eitaa logo
🌿هیئت محمدرسول الله (ص) 🌿
82 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
467 ویدیو
41 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چقدر امام زمان به شیعه‌ها گفتن برام دعا کنید؟! 🌺سلام حضرت نجات، مهدی جان 🔹در این قرن‌های فراق، در این سال‌های دلتنگی چه اشک‌ها که چکیده به پای آمدنتان 🔹چه جان‌های عاشقی که سوخته در هجرانتان ... 🔹چه دل‌های بی‌قراری که پر و بال زده در اندوهِ غربتتان... 🔹چه چشم‌های منتظری که مانده در مسیرِ آمدنتان... 🔹چه خدمتگزاران دل نگرانی که تمام عمر برای گسترش نام عزیزتان عاشقانه تلاش کردند و منتظر و مغموم و اشکبار ، پر کشیدند... 🔹خدا شما را به ما بازرساند و این فراق جانسوز را به روشنای دلنشین و زیبای ظهورتان پیوند زند... 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
81.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ❓آیا برای تحقق ظهور امام زمان(عج) باید همه ی مردم جهان منتظر ایشان باشند؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی 📎 📎
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 از بزرگی پرسیدند فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم چیست؟ گفت :
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🔹درخت کاج کوچکی در یک جنگل بی‌نهایت زیبا زندگی می‌کرد پرنده‌ها روی شاخه‌هاش می‌نشستن سنجاب‌ها روی شاخه‌هاش بازی می‌کردن اما اون به هیچ کدوم از اینا توجه نداشت و فقط می‌خواست رشد کنه و بزرگ بشه دائم نگران این بود که بزرگ بشه و مثل درخت‌های کاج بزرگی که قطعشون می‌کردن قطع بشه و بره به جای جادویی و ناشناخته‌ای که اونها می‌رن و خوشبختی رو اونجا پیدا کنه 🔸تا اینکه یه روز چوب‌برها اومدن و قطعش کردن، اما چنان به درد و رنج افتاد که با خودش گفت: چقدر من خوشبخت بودم چقدر روزگاری که با پرنده‌ها و سنجاب‌ها بودم خوش بود کاش قدر همون روزگار رو می‌دونستم اما اون دوران دیگه هرگز برنمی‌گرده 🔹چوب‌برها به عنوان درخت کاج کریسمس فروختنش، بچه‌ها تزئینش کردن و دورش رقصیدن و بازی کردن اما درخت با خودش فکر می‌کرد: امشب که خوب نتونستم لذت ببرم ولی فردا شب از این همه مراسم قشنگ لذت می‌برم، اما فردا شبی به کار نبود 🔸درخت رو صبح روز بعد به انباری انداختن درخت اینقدر غصه خورد که با خودش گفت: دیشب چقدر من خوشبخت بودم کاش قدرش رو می‌دونستم اما اون دوران دیگه هرگز برنمی‌گرده 🔹توی انبار موش‌ها دورش جمع شدن و درخت کاج برای موش‌ها قصه‌ش رو تعریف می‌کرد 🔸موش‌ها با شادی و هیجان به قصه زندگیش گوش می‌دادن اما درخت غصه می‌خورد تا اینکه یه روز اومدن از انبار بردنش تکه تکه‌ش کردن تا هیزمش کنن اون وقت فکر کرد: چقدر روزگاری که با موش‌ها بودم خوشبخت بودم چقدر همه با علاقه بهم گوش می‌دادن کاش قدر اون روزگار رو می‌دونستم اما اون دوران دیگه هرگز برنمی‌گرده 🔹این ماجرای آدمیه که همیشه آرزوهاش زمان و مکانی دیگه ست و نمی‌تونه زیبائی‌های زمان خودش رو ببینه و هیچی راضیش نمیکنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خط قرمز خدا!!!! 👤استاد قرائتی 🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌