🔸مهندس عبدالباقی فرزند علامه طباطبایی، نقل می کند:
.
🔸هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت.
.
🔸فقط زیرلب زمزمه می کرد « لا اله الا الله! »
.
🔸حالات مرحوم علامه در اواخر عمر دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و کمتر تناول می کردند، و این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند.
.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
.
🔸همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید: در چه مقامی هستید؟ فرموده بودند: مقام تکلم
.
🔸سائل ادامه داد: با چه کسی؟ فرموده بودند: با حق
همچنین آمده است که
حجت الاسلام ابوالقاسم مرندی می گوید:
.
🔸« یک ماه به رحلتشان مانده بود که برای عیادتشان به بیمارستان رفتم. گویا آن روز کسی به دیدارشان
نیامده بود. مدتی در اتاق ایستادم که ناگهان پس از چند روز چشمانشان را گشودند و نظری به من انداختند.
.
🔸به مزاح [ از آن جا که ایشان خیلی با دیوان حافظ دمخور بودند ] عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟
.
🔸فرمودند:
صلاح کار کجا و من خراب کجا؟ بقیه اش را بخوان!
گفتم: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
.
🔸علامه تکرار کردند: تا به کجا! و باز چشم خود را بستند و دیگر سخنی به میان نیامد
.
🔸آخرین باری که حالشان بد شد و راهی بیمارستان شده بودند، به همسر خود گفتند: من دیگر بر نمی گردم.
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعا اين همه شور و هیجان از کجا آمده بود؟
چرا یه عده فکر میکنند آن عده که انقلاب کردند نادان بودند؟
خدایا به همه ی ما در فهمیدن و درک مسائل بصیرت عنایت بفرما 🤲
📌 دوشنبه
☀️ ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۱۱ شعبان ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 10 فوریه 2025 میلادی
📎 #تقویم