76.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ_اعتقادی
❓این همه جنایت در غزه اتفاق می افتد پس چرا آقا ظهور نمی کنند؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
📎 #امام_زمان
📎 #راهنماشناسی
📎 #ظهور
💠 پرسمان اعتقادی استاد محمدی
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍شب سردی بود ...
زن بيرون ميوه فروشى زُل زده بود
به مردمى كه ميوه مىخريدند
شاگرد ميوهفروش تند تند پاكتهاى
ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت
و انعام مىگرفت
🔹زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم
مىتوانست ميوه بخرد و به خانه ببرد
رفت نزديکتر چشمش افتاد به جعبه چوبى
بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده
داخلش بود با خودش گفت:
چه خوبه سالم ترهاشو ببرم خونه
🔸مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را
جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد
هم اسراف نمىشد
و هم بچههايش شاد مىشدند
🔹برق خوشحالى در چشمانش دويد
ديگر سردش نبود
زن رفت جلو نشست پاى جعبه ميوه
تا دستش را برد داخل جعبه
شاگرد ميوه فروش گفت: دست نزن ننه
بلند شو و برو دنبال كارت
زن زود بلند شد خجالت كشيد
چند تا از مشترىها نگاهش كردند
صورتش را قرص گرفت
دوباره سردش شد
راهش را كشيد و رفت
🔸چند قدم بيشتر دور نشده بود كه
خانمى صدايش زد: مادرجان مادرجان
زن ايستاد برگشت و به آن زن نگاه كرد
زن لبخندى زد و به او گفت:
اينارو براى شما گرفتم
سه تا پلاستيک دستش بود
پر از ميوه، موز، پرتقال و انار
زن گفت: دستت درد نكنه
اما من مستحق نيستم
🔹زن گفت: اما من مستحقم مادر
من مستحق داشتن شعور انسان بودن
و به همنوع توجه كردن
و دوست داشتن همه انسانها
و احترام گذاشتن به همه آنها بی هيچ توقعى
اگه اينارو نگيرى دلمو شكستى
جون بچههات بگير
🔸زن منتظر جواب زن نماند
ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد
زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه
مىكرد قطره اشكى كه در چشمش
جمع شده بود غلتيد روى صورتش
دوباره گرمش شده بود
با صدائی لرزان گفت:
پيرشى... خير ببينى
🔹هيچ ورزشى براى قلب بهتر از
خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
🔸پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد
خانواده دوستی و عشق ورزیدن
به همنوع است را شادباش میگوئیم
👌یلدای امسال در هنگام خرید میوه
سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم