eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️زمانی‌که ابراهیم علیه السلام با منجنیق به سوی آتش پرتاب شد، جبرئیل خدمت رسید و عرضه داشت: آیا نیازی داری که برآورده کنم. ابراهیم علیه السلام فرمود: بله، اما نه به تو. ◾️و هنگامی‌که پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله به معراج می‌رفت، فرشته‌ای خدمت رسید و کلید گنج‌های آسمان و زمین را تقدیم کرد. اما پیامبر صلی الله علیه و آله نپذیرفت و فرمود: خداوند کفایت می‌کند. ◾️علامه حسن‌زاده آملی درباره این مطلب می‌گوید: الهی عارف را به مفتاح بسم الله، مقام «کُن» عطا کنی، که با "کُن" هرچه خواهی کن. با این جاهل بی مقام هرچه خواهی کنی کن، که آن کلید دارد و این کلید دار! @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۲ ▪️با به انتها رسیدن قوس نزول، قوس صعود آغاز و جریان بازگشت و رجعت به مبد
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۳ ▪️عارفان براى تشریح و تفهیم دو قوس نزول و صعود، تشبیه‌هاى گوناگونى به‌کار برده‌اند؛ از جمله اینکه: ▪️خورشید به هنگام طلوع، پرتو خود را در دشت مى‌گستراند و هرچه این پرتوها از مبدأ و منشأ خود که قرص خورشید باشد، فاصله مى‌گیرند، از یک سو گسترده‌تر و از سوى دیگر ضعیف‌تر مى‌شوند. هنگام غروب، خورشید پرتو خود را برمى‌چیند و در خود جمع مى‌کند. یا اینکه انسان نَفَس را از ریه‌ى خود خارج مى‌کند و در فضا مى‌پراکند و در بازدم، دوباره هوا را به ریه‌ى خود باز مى‌گرداند. ▪️به هر ترتیب، قوس نزول، سیر از وحدت به کثرت، از لاتعیّنى به تعیّن، و از قوّت به ضعف است. ▪️قوس صعود، سیر از کثرت به وحدت، از تعیّن به لاتعیّنى، و از ضعف به قوّت است. ▪️تجلّیات در قوس نزول هرچه متأخّرترند، ضعیف‌تر، رقیق‌تر، محدودتر و متعیّن‌ترند، و طىّ قوس صعود، با فرو نهادن و رهیدن از تعیّنات و حدود، به‌تدریج شدّت و قوّت پیدا مى‌کنند تا سرانجام از همه‌ى حدود و تعیّنات برهند و به مبدأ واحد خود باز گردند. ◾️کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حضرت عیسی علیه السلام: ▪️همچون غربال نباشید که آرد پاکیزه و طیب از آن خارج شده و نخاله ها و سنگ ریزه ها را در خود باقی می گذارند ؛ به همین صورت شما از دهانتان حکمت جاری می نمایید ، ولی غل و غش و پلیدی در سینه هایتان باقی می ماند. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ◾️غفّاریت خدا یعنی این‎ که هیچ گناهی برای خلقش قائل نیست و به گناه خلقش توجّهی ندارد. کسی که بعضی را ببخشد و بعضی را نبخشد، غفّار نیست. پس تنها باور خودت شرط است. البته وقتی که این را باور کردی، به خودت می‎گویی در دیزی باز است، ولی حیای گربه کجا رفته؟ آن‌وقت ادب می‎کنی و از گناه پرهیز می‎کنی. ◾️غفّاریت و غفوریت خدا گناهی برای خلق باقی نگذاشت. استغفارهای ما برای این است که خودمان باور کنیم بخشیده شده‎ایم. ◾️اینکه فرموده‎اند روزی هفتاد بار استغفار کن، تکرار برای باور است. یعنی آن‌قدر تکرار کن تا باور کنی خدا تو را بخشیده است. ◾️خداوند می‎گوید اصلاً من گناه تو را ننوشتم که آن را ببخشم؛ ملائکه نوشته بودند که آن را هم با استغفارت پاک کردی. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️داعی در ماه رجب کیست؟ ◾️از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: ◾️إِنَّ اللهَ تَعَالَى نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَلَکاً یُقَالُ‏ لَهُ‏ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی [نادى‏] ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَهٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ: طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ طُوبَى لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللهُ تَعَالَى: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ» (إقبال الأعمال، ج ‏۲، ص ۶۲۸) ◾️خداوند در آسمان هفتم، ملکی را منصوب کرده که به او «داعی» می‌گویند. هرگاه ماه رجب فرا می‌رسد، آن ملک هر شب تا صبح چنین ندا می‌دهد: خوشا به حال ذاکران! خوشا به حال اهل طاعت! همانا خداوند متعال می‌فرماید: «من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، و مطیع کسی هستم که از من اطاعت نماید، و آمرزنده کسی هستم که از من آمرزش بطلبد. این ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است؛ پس هر کس در این ماه، من را بخواند، او را اجابت ‌می‌کنم و هر کس از من درخواستی داشته باشد، به او عطا می‌کنم و هر کس از من هدایت بخواهد، او را هدایت ‌می‌نمایم. من این ماه را ریسمانی میان خود و بندگانم قرار دادم که هر کس به این ریسمان چنگ بزند، به من وصل شده است». ‌ ◾️این داعی که در مرتبه اعلای آسمان غیب، منصوب از جانب حق متعال است، باطن و حقیقت انسان کامل است که ذکراللهِ اکبر است و همه ی انسانها را به مقام خودش دعوت می کند. السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِی الله وَ رَبَّانِیَ آیَاتِه. امام دعوت کننده‌ی به سمت اسم جامع الله است چون هر خلقی از الله نازل شده و لشکر و سدنه این اسم شریف اند و غایت شان رجوع به این اسم است. مظهر الله، انسان کامل است لذا داعی الله اوست و خاصه مؤمنین را به رتبه و نورانیت خودش دعوت می کند و این دعوت همراه و تحت ربوبیت خود او واقع می‌شود. ☑️پس حقیقت رجب، امام است لذا رجبیون کسانی هستند که سیرشان مِن الإمام إلی الإمام باشد. ◾️وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (حج/۲۷) یعنی مردم را دعوت کن سواره یا پیاده برای حج به سمت شمای انسان کامل بیایند. طبق آیه، داعی جناب ابراهیم خلیل است که مردم را به سوی خود دعوت می کند. لذا هم داعی و هم دعوت و هم مقصدِ دعوت، خود امام است. پس مخّ و روح اعمال و اذکار در ماههای رجب و شعبان و رمضان و سایر ماهها، توجه به حقیقت انسان کامل است. از اینرو افضل عمل در شب و روز اول رجب زیارت امام حسین علیه السلام است، ایام البیض، لیلة الرغائب و...  زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده... . اصالت آن است که همواره در ایام و لیالی به سمت امام رغبت داشته باشیم.
علم رسمی سر به سر قیل است و قال نه از او کیفیتی حاصل، نه حال... علم نبود غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️دوّمين وظیفه‌ی شیعه در عصر غیبت پس از کسب معرفت، انتظار فرج است. می‌فرمايند‌: ▪️اَفْضَلُ الْعِبٰادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ انْتِظٰارُ الْفَرَجِ برترین عبادت‌ها پس از شناخت، انتظار گشایش است. ▪️این حدیث هم اهمّیّت معرفت امام را نشان می‌دهد و هم اهمّیّت انتظار را و نیز ثابت می‌کند که انتظار یک عبادت و عمل پویاست؛ نه دست روی دست گذاردن و بی‌‌عملی. ☑️سوّمين وظيفه‌ی شيعه در عصر غيبت نسبت‌ به امام زمان خود محبّت و عشق به آن حضرت است. ▪️اين محبّت و عشق‌ ميوه‌ی معرفت به آن حضرت است‌؛ همان‌گونه که شرط دل‌ باختن و عاشق يک زيبا‌روی شدن این است كه حدّاقل يک بار به جمال وی نگريسته شود یا وصف جمال او دانسته شود. ديدار و آشنايی است كه سبب آشيان گزيدن محبّت معشوق در قلب عاشق می‌شود. حتّی اگر ديدار میسّر نباشد‌، بايد تعريف و اوصاف جمال آن زيباروی شنيده شود تا عشق پدید آید و عاشق به مقام دل‌سپردگی برسد. ▪️پس می‌توان گفت تا معرفت به محبوب نباشد‌، محبّت حاصل نخواهد شد. اين محبّت پاک و خالص‌ وظيفه‌ی ديگر شيعه در عصر غيبت است ◾️جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️فتحِ خیبر و درِ قلعۀ خِیبَرِ نفس اَمّاره 🚩 روز بیست و چهارم ماه رجب در سال هفتم پس از هجرت، واقعۀ بسیار عظیمی را در تاریخ صدر اسلام در خودش جای داده است؛ ماجرای جنگ خِیبَر و فتح قلعۀ خِیبَر به دست امیرالمؤمنین علی علیه السّلام که واقعۀ بسیار عظیمی است. 🚩 ظاهر واقعه بسیار درس‌آموز و تأمّل برانگیز است و نقش فوق‌العاده عجیب امیرالمؤمنین علیه السّلام را در آن نبرد نشان می‌دهد. 🚩 امیرالمؤمنین علی علیه السّلام با دست یدُاللّهی خودشان درِ قلعۀ یهود خِیبَر را که چهل پهلوان، فقط باز و بسته‌اش می‌کردند؛ از جا کَندند و درحالی که در میان خَندَقی که یهودیان دور قلعه حفر کرده بودند، کف پای امیرالمؤمنین علیه السّلام روی زمین نبود و ایشان بین زمین و آسمان ایستاده بودند؛ آن در را پل قرار دادند و لشگریان اسلام با عبور از روی آن پل، از خندق عبور کردند؛ سپس حضرت آن در را به فرسنگ‌ها دورتر پرتاب کردند. چه نیرویی در امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ظهور کرد که چنین اتّفاقی به دست حضرت واقع شد؟ 🚩 در جنبۀ باطنی هم درِ قلعۀ خِیبَرِ نفس اَمّارۀ ما، که سپاه یهود باطنی ماست، جز به یَدِ ولایتیِ امیرالمؤمنین علیه السّلام قابل کنده شدن نیست و قلعۀ نفس جز با استمداد از ولایت مولایمان امیرالمؤمنین علی علیه السّلام قابل فتح و گشودن نیست. 🚩 اگر کسی می‌خواهد بر یهودِ باطنی خود پیروز شود، باید از روح ولایت علوی استمداد جوید و به مدد آن بزرگوار، خصوصاً در این ماه که ماه میلاد امیرالمؤمنین علیه السّلام است، به این فتح عظیم در باطن، که فَتحُ‌الفُتوح است، نائل شود.... ◾️استاد مهدی طیّب ۹۲/۰۳/۰۹◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴 ◾️شهادت حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم علیهماالسلام را به محضر انور حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام، و شیعیان و محبین آل‌الله تسلیت عرض می‌کنیم. ◾️صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه منْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی شَجَرَةِ الطُّورِ، و الکتابِ المَسطُورِ، و البَیتِ المَعمورِ، و السِّرِ المَستورِ، و آیةِ النُّور، کَلیم أیمَنِ الإمامة، مَنشأِ الشَّرَفِ و الکَرامةِ، نُور مِصباحِ الأرواح، جَلاء زُجاجةِ الأشباحِ، ماء التَّخمیرِ الأربعینَ، غایةِ مِعراجِ الیَقین، إکسیرِ فِلِزّاتِ العُرفاء، مِعیارِ نُقُودِ الأصفِیاءِ، مَرکَز الأئمَّة العَلَویَّة، مَحوَرِ الفَلَکِ المُصطَفَویّة، الآمِرِ للصُّوَرِ و الأشکال بِقَبول الإصطِبارِ و الإنتِقال، النُّور الأنور، موسَی بن جعفرٍ، علیه صلوات الله العَلیِّ الأکبر. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️ملائکة الله قوای عالم امکان هستند. همانطور که شما قوایی همچون قوه‌ی باصره، سامعه، لامسه، عاقله، واهمه و متفکره دارید، نظام هستی نیز دارای قوای گوناگون است و این قوای هستی، ملائکة الله نام دارند. نظام هستی نیز عبارت است از انسان کامل لذا همه‌ی ملائکة الله شئون امام هستند. ببینید، قوه‌ی بصر شما یک شأن از شما است، قوه‌ی عقل شما یک شأن و خیال شما شأن دیگری از شما است؛ انسان کامل نیز انسان الکُلّ است که حضرت جامع حضرات نظام هستی و کون جامع می‌باشد لذا جناب جبرئیل، جناب میکائیل و دیگر ملائکة الله هر یک شأنی از شئون امام هستند؛ اینگونه بود که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود «رُوحُ اَلْقُدُسِ فِي جِنَانِ اَلصَّاقُورَةِ ذَاقَ مِنْ حَدَائِقِنَا اَلْبَاكُورَةِ»؛ جبرئیل در آسمان چهارم ما است و از میوه‌های نورس ما چشیده است. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود «أنا الذی خَدَمَني جبرائیلَ و میکائیل»، این ملائکه خادمان اهل‌بیت علیهم السلام هستند. ایشان فرمود وقتی ما تسبیح می‌کردیم، جبرئیل و میکائیل تسبیح می‌گفتند. اصلا تسبیح را ما به جبرئیل آموختیم! این ملائکه، همان مراتب وجودی خود امام هستند. ملائکة الله نه خارج از امام زمان ارواحنا فداه هستند و نه در روز و زمانی خاص به نام لیلةالقدر نازل می‌شوند بلکه علی الدوام «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» (قدر، ۴). «رَبِّهِمْ» نیز انسان کامل است. «مِنْ كُلِّ أَمْر» هم به امری الوجود بودن ملائک اشاره دارد... ▪️عالم پیوسته در حال ظهور است؛ خدا تجلی نموده و حقیقت انسان کامل ایجاد شده است و انسان کامل نیز تجلی می‌کند که این تجلی، تمام عالم هستی است، تمام نظام هستی از انسان کامل دم به دم در حال ظهور است که «بِكُمْ فَتَحَ الله...» لذا حق متعال فرمود «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر، ۱) که یعنی من تمام نظام هستی را به تو دادم به همین خاطر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تمام نظام هستی است... ایشان مظهر «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» می‌باشد. از آنجا که حق متعال، تمام نظام هستی را به انسان کامل داده است، «إِنَّ اللهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها»، باید این امانت بازگردانده شود پس «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» یعنی این امانت بایستی بازگردانده شود... دیدید که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در هنگام دفن حضرت بی‌بی سلام الله علیها فرمود یا رسول الله، اکنون این امانت به شما بازمی‌گردانده می‌شود؛ «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ...» آه از امانتی که پهلوی او را چنین شکستند و چه جسارتها که به ایشان نشد... حضرت زهرا سلام الله علیها تمام نظام هستی است، گفته شد که تمام نظام هستی نیز ملک است؛ «مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ» در زیارت جامعه کبیره یعنی تمام نظام هستی علی الدوام به حقیقت انسان کامل وارد می‌شود و از مراتب حقیقت انسان کامل نیز صعود می‌کند و احدی از این دایره خارج نیست... هیچ مخلوقی اعم از مفارقات و مجردات، از انسان‌ها و کمّلین و بی‌نظیر‌های نظام هستی همچون حضرت عباس بن علی و حضرت زینب علیهم السلام نمی‌توانند خارج از دایره‌ی ائمه‌ی اطهار علیهم السلام به کمالی برسند لذا یکی از بزرگان می‌فرماید «فَُهم علیهم السلام أبواب الله تعالی في جَمیع ذَرّات الوُجود...»، تمام ذرات نظام هستی از در خانه‌ی این خاندان وارد می‌شوند و به سمت حق متعال می‌روند؛ از این خاندان صادر می‌شوند و دوباره به ایشان بازمی‌گردند. آیا فقط ملائکةالله موضوع عبارت «مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ» هستند؟ خیر! تمام ذرات و مخلوقات نظام هستی اینگونه‌اند.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#انسان_کامل_و_ملائکةالله ▪️ملائکة الله قوای عالم امکان هستند. همانطور که شما قوایی همچون قوه‌ی باص
▪️باید امام را اینگونه بشناسیم و هیچ راه دیگری هم نداریم! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود ما را به نورانیتمان بشناسید... رفقا به خدا قسم، به خدا قسم، به خدا قسم مبادا فکر کنیم با این نوع معرفتی که به ائمه اطهار علیهم السلام داریم، ایشان را شناخته‌ایم! هرکس ادعای شناخت ائمه اطهار علیهم السلام را کرد باید بر دهان او کوبید! چنین شخصی صرفاً یک مدعی است! ادعا کردن در این وادی بسیار خطرناک است، ما در این مباحث همان سخنی را می‌گوییم که خود این ذوات مقدس پیرامون خودشان فرموده‌اند؛ ما این سخنان را از روایات آنها آموخته‌ایم. حال با همه‌ی این تفاسیر، آیا کسی هست که بفهمد «بِكُمْ فَتَحَ الله و بِكُمْ یَختِم» یعنی چه؟ این جناب می‌فرماید تمام مخلوقات در صدور و در ورود، از مرتبه‌ی غیب خودِ این ذوات مقدس به مرتبه‌ی شهادت خود ایشان تنزل می‌یابند و از مرتبه‌ی شهادت خود ایشان دوباره به مرتبه‌ی غیب ایشان بازمی‌گردند لذا توحید و معاد یعنی انسان کامل... مبدأ و معاد ائمه اطهار علیهم السلام هستند؛ «إيابُ الْخَلْقِ إلَيْكُمْ، وَ حِسابُهُم عَلَيْكُمْ...» این عبارات نص صریح زیارت جامعه کبیره است! شما معاد هستید! مبدأ و معاد دو حقیقت جدا از هگ نیستند بلکه یک حقیقتند. در لایتناهی، ما مبدأ و معاد جدا از هم نداریم؛ مبدأ و معاد یک حقیقت هستند منتها به حیث نزول و صعود اسامی مختلفی گرفته‌اند. تمام مخلوقات نظام هستی از مرتبه‌ی غیب خودِ این ذوات مقدس به مرتبه‌ی شهادت ایشان تنزل پیدا می‌کنند؛ برای مثال، بنده علومی دارم که در مرتبه‌ی غیب من استکانت جمعی دارد. این علوم از مرتبه‌ی غیب من ظهور کرده و به مرتبه‌ی شهادت می‌آید کما اینکه اکنون بنده سخن می‌گویم؛ دوباره این علم از مرتبه‌ی شهادت من به مرتبه‌ی غیب خود من باز می‌گردد و تمام نظام هستی همچون همین حروف و کلماتی هستند که از دهان من خارج می‌شود... آحاد مخلوقات هرکدام یک کلمه و یک حرف هستند که از موطن اعلای انسان کامل می‌آیند تا به مراتب پایین می‌رسند و از این مرتبه‌ی پایین نیز بالا می‌روند.‌.. ▪️مقام امامت خیلی سنگین است... اینگونه است که حضرت صادق آل الله علیه و علیهم السلام می‌فرماید «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ»... همچنین در روایاتی دیگر وارد است که «إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صلوات الله علیه و آله صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ»... و یا «إِنَّ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ»! که «لا يُقِرُّ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللهَ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ»! این سخن اهل‌بیت علیهم السلام است که اینگونه صعب و سنگین است و به آن اقرار نمی‌کند مگر ملائکه مقرب یا انبیاء مرسل یا بنده‌ای که ایمان قلب او توسط الله امتحان شده باشد! کسی اگر بخواهد کلام اهل‌بیت علیهم السلام را بفهمد بایستی شرح صدر داشته باشد، شما خود ببینید دیگر حقیقت اهل‌بیت علیهم السلام چقدر سنگین و سهمگین است! والله از فهم ما خارج است! و عجیب اینجاست که دشمنان اهل بیت علیهم السلام می‌خواهند نور اهل‌بیت علیهم السلام را خاموش کنند! باید به آنان گفت به همین خیال باشند! کی شود دریا ز پوز سگ نجس؟ کی شود خورشید از پف منطمس؟ 🟢 برگرفته از سلسله مباحث سال۹۲
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️باید امام را اینگونه بشناسیم و هیچ راه دیگری هم نداریم! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود ما را به نو
🏴 🏴 فقره شریف ☘وَ مُنْتَهَي الْحِلْمِ☘ ☑️قسمت ۱ ▪️لغت «مُنْتَهیٰ» اسم مکان از باب افتعال و از ریشه‌ی «نهی» است و نهی به معنی طلب ترک شیء می‌باشد. این طلب ترک شیء به واسطه‌ی عقل رخ می‌دهد. وقتی این نهی، «نُهیَة» تلفظ شود، از آنجا که عقل قوه‌ی تشخیص دهنده در نهی می‌باشد، لذا «نُهیَة» را عقل گفته‌اند؛ بر این اساس، در زیارت شریفه‌ی جامعه‌ی کبیره، عبارت «ذَوِى النُّهيٰ» (جمع نُهیه) درباره‌ی اهل‌بیت علیهم السلام وارد شده است چه ایشان صاحب عقل هستند. ▪️«مُنْتَهیٰ» یعنی غایت و انتهای هر شیء. وقتی شخص به غایت و نهایت هر شیء برسد، دیگر طلب آن شیء را ترک می‌کند چرا که به منتهای آن شیء رسیده است لذا دیگر طلب ندارد. باب افتعال، باب قبول کردن است؛ شخص می‌پذیرد که به نهایت کمال آن شیء رسیده است لذا این پذیرش به منزله‌ی قطع طلب خواهد بود. در قرآن نیز عبارت منتهی در آیه ۱۴ سوره‌ی نجم (عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ) آمده است. حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله به «سِدْرَة الْمُنتَهَىٰ» راه یافتند. برای سدرة معانی گوناگونی گفته‌اند. در واقع سدرة واحد اندازه‌گیری بوده است و مثلا درباره‌ی فاصله‌ی درختان از هم، «از این سدرة تا آن سدرة» می‌گفته‌اند و آن درختی را که دیگر پس از او درختی نبوده است سدرة المنتهی می‌نامیدند لذا حق متعال به پیغمبرش می‌گوید که ما شما را به سدرة المنتهی بردیم؛ شما را عروج دادیم و به مرتبه‌ای رساندیم که دیگر بعد از آن هیچ مقام دیگری نیست و آنجا انتهای مقامات است لذا از حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله به «وَاقِفِ مَوَاقِفِ الشُّهودِ» تعبیر شده است؛ به این معنا که ایشان کسی است که همه‌ی موقف‌ها را طی کرده و هیچ موقفی در عالم وجود نمانده است که ایشان آن موقف را طی نکرده باشد. ایشان به همه‌ی مواقف شهودی راه پیدا کرده است لذا قرآن می‌فرماید پیغمبر صلی الله علیه و آله به سِدْرَة الْمُنتَهَىٰ رفت، جایی که دیگر پس از آن تعینات راه ندارد... ▪️دیدم که جناب صاحب تفسیر بیان السعادة، سدرة را با معنی واژه «سادر» مرتبط دانسته و سادر را کسی گفته‌ است که به مقام حیرت رسیده و متحیر می‌باشد‌ لذا «سِدْرَة الْمُنتَهَىٰ» نهایت مقام حیرت است چه حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فرمود: «رَبِّ زِدنِی فِیکَ تَحَیُّراً»... ▪️و گفته‌اند «سدرة» مقامی است که علم همه‌ی ملائکة الله از آنجا منشعب می‌شود یعنی علم ملائکه به آنجا برمی‌گردد و مبدأ علم همه‌ی ملائکه است. و نیز گفته‌اند که «سِدْرَة الْمُنتَهَىٰ» یعنی انتهای همه‌ی افعال و اعمال و خیرات و مبرات... «سِدْرَة الْمُنتَهَىٰ» نهایت کمال ممکنات است یعنی ممکنات از آن حیثی که تعین دارند از این مقام بالاتر نمی‌توانند بروند؛ جناب جبرئیل عقل کل است و عقل کل نیز خود یک تعین و حد می‌باشد لذا وقتی جناب جبرئیل با پیغمبر صلی الله علیه و آله به معراج تشریف می‌بردند و به سِدْرَة الْمُنتَهَىٰ رسیدند، حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله خطاب به جبرئیل گفت که در پی من بیا؛ اینجا بود که جبرئیل عرضه داشت که «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ»؛ اینجا حدی است که از آن بالاتر نمی‌توانم بروم و اینجا انتهای کمال ممکنه‌ی ماست. ممکنات از این حد بالاتر نمی‌توانند بروند مگر اینکه جامه‌ی تعین از خود برکنند و جز انسان، هیچ مخلوقی نمی‌تواند لایتناهی گردد و حدود و قیود و تعینات را کنار نهد‌. تنها انسان است که می‌تواند از سِدْرَة الْمُنتَهَىٰ نیز بگذرد...