتاب و خواتيم البقرة"، فاتحه ی کتاب ،کل قرآن است و کل فاتحه در بسم الله آن و آن نیز در باء بسم الله و علی نقطه تحت باء است و خواتیم بقره ایمان رسول به آنچه از جانب حق نازل شد که ولایت امیرالمومنین علیه السلام است آن سرّی است که خاتم رسالت صلی الله علیه و آله بدان اختصاص یافت. بنگر مقام امام الموحدین و سرّ الانبیاء و المرسلین را که اختصاص یافته ی به سیدة النساء است و این فقط و فقط مستاثره امیرالمومنین علیه السلام است و احدی به این مشهد راه ندارد مگر او و فرزندان طاهرینش به سبب اتحاد با آن جناب صلوات الله علیهم اجمعین.
رسالت مخصوص به ولایت است و ولایت مخصوص به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهم اجمعین و این سرّ لو لا فاطمه لما خلقتکماست.
صبح ۱۳ رجب ۱۴۴۱ ه ق
#ح_م
🏴 #نکته_ناب 🏴
#بسمه_تعالی_شانه
■نتیجهی صبر، فرج است که فرمودهاند: «الصبر مفتاح الفرج». فرج، گشایش است و آن گشایش نفس است که از آن به وسعت و فسحت وجودی یاد میشود یعنی نفس انسان این قابلیت را دارد که اتساع پیدا کند و اینکه آن را «وجودی» میگویند بخاطر این است که آن چه وسیع میشود وجود آدمی است وگرنه ماهیت هر فردی محدود به حد نفادی اوست و وسعت در این معنی از ماهیت معنای محصلی ندارد.
■برخی صبر را همین انتظار فرج معنی کردهاند و برخی گفتهاند صبر آن است که بر صبر، صبر کنی و صابر باشی و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول ترک شکایت و این درجهی تائبان است. دوم رضا بمقدور و این درجهی زاهدان است سوم محبت آن است، که مولی با وی کند و این درجهی صدیقان است. و برخی بالاترین صبر را صبر در فراق محبوب و معشوق میدانند. هر چه هست خلاصه در صبر برای فرج است. چون عاشق وقتی صابر بر فراق معشوق شد و بین خود و او جدائی یافت معلوم میشود هنوز فرج تام و تمام معشوق برای او رخ نداده است. اگر جناب خضر به موسای کلیم گفت: «لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» یعنی نفس شما به درجهای از سعهی وجودی نرسیده است که با سرّ سویدای من معیت وجودی پیدا کند یعنی به فرج من نرسیدهای و از اسرار درون من مطلع نیستی.
■حضرت زینب کبری سلام الله علیها با صبر بیکرانش صبر را هم بی تاب کرد که اذا جاوز شئ من حده انعکس ضده، یعنی چون صبر به سر آید فرج میرسد و کسی که مظهر اتمّ صبر است همو مظهر اتمّ فرج میباشد و همهی مفاتیح فرج در دست اوست و مغالیق انتظار به دست او گشوده میشود. نمیبینی آن دردانهای که عالم و آدم در انتظار فرج او هستند صبح و شام بر مصائب ام المصائب خون گریه میکند؟
■کعبة الرزايا با صبوری اش بر مصائب کربلا که اعظم مصائب است از مظهریت صباری فراتر رفت و قدم در وادی بیکرانی گذاشت که اسم صبار و شکور و همهی اسماء حسنای الهی از آنجا تنزل مییابند، وادی بی حدی که فرج مطلق است که تمام حدود برداشته میشود و انسان خلیفهی خدا میگردد؛ «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ»
■انتظار زینب کبری برای فرج معشوق ازلی و ابدیش حضرت سید الشهداء به اسارت حاصل شد و جان زینبی جان حسینی گردید و به تعبیر یکی از عزیزانم آن جناب استطاعت مطلق بر معیت حسینی علیه السلام پیدا کرد و چه استطاعت بلندی!! مگر معیت مطلق با امام برای هر کسی حاصل میشود؟!! اگر جلوهای از جلوات حسینی بر کوه تجلی کند آنرا نرم و متلاشی میکند. بنگر اتحاد زینبی با جان حسینی را که در تمام مراتب صبر با امام استطاعت معیت یافت:
●آفتابی کرد در زینب ظهور
●ذرهیی ز آن، آتش وادی طور
●شد عیان در طور جانش رایتی
●خر موسی صعقا، ز آن آیتی
●عین زینب دید زینب را بعین
●بلکه با عین حسین عین حسین
●طلعت جان را به چشم جسم دید
●در سراپای مسمی اسم دید
سه شنبه ۱۵ رجب المرجب ۱۴۴۱ ه ق
روز شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
#ح_م