📌 چهارشنبه
☀️ ۸ اسفند ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۷ شعبان ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 26 فوریه 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍گروهی از دوستان ملاقاتی با استاد مسن
دانشگاه خود داشتند، گفتگو خیلی سریع
به مشاجره درباره استرس و تنش در زندگی
تبدیل شد
🔹استاد به شاگردان پیشنهاد قهوه داد
و از آشپزخانه با سینی قهوه
در فنجانهای متفاوت برگشت
🔸فنجانهای شیشهای
فنجانهای کریستال
و فنجانهایی که برق میزدند
بعضی از فنجانها معمولی
و برخی گرانقیمت بودند
🔹پس از اینکه هر یک از آنها فنجانی برداشتند
استاد گفت: اگر دقت کرده باشید
همه فنجانهایی که به نظر زیبا و جالب
میآمدند اول انتخاب و برداشته شدند
و فنجانهای معمولی در سینی باقی ماندند
🔸هر یک از شما بهترین فنجان را میخواست
و این منبع استرس و تنش شماست
آنچه که شما در واقع به دنبالش بودید
قهوه بود و نه فنجان!
در حالیکه شما همه
به دنبال بهترین فنجان بودید!
🔹حال اگر زندگی قهوه باشد؟
پس شغل، پول، پست و مقام
و عشق و غیره فنجان هستند
آنها فقط ابزاری هستند برای
حفظ و نگهداری زندگی
لطفا اجازه ندهید فنجانها شما را
به خود جذب نمایند
👌👌قهوه نوش جانتان!!
4.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی ها تازه میفهمن سیدعلی حکیم کجاها رو میدیده..
رسیدن به آرامش زمانی اتفاق می افتد که متوجه بشی:
- رنج جزئی از زندگیه اما خوبه به دلیلی رنج بکشم که بعدا شرمنده خودم نشم
- نباید به خاطر دلم خودم رو راضی به انجام دادن کاری کنم که عقلانی و منطقی نیست
- من فقط با اشتباهاتم تعریف نمیشم و فراتر از اتفاقات بد زندگیم هستم
- بیهوده ترین کار دنیا اینه که خودم رو با کسی مقایسه کنم
- اینکه بقیه چطور با من رفتار میکنن نباید معیار ارزش من باشه(آدم ها بر اساس حال و هوای خودشون رفتارهای متفاوتی نشون میدن)
- همه مشکلات تحت کنترل من نیستن اما این بستگی به خودم داره که چطور بهشون معنا ببخشم
و مهم ترین مسئله اینه که
- با همه زخم هام و خستگی هام بازم میتونم ادامه بدم.
🍃🌺🍃🍃🌺🍃
📌 پنجشنبه
☀️ ۹ اسفند ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۸ شعبان ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 27 فوریه 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔹من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون
آمدم، کنار بانک دست فروشی بساط باطری
ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود
🔸دیدم مقداری هم سکه دو ریالی
در بساطش ریخته است
آن زمان تلفنهای عمومی
با سکههای دو ریالی کار میکردند
🔹جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم
دو ریالی بده
او با خوشرویی پولم را با دو سکه پس داد
و گفت: اینها صلواتی است!
🔸گفتم: یعنی چه؟
گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست
و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد
«دو ریالی صلواتی موجود است»
🔹باورم نشد ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم ...
گفتم: مگر چقدر درآمد داری
که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟
🔸با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا
و برای اینکه کار مردم راه بیفتد
دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم
🔹مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند
بعد از یک عمر که برای پول دویدم و
حرص زدم دیدم این دست فروش از من
خوشبختتر است که یک چهارم از مالش را
برای خدا میدهد
🔸در صورتی که من تاکنون به جرأت
میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم
و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم
🔹احساساتی شدم و دست کردم ده تومان
به طرف او گرفتم
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت:
برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش
گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد
🔸من که خیلی مغرور تشریف دارم
مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم
🔹به او گفتم چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت: خیلی کارها آقا
شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم
گفت: آقای دکتر شبهای جمعه در مطب را
باز کن و مریض صلواتی بپذیر
نمیدانید چقدر ثواب دارد!
🔸صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان
شده بودم خودم را درون اتومبیلم انداختم
و به منزل رفتم دگرگون شده بودم
ما کجا اینها کجا؟!
🔹از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون
«شبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم»
🔸دوستان و آشنایان طعنهام زدند
اما گفتههای آن دست فروش در گوشم
همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی
🔹گفت باور نمیکردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش
🤔راستى یک سؤال؟ شغل شما چیه؟
🔸برای بخشنده بودن پول مهم نیست
باید ببینیم چی داریم گاهی با بخشیدن
یک لبخند کوچک میتونیم
بزرگترین بخشش رو داشته باشیم
🍃🌸🌸🌸🍃