👥دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنهاازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصفمی كردند . یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت : "درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند. "
بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت : "درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود." بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند .
آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
⏳
•فرق بین وابستگی و دلبستگی:
وابستگی یعنی میخواهمت چون مفیدی.
دلبستگی یعنی میخواهمت حتی اگر مفید نباشی.
من به خودکار گران قیمت روی میزم برای جلسات مهم، وابسته ام.
اما به جعبه ی آبرنگ بی خاصیتی که یادگار دوران کودکیم است دلبسته ام.
من به میز مدیریت که هر روز پشت آن می نشینم وابسته ام.
اما به آن گلدان کوچک کاکتوسی که کنار پنجره گذاشته ام، دلبسته!
من به کتابهای مدیریتی کتابخانه ام وابسته ام اما به کتاب های نویسنده ی مورد علاقه ی روی میزم دلبسته.
وابستگی ها را جامعه و فرهنگ و والدین می آموزند و پرورش میدهند اما دلبستگی ها انعکاس خود واقعی من هستند. حالا بگو وابسته ای یا دلبسته؟!
#روانشناسی 🌱
🍃🌺🍃