eitaa logo
منتظران ظهور
75 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
37 فایل
شفای بیماران صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم. اللهم عجل لولیک الفرج. @.Montazran sohor
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽✨✨✨✨✨✨✨﷽ ❤️سلام امام زمانم❤️ 💚سلام مهدی جان💚 💛ای بهارانه‌ترین فصل خداوند بیا... 💘 کاش عشق تو نصیبِ دلِ بیمار شود 🍀 ساکنِ کویِ تو این عبد گنهکار شود 🕊بادعای سحرت نیمه شبی مهدی جان 💔دلِ غفلت زده ام کاش که بیدار شود 🤲 🦋کانال زلال سخن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین🌹 ابراهیم ، ازکجاگرفته بودی شکستن نفس وخالص شدن برای خدارا... میدانم ،ازکمیل های نیمه شبت با آن سوز و حال عجیبت... که درمطلع الفجر و ارتفاعات انار صدای طنین انداز اذانت ، لرزه به اندام دشمن انداخت ابراهیم... یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🌿🌹هر روز به یاد ونام یک شهید 14 شاخه صلوات به روح پر فتحوحشان هدیه میکنیم.🌿 🌹🌿مهیمان امروزما شهید عزیزو بزرگوارمان ابراهیم هادی می باشد، به روح پر فتوح ایشان 14 شاخه صلوات هدیه می کنیم.🌿 🌿🌹 14 شاخه صلوات با عجل الفرجهم هم هدیه برای سلامتی و فرج مولا وآقا جانمون مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه می کنیم.🌿 ان شاءالله ازهمگی قبول باشه اللهم صل علی محمد و آل محمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پیام شهید ما باید اخلاص داشته باشیم. و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم سرمایه میخواد.. که از همه چیز مون بگذریم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ الحكمة ۱۹۸ ✨ 🍃 ضرورة الحكومة للمجتمع البشرى لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ؛ ⚜️ قال أميرالمؤمنين على عليه‌السلام: كَلِمَةُ حَقٍّ، يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ. ✨ حکمت ۱۹۸ ✨ 🍃 ضرورت حكومت وقتى شنيد كه خوارج مى‌گويند، حكومت فقط از آن خداست؛ ⚜️ امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: سخن حقى است كه از آن اراده باطل دارند.   📚 ✒️ ترجمه: محمد دشتی @nahjoolbalaghah
✨ شرح حکمت ۱۹۸ ✨ 🍃 باطل در لباس حق امام عليه‌السلام در اين گفتار حكيمانه هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مى‌گفتند «لا حُكْمَ إلاَّ لِلّهِ» (حكم مخصوص خداست) شنيد فرمود: «سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است»، (لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ كَلِمَةُ حَقّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ). اشاره به اين سخن حق است و برگرفته از آيات قرآن مجيد، ولى خوارج معناى آن را تحريف مى‌كنند به گونه‌اى كه سر از باطل بيرون مى‌آورند. قاضى نعمان مغربى در كتاب شرح الاخبار مى‌گويد: على عليه‌السلام از صفين بازگشته بود و در مسجد مشغول بيان خطبه‌اى بود كه يك نفر از گوشه مسجد شعار «لا حُكْمَ إلاَّ لِلّهِ» را سر داد. امام عليه‌السلام سكوت كرد و پاسخى نداد. مقدارى گذشت نفر دومى همين شعار را از گوشه ديگر سر داد. باز امام عليه‌السلام اعتنايى نكرد. سرانجام جمعى (از خوارج كه در مجلس حضور داشتند) با هم اين شعار را سر دادند. امام عليه‌السلام فرمود: اين سخن حقى است كه اراده باطل از آن شده است. ما سه امتياز به شما (خوارج) مى‌دهيم: شما را از شركت در مساجد و نماز خواندن (با ما) باز نمى‌داريم و تا زمانى كه (با ما) هم‌دست باشيد سهم شما را از بيت‌المال مى‌دهيم و اگر آغازگر جنگ نباشيد ما آن را آغاز نخواهيم كرد، سپس فرمود: «وَأشْهَدُ لَقَدْ أخْبَرَنِى النَّبىُّ الصّادِقُ عَنِ الرُّوحِ الاْمينِ عَنْ رَبِّ الْعالَمينَ أنَّهُ لا يَخْرُجُ عَلَيْنا مِنْكُمْ فِئَةٌ قَلَّتْ أوْ كَثُرَتْ إلاّ جَعَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ حَتْفَها عَلى أيْدينا، گواهى مى‌دهم به خدا سوگند پيامبر راستگو از فرشته وحى روح‌الامين به من خبر داد كه گروهى از شما چه كم باشد چه زياد بر ما خروج نمى‌كند مگر اين كه مرگشان به دست ما خواهد بود».(۱) امام عليه‌السلام اين كلام را بعد از جنگ صفين و پس از داستان حكمين ايراد فرمود. با اين كه داستان حكميت بر امام عليه‌السلام تحميل شد ولى جمعى كه بعداً به عنوان خوارج ناميده شدند بر امام عليه‌السلام خرده گرفتند كه چرا مسئله حكميت را پذيرفته است با اين كه قرآن مجيد مى‌گويد: «حكم مخصوص خداست». در حالیكه در سه جاى قرآن آمده و با قرائنى كه قبل و بعد از آن است هيچ گونه ارتباطى به ادعاى خوارج ندارد. قرآن خطاب به پيامبر صلى‌الله مى‌گويد: «(قُلْ إِنِّى عَلَى بَيِّنَة مِنْ رَّبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِندِى مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ للهِِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ)، بگو من دليل روشنى از پروردگارم دارم ولى شما آن را تكذيب كرده‌ايد. آنچه شما (از عذاب الهى) درباره آن شتاب مى‌كنيد در اختيار من نيست، حكم و فرمان تنها از آنِ خداست حق را از باطل جدا مى‌كند و او بهترين جداكننده (حق از باطل) است». (۲) خدا در قرآن در پاسخ بت‌پرستان كه اسم‌هاى بى‌مسمايى را بر بت‌ها نهاده بودند مى‌فرمايد: «(ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطان إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ)، آنچه غير از خدا مى‌پرستيد، جز اسم‌هايى كه شما و پدرانتان آنها را (خدا) ناميده‌ايد نيست، خداوند هيچ دليلى بر آن نازل نكرده، حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غير از او را نپرستيد. اين است آيين ثابت و پايدار، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند». (۳) روشن است كه حكم در اين آيه اشاره به فرمان الهى در امر توحيد و مبارزه با شرك و مانند آن است. همچنين خدای متعال از زبان يعقوب پيامبر در قرآن مى‌گويد: «(وَقَالَ يَا بَنِىَّ لاَ تَدْخُلُوا مِنْ بَاب وَاحِد وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَاب مُّتَفَرِّقَة وَمَا أُغْنِى عَنكُمْ مِّنَ اللهِ مِنْ شَىْء إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ للهِِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ)، و (به هنگام حركت يعقوب) گفت: پسران من، همگى از يك در وارد نشويد، بلكه از درهاى مختلف وارد گرديد (تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود)، و (من با اين دستور) نمى‌توانم تقدير حتمى الهى را از شما دفع كنم! حكم و فرمان، تنها از آنِ خداست! بر او توكل كرده‌ام و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند!». (۴) حكم در اين آيه نيز اشاره به اين است كه اگر من به سراغ عالم اسباب مى‌روم و به شما دستوراتى مى‌دهم تا گرفتار چشم زخم و توطئه مخالفان نشويد، بايد بدانيد كه مسبب الاسباب حقيقى خداست و بايد به او توكل كنيد. 📚 ✒️ ادامه... 👇🏻 @nahjoolbalaghah
✨ ادامه شرح حکمت ۱۹۸ ✨ قرآن مجيد در مسئله اختلاف دو همسر با يكديگر دستور مى‌دهد كه حَكَمى از سوى مرد و حَكَمى از سوى زن انتخاب شود تا بنشينند و تصميم عادلانه‌اى بگيرند و به اختلاف ميان آنها پايان دهند. اصولاً كار تمام قضات حَكَميت، رسيدن به دعاوى و حل خصومت است، آيا هيچ عاقلى مى‌گويد: خداوند بايد در محكمه قضاوت بنشيند و براى حل خصومت و رسيدن به دعاوىِ مردم حكم كند؟ و يا اينكه اگر اختلافى بين زن و شوهر پيدا شد، خداوند بيايد و تصميم عادلانه‌اى درباره آنها بگيرد؟ و يا اينكه امر حكومت بر مسلمانان را خدا بر عهده بگيرد؟ فرمانده جنگ و صلح او باشد، غنائم را او تقسيم كند؟ آرى بايد اين كارها به دست انسان‌هاى آگاه و عادلى صورت گيرد كه در تمام موارد بر طبق احكام الهى و فرمان و دستورات او حكم كنند. بنابراين حكم به معناى حَكَميت براى رفع اختلاف كه خوارج مى‌پنداشتند هرگز در قرآن به خدا نسبت داده نشده است و اين مطلب به قدرى روشن است كه نياز به توضيح ندارد. احكامى كه در قرآن آمده به صورت قوانين كلى است كه به دست پیامبر صلى‌الله و اولى‌الامر براى اجرا داده شده است و در اختلافات به دست قضات و مأمورانى كه از طرف آنها براى اجراى احكام برگزيده شده‌اند. هيچ عاقلى نمى‌گويد خدا بايد حد سرقت يا حد زنا را بر كسانى كه مستحق‌اند اجرا كند. هيچ كس نمى‌گويد كه در اختلاف حقوقى و خانوادگى كه ميان افرادى معين يا بين چند قبيله يا خانواده است، خداوند بيايد و قضاوت و حل خصومت كند. البته خداوند احكام كلى و قوانين جامعى مقرر فرموده كه مديران جامعه و مجريان احكام و قضات بايد اعمال خود را بر آنها تطبيق دهند. اين چيزى است كه خوارج بر اثر ضعف عقل و حماقت و تعصب شديد نمى‌توانستند آن را درك كنند. امام عليه‌السلام در خطبه ۴۰ از اجراى احكام و مديريت جامعه تعبير به «إمرة» (اميرى و فرمانروايى) مى‌كند و در ادامه همان خطبه مى‌فرمايد: «مردم نيازمند امير و حاكمى هستند (كه فرمان خدا را در ميان آنها اجرا كند)». اشاره به اينكه مسئله حكميت در اين دايره قرار داشت نه در دايره قانون‌گذارى الهى. با توجه به اين كه لشكر معاويه قرآن‌ها را بر سر نيزه كردند و در توطئه‌اى خطرناك گفتند ما هم مسلمانيم و قرآن در ميان ما حكومت كند كه چه كسى امير در ميان مسلمانان باشد و از آنجا كه قرآن تعيين اميرى به صورت شخصى و معين به اعتقاد آنها نكرده بود گفتند: ما بايد از هر طرف حَكَمى انتخاب كنيم تا در پرتو آيات قرآن بنشينند و يك نفر را به عنوان امير مسلمانان انتخاب كنند و اين امر بر على عليه‌السلام و ياران خاصش تحميل شد. سپس اقليت خوارج با آن مخالفت كردند كه اصلا انتخاب حَكَم كار غلطى است و حَكَم خداست و شعار «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ» با اين مفهوم انحرافى بعد از شكست مسئله حَكَميت بالا گرفت و امام عليه‌السلام فرمود: شعار «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ» يك واقعيت و سخن حقى است كه آنها معناى باطلى را از آن اراده كرده‌اند، حق است به اين دليل كه توحيد در قانون‌گذارى حكم مى‌گويد: تشريع قوانين و احكام تنها از سوى خداست و پیامبر صلى‌الله مبلغ و مجرى آن است و اما مفهوم باطلى كه آنها از آن اراده مى‌كردند اين است كه حكومت و فرماندهى و اجراى احكام و مديريت جامعه بايد به وسيله خداوند صورت گيرد. غافل از اين كه هرگز خدا نمى‌آيد فرمان جنگ و صلح يا تقسيم غنائم و يا نصب امراى بلاد را صادر كند و اگر منظور آنها اين بوده كه اصلاً نيازى به امير و زمامدار در جامعه نيست و مردم خودشان احكام را بايد عمل كنند همان‌گونه كه در طول تاريخ گذشته و امروز افرادى طرفدار نفى حكومت بودند، سستى و بى‌پايگى اين مسئله نه تنها كمتر از اول نيست بلكه بيشتر است، همان‌طور كه حضرت در خطبه ۴۰ نيز اشاره‌اى به آن دارد كه تمام جوامع بشرى در طول تاريخ حاكمى داشته، خواه ظالم خواه عادل و حتى وجود حاكم ظالم از نبودن آن كه باعث هرج و مرج و به هم ريختن شيرازه تمام جامعه مى‌شود بهتر است، حاكم ظالم براى حفظ خود هم كه باشد ناچار است اجمالاً نظم و امنيتى در جامعه ايجاد كند، قاضى براى حل خصومت‌ها تعيين كند، زندان و بندى براى سارقان و مجرمان ترتيب دهد و حتى گاه خدمات اقتصادى فراوانى براى جلب توجه مردم و حفظ موقعيت خويش داشته باشد. اگر هيچ حكومتى نباشد جوامع بشرى پس از مدت كوتاهى نابود مى‌شوند. ا---------------------------------------- پی نوشت: ۱ . شرح الاخبار . جلد ۲ . صفحه ۹ ۲ . سوره انعام . آيه ۵۷ ۳ . سوره یوسف . آیه ۴۰ ۴ . سوره یوسف . آیه ۶۷ 📚 ✒️ آیت‌الله مکارم شیرازی @nahjoolbalaghah