eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□این مجاهده هست انسان هیچگاه از این مجاهده خالی نیست انطور به انتظار بنشینید که یک روز هیچ کار نداشته باشید این نشئه شده باشه دارالسلام گلشن شده باشه که در او تشایع و تنازع نباشه، نیست مگر حضرت مهدی موعد قطب عالم امکان ولی الله اعظم که امیدواریم این قیام شکوهمند اسلامی ما پیوند و پیوستگی اش به ان قیام جانانه حضرت ولی الله اعظم بوده باشد وقتی آن جناب به اذن الله به فرمان الهی که هر وقت او مصلحت می داند قیام فرموده است، آن وقت هست که همانطور که سر زبان ما هست گرگ و میش با هم از یک مشرب آب می خورند که عدل مطلق در عالم حاکم است که قران در متن اجتماع بشر، زندگی مردم مطلقا شرق و غرب در اقصی نقاط کره، در تمام اقالیم قران پیاده می شود و حقایق الهی حکومت می فرماید، انگاه بله تا زمان ظهور حضرت بقیه الله که لفظ چقدر شیرین که ائمه ما به دهن ما گذاشته اند بقیه الله دنباله خدا نمونه خدا اثر الهی نمودار حق بقیه الله دنباله کمال مطلق ایشان که ظهور فرمودند انگاه انچنان خواهد شد و الان به ما فرمودند، مبادا شما خاموش بنشینید که دشمن ها در لباس اهل ایمان و به زبان من امام زمان در می آیند که ریشه دین و آیین و سعادت مردم را قطع بنمایند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □شما اگر در قضیه عاشورا درست دقت بکنید می‌بینید که جناب سیدالشهد
□درست است طهارت فکر دارد طهارت عقل دارد طهارت قلب دارد طهارت سر دارد طهارت قوه خیال دارد در این قوه خیال حقایق متمثل می‌شود اما انسان قلبش طاهر باشد قوه خیالش طهارت داشته باشد لباسش نجس باشد میبینید تمثلات رخ نمی‌دهد اصلاً رخ نمی‌دهد.(۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □درست است طهارت فکر دارد طهارت عقل دارد طهارت قلب دارد طهارت
□لذا زن‌ها در ایام عادت تمثلات ندارند چرا فرمودند زن در ایام عادت به نماز نایستد؟ برای این‌که تمثل پیش نمیاد فقه هم اگر به ما فرمود شما نماز می خوانی زکات بدهید حج بروید برای اینکه این‌ها را مقدمه قرار بدهد که تمثلات پیش بیاید یعنی آدم به حقایق برسد نه این‌که فقه فقط دستورات عادی را اجرا می‌کند بدون این‌که انسان درنتیجه بفهمد که نتیجه کار چی هست فقه دستور هست و مقدمه است برای فلسفه فقه مقدمه هست برای قرآن وقتی مقدمه شد قرآن می‌گوید انسان همونی هست که باید تمثلات داشته باشد انسان اون هست که باید با حقایق عالم آشنا باشد و انسان آن کسی است که باید اسرار نظام وجود در آینه دل او متمثل بشود اگر می‌خواهد اسرار متمثل کند اولین پله اش طهارت ظاهری هست و لذا اگر کسی لباسش نجس باشد توجه هم ندارد که لباسش نجس است این درست است که فقه می‌گوید این‌که نمی‌داند لباسش نجس هست نمازش قبول است نمازش صحیح است اما این‌که نمی‌داند لباسش نجس هست با همین که نمی‌داند هرگز با آن لباس نجس در نماز حال تمثل پیدا نمی‌کند که یه وقتی یک همچین کسی بگوید که من در سر نماز بودم چشم برزخی‌ام باز شد یک همچین حقیقتی را دیدم و همچنین صورتی را دیدم و چشم برزخی‌اش باز شد نمی‌شود آن‌چنان مسئله نجاست حساس هست که اصلاً می‌بینید بین ملک و ملکوت را جدایی می‌اندازد.(۸) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○برشی از یک کتاب ○□ □اسیرِ شدن و از باز ماندن و را زندگی پنداشتن و در مسابقه گذاشتن ، متعفنی است که روح های نمی توانند آن را بپذیرند ، و سرباز زدن از چنین رسومی را در هر زمانه ای می شمارند . □اصولاً زندگی این است که نگذاریم از آسمان و غیب و ملکوت بریده شود . یعنی انسان های بزرگ معنی زندگی خودشان را مقاومت در برابر فرهنگی می دانند که می خواهد معنی حیات آسمانی را از بین ببرد ، و این است که فریاد (هَیهات مِنَّاالذلَّة) بود . یعنی چنین بودنی که پیشنهاد و مطرح می کند ، است و این شعار یعنی از هر که ما را از آسمانِ جدا کند و اسیر زمینِ تاریکِ افسره بنماید . □●کربلا مبارزه با پوچی ها ، اصغر طاهرزاده ، ص ۷۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش اول ● راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق ت
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش دوم ● اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه سوم اينكه : اساس هدايت اسلام (در مقابل ساير هدايتشها) بر اساس ‍ علم و معرفت است ، نه تقليد كور كورانه . دين خدا مى خواهد تا جائى كه افراد بشر ظرفيت و استعداد دارند علم را در دلهايشان متمركز كند، چون همانطور كه در گفتار قبلى گفتيم غرض دين ، معرفت است ، و اين غرض حاصل نمى شود مگر از راه علم ، و چگونه اينطور نباشد؟ با اينكه در ميان كتب وحى هيچ كتابى ، و در بين اديان آسمانى هيچ دينى نيست كه مثل قرآن و اسلام مردم را ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 92 به سوى تحصيل علم تحريك و تشويق كرده باشد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●علامه طباطبایی: فهم ما از قرآن، الفبایی بیش نیست!●□ : استاد بزرگوارمان علامه طباطبايي (ره) انصافاً خرق عادت و کرامت کرده‌اند و اين تفسير الميزان برای شيعه يک چشم روشنی شد اما همين علامه طباطبايی(ره) با اين خرق عادتشان با اين کرامتشان در جلسات خصوصی بارها ميفرمودند: □"ما قرآن را نمیفهميم! قرآن را اهل بيت (علیهم السلام ) می‌فهمند که نگذاشتند تفسير کنند و قرآن وقتی فهميده می شود که حضرت ولی عصر(عجل الله) بيايد و علم را هفتاد برابر کند و برای ما تفسير قرآن بگويد والا ما کجا قرآن کجا؟! □ما به قول ايشان نظير کودکی هستیم که الفبايی را از معلم فرا بگیرد اما حقيقت الفبا چيست، نمی دانیم! می‌فرمودند رواياتی از اهل بيت (علیهم السلام) داريم، خودمان هم چيزهايی گفته‌ايم اما قرآن کجا و اين‌ها کجا؟ □قرآن را خود قرآن معنا می‌کند که (بيان لکل شي) است. کُپی عالم وجود و حتی همین "بيان لکل شي" ای که قرآن می‌فرمايد اين را هم ما نمی‌فهميم يعنی چه؟! همين مقدار ميتوانیم بگويیم در مقابل عالم وجود و تکوين عالم تشريعی داريم به نام قرآن و تشريع عين تکوين است و برعکس اما باز اين‌ها هم عرفانی بيش نيست. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○تفاوت عقل با سلیقه○□ □بسیاری از مردم، عقل را با سلیقه اشتباه می‌گیرند. فکر می‌کنند که عقلانی بودن یعنی همان سلیقه فرد؛ سلیقه غیر از عقل است. همه آدم‌ها عاقل‌اند و کار خودشان را درست می‌دانند؛ این سلیقه است یا عقل؟ این سلیقه است. □عقل، موازین دارد. اصلِ موازین عقل، قاعده (امتناع اجتماع نقیضین است)؛ اگر براهین شما متکی به این اصل اولی بود، سخن و برهان شما عقلانی است و در فکر شما تناقض دیده نمی‌شود. اگر سیستم فکری داشتی که در آن نبود، شما متفکر بزرگی هستی. □اگر هزار کتاب بنویسی اما در سازمان فکری‌ات یک تناقض پیدا بشود، تمام سازمان فکری‌ات اعتبار ندارد. عقلانی بودن خیلی سخت است. وقتی من از صحبت می‌کنم این عقل را می‌گویم، نه را. □همه کس فکر می‌کند که درست می‌گوید، اما آیا وقتی با موازین محکم عقلی آن را می‌سنجی، تناقض در نظام فکری‌اش پیدا می‌شود یا نه؟ اگر پیدا شود، شِر و وِر است. زیبا سخن گفتن، دلیل بر عقلانی بودن سخن نیست، سخن را در ظرف منطق بریز و با موازین بسنج، اگر عقلانی بود، متفکر است. اگر عقلانی نبود، حرف مهمل و بیهوده است. حرف بیهوده هم در عالم بسیار زیاد است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □لذا زن‌ها در ایام عادت تمثلات ندارند چرا فرمودند زن در ایام عا
□و لذا آن‌هایی که از دنیا رفته‌اند هر اندازه که تعلق شان را از این بدن قطع کنند هر اندازه تعلق را از این بدن قطع کرده اند تمثلات آن‌سویشان بیشتر است و هر مقداری که ما در مرتبه ظاهر با این بدنیم هر مقدار این بدن پاک‌تر شد تمثلات آن سویی بهتر هست این‌ها یک اصلی هستند در مباحث انسان چه بخواهیم چه نخواهیم باید این‌ها را مراعات کنیم منتها هر چه آدم مراعات را بیشتر کند بهتر هست که فرمودند با هر لباسی که می‌خواهی نماز بخوانی فقط توجه داشته باشید در تنها لباسی که تمثلات صاف رخ می دهد آن لباسی هست که اصلاً در طول زندگی انسان به نجاسات آلوده نشده باشد یا به نجاست جنابت یا به نجاست بول و قائط و امثال اینها یا به خون یا به هرچه که از اینها هست این هست که فرمودند یک نوع لباس مخصوص برای نماز حالا نمی‌گویم که از همین امشب بسیار خوب حالا یک کسی تصمیم هم بگیرد چه اشکالی دارد یک کسی تصمیم بگیرد که از همین امشب مراعات اینکار را بکند اشکال که ندارد چیز خوبی هم هست منتها نمی‌خواهیم برای عزیزان مشکلات مالی درست کنیم یواش یواش آدم می‌تواند یک جوری برنامه‌ریزی کند که یک دست لباس برای خودش درست کند برای نماز خودش...(۹) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □و لذا آن‌هایی که از دنیا رفته‌اند هر اندازه که تعلق شان را از ا
□حالا سوال اگر بخواهم به نماز جماعت بروم و نماز جماعت بخوانم یک دست لباس در منزل دارند به صورت کفنی من هست چه خوب هم هست که انسانی کفن خودش را بگیرد و با این کفنی خودش نماز بخواند مثل این که آقای حاجی می‌رود مکه احرام می‌پوشد و با احرامش به حج می‌رود و بعد هم با این کفنی مثل مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی شنیدم که یک کفنی مخصوص خودشان درست کرد که بیش از پنجاه سال با آن نماز می‌خواند بعد هم وصیت کرد که من را با این کفنی دفن کنید چیزی که وقتی بدن من در این کفن باشد و روح من هم به این بدن تعلق دارد چون بین بدن مادی با بدن مثالی ارتباط تکوینی هست وقتی آن‌ها می آیند که ملائکه عذابند این بدن مادی را که مرتبط به بدن مثالی هست می‌خواهند با آن بدن مثالی برخورد ناجور بکنند خجالتشان می‌آید می‌گویند این صاحب بدن کسی هست که این‌جور تعبد داشت.(۱۰) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○دستوری از حضرت علامه حسن زاده آملی○□ □ای عزیز ، در حال قبض ، ذکر “یا باسط” به عدد اسم “قابض” بسیار نافع است که بسط می آورد ؛ چنان که جهت حلّ باید به عدد عقد خواند ، و جهت عقد باید به عدد حل. □ای عزیز ، در قبض صابر باش که آب را برای تشنه آفریدند ؛ همانگونه که تو تشنهء آبی ، خودِ آب هم تشنهء توست. تشنه بسوی آب و خود تشنهء تشنه است آب گدا خدا خدا کند، خدا گدا گدا کند صابر باش که اگر دیر شود مسلّماً دروغ نخواهد شد. زودزود نمیدهند تا کم کم ظرفیت حاصل شود. □هزارویک کلمه□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀میلاد موفور السرور گزین خلائق، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و صادق آل‌الله، حضرت امام جعفر بن محمد علیهما السلام مبارک و فرخنده باد.🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش دوم ● اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه س
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم1⃣ ● امری که باعث شده است بیانات قرآن کریم جنبه ((مثل)) به خود بگیرد و همين اساس باعث شده است كه قرآن كريم ، اولا: حقايقى از معارف را بيان نموده ، و در ثانى : احكام عمليه اى را هم كه تشريع كرده همه را به آن معارف مرتبط سازد، و به عبارت ديگر نخست انسان را به خود او چنين معرفى نموده ، كه موجودى است كه خدا او را به دست قدرت خود خلق كرده ، و در خلق كردنش و بقايش ملائكه و ساير مخلوقات خود را واسطه قرار داده ، و براى خلقت و بقاى او آسمان و زمين و گياهان و حيوانات و مكان و زمان و هزاران شرايط ديگر را پديد آورده است . و نيز به او بفهماند كه خواه ناخواه به سوى معاد و ميعاد رهسپار است و همه تلاشش به سوى پروردگار است ، و سرانجام خداى را ديدار خواهد كرد، و خدا سزاى اعمالش را مى دهد، يا به سوى بهشت و يا به سوى آتشش راه مى نمايد، اين يك عده از معارف كتاب خدا است كه مربوط به عقايد است . آن گاه به انسان مى فهماند اعمالى كه او را به سعادت بهشت مى رساند چگونه اعمالى است ، و آن اعمالى كه او را به شقاوت آتش دچار مى كند چيست ؟. يعنى برايش احكام عبادى و قوانين اجتماعى را شرح مى دهد، اين هم يك عده ديگر از معارف كتاب خدا است . طايفه ديگر بياناتى است كه براى بشر شرح مى دهد، كه اين احكام و قوانين اجتماعى كه گفتيم تو را به سعادت مى رساند مرتبط به طايفه اول است ، و به منظور سعادت بشر تشريع شده ، چون دستوراتى است كه مشتمل بر خير دنيايى و آخرتى بشر است ، اين هم طايفه سوم . آنگاه اين معنا به خوبى برايت روشن مى گردد كه طايفه دوم به منزله مقدمه است براى طايفه اول ، و طايفه اول به منزله نتيجه است براى طايفه دوم ، و طايفه سوم به منزله رابطى است كه دو طايفه اول را به هم مربوط مى سازد و دلالت آيات قرآن بر اين سه طايفه واضح است احتياج ندارد كه ما آنها را دسته بندى كنيم . چهارم اينكه فهم عامه بشر بيشتر با محسوسات سر و كار دارد و لذا نمى تواند مافوق محسوسات را به آسانى درك كند، و مرغ فكر خود را تا بام طبيعت پرواز دهد. افراد انگشت شمارى هم كه از راه رياضتهاى علمى توانسته اند فهم خود را ترقى داده به ادراك معانى و كليات قواعد و قوانين موفق شوند وضعشان به خاطر اختلاف وسائل اين توفيق ، مختلف است و به همين جهت فهم آنان در درك معانى خارج از حس و محسوسات ، بشدت مختلف شده است و اين اختلاف از نظر مراتب ، دامنه عريضى دارد كه احدى نمى تواند ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 93 اين اختلاف را انكار كند. اين نيز قابل انكار نيست كه هر معنا از معانى كه به انسان القا شود، تنها و تنها از راه معلومات ذهنى او صورت مى گيرد، (مانند معلوماتى كه در خلال زندگيش كسب نموده )، حال اگر معلومات ذهنى او همه از قماش ‍ محسوسات باشد، و ذهن او تنها با محسوسات مأنوس باشد، ما نيز مى توانيم مسأله معنوى خود را، از طريق محسوسات به او القا كنيم ، و تازه اين القا به مقدار كشش فكريش در محسوسات امكان پذير است ، مثلا لذت نكاح را براى كودكى كه كشش فكريش به اين امر محسوس ‍ نرسيده به شيرينى عسل يا حلوا ممثل كنيم ، و اگر فكرش به معانى كلى هم مى رسد همين لذت نكاح را به آن معانى كليه ، و به قدرى كه فكرش ‍ ظرفيت دارد ممثل مى سازيم . پس دسته اول ، معانى را هم با بيان حسى درك مى كنند، و هم با بيان عقلى ، ولى دسته دوم تنها با بيان حسى مى توانند معانى را درك نمايند. و از آنجائى كه هدايت دينى اختصاص به يك طايفه و دو طايفه ندارد، و بايد تمامى مردم و همه طبقات از آن برخوردار شوند، و نيز از آنجائى كه قرآن مشتمل بر تأويل بود، لذا اين سه خصوصيت باعث شد بيانات قرآن كريم جنبه مثل به خود بگيرد. به اين معنا كه ، قرآن كريم آنچه از معانى كه معروف و شناخته شده ذهن مردم است گرفته ، معارفى را كه براى مردم شناخته شده نيست درقالب آن معانى در مى آورد، تا مردم آن معارف را بفهمند، نظير اينكه خود ما مردم ، اجناس خود را با سنگ و كيلو و مثقال مى سنجيم ، با اينكه هيچ مناسبتى بين انگور و آهن نيست ، نه شكل آهن را دارد، و نه حجم آنرا، ولى همين كه از نظر سنگينى مناسبتى بين آن دو هست آن را با اين مى سنجيم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei