eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی لذا وقتی شخص می گوید‌: «یا ربّ»، اسم اعظم خودش را صدا می ز
□وقتی می گوید: «الهی» اسم اعظم خودش را صدا می زند و چون به خودش اسناد داد؛ «اله من» «آقای من»، «ربّ من»، حالا باید خودت را ببینی که کیستی؟ «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» این در مورد شیطان هم صادق است، شیطان هم کسی است که اگر خودش را خوب بشناسد، خدای خودش را هم می شناسد، که خودش را خوب شناخت و دید، یک موجودی است گمراه کننده، ربّ مربوط به جدول خودش را خوب شناخت و دید، یک موجودی است گمراه کننده، ربّ مربوط به جدول خودش را هم به ظاهر خوب شناخت، گفت: «رَبِّ بِما اَغوَیتَنی» امّا در مقام تادیب، ادب را مراعات نکرد، اگر چه به تعبیر قرآن، او هدایت می کند، «یَهدی مَن یَشاءُ» او اضلال می کند، «یُضِلُّ مَن یَشاءُ». اما اگر کسی با تقوا باشد، هرگز نقص ها را اسناد به حق متعال نمی دهد، نمی گوید تو مرا گمراهم کرده ای. به هدایت که می رسد، می‌گوید: تو مرا هدایت کردی، اما وقتی به ضلالت رسید، تقوا را مراعات می کند، و ضلالت را به خودش اسناد می دهد؛ «رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا» این تقوای انسان کامل است. شیطان این تقوا را ندارد، وقتی با «رب» حرف می زند، به وفق بی ادبی خودش حرف می زند، رب را در جدول بی ادبی خودش مشاهده می کند و می گوید: «رَبِّ بِما اَغوَیتَنی...»؛ «پروردگار من!به سبب این که نو مرا گمراهم کرده ای...»(۷۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □وقتی می گوید: «الهی» اسم اعظم خودش را صدا می زند و چون به
□اما انسان کامل مودّب است به آداب الهیه نمی گوید: «ربّنا ظلمتَنا»، وقتی به علم می رسد، می گوید: «عَلَّمتَنا» تو ما را تعلیم نمودی وقتی به هدایت می رسد می گوید: «هَدَیتَنا» تو مرا هدایت کردی وقتی به اسم «ساقی» می رسد می‌گوید: تو مرا سیرابم کردی «یَسقینِ» وقتی به اسم‌ شریف «مطعم» می‌رسد می‌گوید: تو مرا اطعامم دادی، «هُوَ یُطعِمُنی»(۷۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □اما انسان کامل مودّب است به آداب الهیه نمی گوید: «ربّنا ظ
□وقتی به شفا می رسد، شفا را به او اسناد می دهد، (یَشفین)، اما وقتی به گمراهی می رسد، می گوید: (رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا وَ اِن لَم تَغفِر لَنا وَ تَرحَمنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ) این روش تقوایی یک انسان الهی عرشی است.(۷۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش سوّم●■ ☑️کانون
■●شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش چهارم●■ ☑️ثمرۀ اخروی همراه رسول الله بودن ■در خصوصیات رفتاری‌شان همان سه ویژگی بود که در تورات نقل شد: « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » ■و ثمرۀ این‌گونه رفتار کردن؛ بالندگی و به اقتدار رسیدن امّت اسلامی و بی‌نیاز به اتّکا به احدی بر پای خویشتن ایستادن و قدرت پیدا کردن بود که در انجیل بیان کرد: « كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ». ■امّا همراه رسول الله بودن چیست؟ « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا » خداوند به آن گروه از مؤمنان که عمل صالح انجام دهند، از پیروان رسول الله که ایمان می‌آورند و عمل صالح انجام می‌دهند وعدۀ « مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا » می‌دهد. ■وعدۀ مغفرت، بخشیده شدن خطاها، اشتباهات، نقص‌ها و ریشه کن شدن علل و عوامل گناه در وجودشان را می‌دهد. ■بین توّاب و رحیم بودن خدا با غفّاریت خدا فرق است. غفّاریت خدا تنها این نیست که آثار گناه را از بین ببرد؛ بلکه ریشه مولّد گناه را از وجود عبد می‌کَند. خدا اوّل وعدۀ مغفرت داد؛ دوّم « أَجْرًا عَظِيمًا » پاداش عظیمی که خدای متعال به آنها عنایت می‌کند؛ این اجر عظیم چیست؟ خدا می‌داند! ■چیزی که خداوند به آن عظیم می‌گوید، خیلی عظیم است! خداوند به هر چیزی عظیم نمی‌گوید. این اجر عظیم، این پاداش عظیم، رسیدن به مرتبۀ قرب الی الله، رسیدن به لقاء خدا و رسیدن به جوار قرب الهی است. رسیدن به مرتبه‌ای است که: « فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ » ■امیدواریم خدای متعال با همین آیۀ شریفه‌ای که عرض کردیم ما را واقعاً به حقیقت مبعث و به همراه بودن با رسول اللّه موفّق کند؛ به گونه‌ای که این خصوصیّات در رفتار و حالات ما متبلور شود. ■●استاد مهدی طیّب ۸۵/۰۶/۰۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۲)●■ ■توفیق بزرگی بود، خی
‍ ‍ ■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۳)●■ ■نکته ی دیگری هم که شاید باز خوب است به آن توجّه کنیم این است؛ که ببینید این زیارت ظاهری که ما از وطن خودمان حرکت می کنیم، راهی طی می کنیم و بالاخره به کربلای معلّی مشرّف می شویم و وارد حرم اباعبدالله عليه السّلام می شویم و در حرم آن حضرت عرض سلامی به محضر آن بزرگوار داریم، گرچه بسیار بزرگ است، بسیار عظیم است، بسیار گرانبهاست، امّا بدانیم، این مجاز است. این زیارت مجازی است. ■زیارت حقیقی دیدار خود اباعبدالله الحسین عليه السّلام است. حرم حضرت، در حقیقت، قلب مؤمن است. القلب حرم الله. قلب مؤمن حرم خدا و حرم اولیای خداست. فرمودند: فی قلوب من والاه قبره. قبر اباعبدالله در قلوب اهل ولایت است. در قلوب اهل محبّت است. زائر حقیقی زائری است که از مجاز عبور کند و به حقیقت راه پیدا کند. از این عالم ظاهر و عالم کثرت، توشه ای بگیرد برای اینکه به عالم حقیقت راه پیدا کند. برای اینکه خود اباعبدالله الحسین عليه السّلام را دیدار و ملاقات کند. عرض کردم این به معنای این نیست که خدایی ناکرده تشرّف به کربلای معلّی و حرم اباعبدالله عليه السّلام را کوچک بشماریم؛ بسیار عظیم است. امّا اعظم از این، دیدار خود اباعبدالله است؛ ملاقات و زیارت آن حضرت در حرم دل است. و حالا اگر اینگونه نگاه کنیم، ممکن است این تعبیر را هم کنیم؛ که خدای متعال برای اینکه ما را از قنطره و پل مجاز عبور دهد و به وادی حقیقت رهنمون شود، مانع این اشتغال ما به مجاز شد تا راه را باز کند و به ما به حقیقت نائل شویم؛ این هم یک تعبیر. ■همه ی اینها نشان می دهد که عطای بزرگی پشت این عدم موفقیّت برای تشرّف است در عین شور و علاقه و عشقی که به این تشرّف وجود دارد. و ان شاءالله خدای متعال توفیق دهد که انسان اهل غفلت نشود. غافل نشود. هیچ چیزی او را از مقصد غافل نکند. چه معصیت چه طاعت؛ غفلت موجب محرومیّت عظیم است. و غفلت در محضر بسیار خسارت بارتر از غفلت در غیبت است. در بحث زیارت عرض کردیم، در همین زیارت ظاهری که اگر زائر در حرم اهل بیت عليهم السّلام حواسش جای دیگری باشد، چقدر زشت است. حجّت خدا حواسشان به ماست و ما خدایی ناکرده در ذهن و فکرمان و دلمان، جای دیگری هستیم. قطعاً غفلت موجب محرومیّت خواهد شد؛ خدا نکند که محرومیّت ظاهری ما، اثر غفلت ما باشد. البته برای دوستان شایسته و وارسته ی ما غفلت از جنبه های ظاهری و دنیوی نیست که متاسفانه بعضاً وجود دارد که افراد برای تجارت، سیاحت، استراحت یا برای هر چیز دیگری به سفرهای زیارتی می روند، به حج می روند، به عمره می روند، اعتاب مقدّسه می روند، که آن دیگر خیلی خسارت است. آن غفلت در جنبه های دنیوی، و گاهی اوقات همانطور که عرض کردم، غفلت در جنبه های معنوی هم ممکن است برای زائری پیش بیاید و آن غفلت یقیناً خسارت بار است؛ یقیناً تبعات محرومیّت را در پی می آورد. ادامه دارد... ■●استاد مهدی طیب ۱۶ مهرماه ۱۳۹۹ - شب اربعین●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_ناب_پیرامون_حقیقت_نبوت_مطلقه قسمت2⃣ ■امتی که در عصر پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم ب
قسمت3⃣ ■«كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ» یعنی منِ پیغمبر در عوالم غیبی همچون عالم اسماء‌الله، عالم ملائکة الله و... نبی بودم. من حقیقت اسماء را به آنها انباء می‌کردم. امیرالمؤمنین چطور؟ ایشان هم ولایت دارند. منزل اول منزلی است که همه‌ی منازل نظام هستی بر آن مترتب هستند. این منزل، خورشیدی است که هر نوری در عالم، نورش را از این خورشید می‌گیرد. از حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء به شمس الشموس تعبیر می‌شود. اهل بیت علیهم السلام همگی شمس الشموس هستند منتها این امر در ایشان غلبه پیدا کرده است و ظهور و تجلی اش بیشتر بوده است. همه هستند و این امر در همه فعلیت پیدا کرده است اما غلبه اش در شخص ایشان بیشتر بوده است. شمس الشموس یعنی چه؟! یعنی هر شمسی که در عالم هست مندرج در نور این شمس است و فیض را از این خورشید می‌گیرد. همه‌ی انبیاء فیض را از پیغمبر ما می‌گیرند. چرا؟ چون او وجه‌الله است. □وجه‌الله یعنی چه؟ شخصی به نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و از ایشان پرسید وجه‌الله چیست؟ که قرآن می‌فرماید فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (بقره/۱۱۵). به هر طرف که رو کنید، شما وجه‌الله را در آن سو می‌بینید. حضرت آتشی روشن کرده بود. فرمود که وجه این آتش کجاست؟ همه طرفش وجه آتش است. لذا وجه‌الله کسی است که همه‌ی ابعاد وجود او نور است. پیغمبر ما صلی الله علیه و آله اینگونه است. لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّة. شرقی و غربی نیست، مطلع همه‌ی انوار است. مطلع الشمس و مطلع نور است. چون وجه‌الله اتمّ و مطلع انوار است لذا هر کسی که بخواهد نور بگیرد باید از او بگیرد. □إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/۱۰) موسی در حال گذر بود و از دور آتشی دید. به خانواده‌اش گفت که صبر کنید تا آتشی بیاورم تا به آن هدایت شویم. وقتی که به آتش رسید دید که این آتش می‌گوید إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي (طه/۱۴) این یک تمثل است. من خدا هستم! نه اینکه آتش یا درخت یا هرچیز دیگری خدا باشد بلکه این ندا از وجود هرچیزی بر می‌خیزد. این ولایت تامّه‌ی امیرالمؤمنین و پیامبر ما است که به هر پیغمبری خطاب می‌کند که إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْك. یا آنجا که حضرت موسی می‌گوید رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (قصص/۲۴) همه‌ی این رب ها به حضرت ختمی مرتبت باز می‌گردد چون او رب تمام مخلوقات نظام هستی است. ما رب مطلق و رب مقید داریم. رب مقید عالَم که شما هر روز هم در قرآن می‌خوانید و باید به آن توجه داشته باشید، همین وجود ذی جود حضرت ختمی مرتب صلوات الله علیه و علی آله الطاهرین است.
| حضرت آدم (علیه السلام) چه مدت، میهمان بهشت خدا بود؟ ■مرحوم صدوق از امام باقر عليه‌السلام از پدران بزرگوارش، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روايت كرده كه فرمود: مكث آدم و حوا در بهشت از هنگامى كه وارد آن شدند تا ساعتى كه بيرون شدند تنها هفت ساعت از ايام دنيا بود و در همان‌روز كه اين جريان واقع شد، خدا از بهشتش بيرون كرد. ■●ترجمه الميزان ج۱، ص۲۲۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ■ : اگر شخصى در کودکى ضررى به کسى رسانده باشد چه کند؟ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ضامن ضرر او است و بايد او را راضى کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش هفتم1⃣ ● اختلاف در اين مسأله از ابتدا توأم با خلط و اشتباه بود
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش هفتم2⃣ ● اختلاف در اين مسأله از ابتدا توأم با خلط و اشتباه بوده و ادله طرفين قاصر استاثبات مدعاى آنها است و باز نظير روايتى كه در كتاب الدرالمنثور از طبرانى نقل شده آن هم از ابى مالك اشعرى نقل كرده كه : از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) شنيده ، كه فرمود: من بر امتم نمى ترسم مگر از سه خطر: اول اينكه : مالشان زياد شود، در نتيجه به يكديگر حسد ورزند، و به جان هم بيفتند. دوم اينكه : دست به كار علم قرآن شوند، آنوقت همانها كه ايمان به قرآن دارند در ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 78 صدد برآيند كه تأويل آن را بفهمند در حالى كه تأويل آن را كسى جز خدا نمى داند، و راسخين در علم مى گويند: ((ما به قرآن ايمان داريم ، همه اش از ناحيه پروردگار ما است ، و كسى به جز خردمندان متذكر نمى شود)). سوم اينكه : علمشان زياد شود، و بكلى از علم قرآن دست بردارند، و اعتنائى به آن نكنند. و اين حديث به فرضى كه دلالت داشته باشد كه غير خدا كسى علم به تأويل ندارد، دلالت دارد بر نفى آن از مطلق مومن ، نه تنها از خصوص ‍ راسخين در علم ، و اين مقدار دلالت ، به درد طايفه دوم نمى خورد. و باز نظير رواياتى كه دلالت دارد بر وجوب پيروى آيات محكم و ايمان به آيات متشابه ، و دلالت نداشتن اين دسته از روايات بر مدعاى نامبردگان ، جاى ترديد نيست . و نيز مانند روايتى كه تفسير آلوسى از ابن جرير از ابن عباس (و بدون ذكر آخر سند) نقل كرده ، كه او گفته آيات قرآن كريم چهار دسته است . اول آنچه مربوط است به حلالها. دوم آيات مربوط به آنچه حرام است ، كه هيچ مسلمانى در ندانستن اين آيات معذور نيست . سوم آياتى كه راجع به معارف است ، و علما آن را تفسير مى كنند. چهارم آيات متشابه كه كسى به جز خدا معناى آن را نمى فهمد، و هركس ‍ علم آن را ادعا كند دروغگو است . و اين حديث علاوه بر اينكه نام راويان آخر سندش ذكر نشده ، معارض با رواياتى است كه از خود ابن عباس نقل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) درباره اش دعا كرد، و خود او ادعاى علم به تأويل نمود، و مخالف با ظاهر قرآن كريم است ، چون ظاهر قرآن اين است كه تأويل غير از معنايى است كه از متشابه منظور است (و بيانش گذشت ). پس آنچه بايد گفته شود همان است كه گفتيم ، قرآن كريم علم به تأويل را براى غير خدا ممكن مى داند، اما خصوص آيه مورد بحث دلالتى بر آن ندارد، و ما بايد در اين دو جهت بحث كنيم ، اما جهت دوم كه گفتيم خصوص آيه مورد بحث دلالتى ندارد بر اينكه غير خدا هم مى تواند از تأويل قرآن آگاه شود، بيانش اين است كه آيه شريفه به قرينه صدر و ذيلش و به قرينه آيات بعدش تنها در صدد تقسيم آيات قرآن به دو قسم محكم و متشابه است ، و نيز در صدد تقسيم مردم است به دو قسم : ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 79 يكى آنهائى كه ايمان به قرآن دارند، و قرآن را برنامه زندگى خود مى دانند، هر چه از آياتش را فهميدند عمل مى كنند، و علم آنچه را نفهميدند به خدا وا گذار مى كنند. طايفه دوم بيماردلان و منحرفينى هستند كه كارى به هدايت قرآن ندارند، فقط آن را وسيله قال و قيل و فتنه انگيزى قرار مى دهند، كه قهرا بيشتر به آيات متشابه آن دست انداخته جنجال بپا مى كنند. پس منظور آيه شريفه در ذكر ((راسخين در علم ))، اين است كه حال آنان و طريقه ايشان را بيان نموده و در ازاى آن مدحشان كند، و در مقابل ، بيماردلان را مذمت نمايد، زائد بر اين مقدار، خارج از مقصود اوليه آيه است ، و هر وجهى كه ذكر كرده اند تا اينكه به گردن آيه بگذارند كه مى خواهد راسخين در علم را هم شريك خدا كند، و بگويد آنان نيز مى توانند علم به تأويل داشته باشند، وجوهى است ناتمام كه بيانش ‍ گذشت 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت رسول‌ الله صلی الله علیه و آله●■ ■قَلْبٌ لَیْسَ فیهِ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْحِکْمَةِ کَبَیْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّه‏َ لا یَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ ■دلى که در آن حکمتى نیست، مانند خانه ویران است، پس بیاموزید و آموزش دهید، بفهمید و نادان نمیرید. براستى که خداوند، بهانه‌‏اى را براى نادانى نمی‌پذیرد. ■بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۱۷۳، ح ۱۲■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● | حرف تازه و دقیق علامه طباطبایی درباره «صبر اجتماعی»●■ در آیه‌ آخر سوره آل عمران می‌خوانیم: «ـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱصْبِرُوا۟ وَصَابِرُوا۟ وَرَابِطُوا۟ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ...»، چه فرقی بین صبر کردن و صابر بودن است؟ «علاّمه طباطبايی مطلب دقيقی را از دو كلمه ﴿صابِروا و رابِطوا﴾ استنباط كرده‏ اند كه ﴿صابِروا ورابِطوا﴾ مستقيم متوجّه مؤمنان است؛ به اين معنا كه صبرهايتان را با هم تبادل كنيد؛ نه اينكه هر يك به تنهايی صبر كنيد، همان‏گونه كه آيه شريفه ﴿واعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَميعا) فرمان مي‏دهد كه همه با هم مسلمان باشيد؛ نه فقط همه مسلمان باشيد، پس اگر مسلمانان هماهنگی جمعی نداشته باشند، هيچ يك به آيه مزبور عمل نكرده ‏اند، زيرا فرمان ﴿واعتَصِموا﴾ به معنای «مسلمان شويد» نيست، بلكه به معنای «با هم مسلمان باشيد» است و با هم مسلمان بودن، غير از مسلمانی هر فرد به تنهايی است. با هم مسلمان بودن يعنی در مسائل نظری تبادل فكری داشتن، در امور اجرايی و عملی همكاری كردن و در مسائل دفاعی و جنگ مصابره و مرابطه داشتن. : ﴿صابِروا﴾ و ﴿رابِطوا﴾ خطاب به مؤمنان است؛ بدين معنا كه با هم صبر و رباط داشته باشيد، زيرا صبر هر انسانی محدود است؛ بعضی زود مي‏رنجند و خسته مي‏شوند. اگر مصابره جايگزين صبر فردی شود و مرابطه جای حراست و نگهبانی انفرادی از مرزهای دينی را بگيرد، نقص ناشی از رنجش و خستگی بعضی با توانمندی و پايداری افراد ديگر ترميم خواهد شد.» ■●ر.ک: تفسیر تسنیم، ج۱۶، ص۷۷۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■اگر تمامی انبیاء عوالم و ادوار را جمع کنیم، در برابر پیامبر اسلام امّی و بی سوادند. عیسی و موسی و ابراهیم و نوح و همه اینها پشت به پشت جمع بشوند همگی در برابر حضرت رسول صلی الله علیه و آله امّی اند. اینکه حق متعال در قرآن می‌فرماید «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ» (جمعه/۲)، مراد از این «أُمِّيِّينَ»، این اعراب جاهل و بادیه نشین نیست. او در بین همه نخبه های عالَم مبعوث شده بود اما این نخبه ها جملگی در محضر این آقا امّی هستند. ●نگار من ڪہ بہ مڪتب نرفت و خط ننوشت ●بہ غــمـــزه مـــسئــله آمــوز صــد مدرس شد