✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔸مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد.
🔹گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد.
پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟
مرا با این بهانهگیریهایش خسته ڪرده است...
بگو چه ڪنم؟
🔸عالم گفت: با او بساز.
گفت: نمیتوانم.!
🔹عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟
گفت: بلی.
🔸گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را میزنی؟
گفت: نه، چون اقتضای سن اوست.
🔹آیا او را نصیحت میڪنی؟
گفت: نه چون مغزش نمیرود و ...
🔸گفت؛ میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟!
🔹گفت: نه.
گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪردهای و میدانی ڪودڪی چیست، اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نڪردهای، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!!
🔸در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشهگیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میڪند و ...
🔹پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست.
📌 چهارشنبه
☀️ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ هجری شمسی
🌙 ۹ ذیالقعده ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 7 مِی 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍پیرمرد ثروتمندی را سردی پا آزار داد
حکیم گفت: باید پای افزاری (کفش)
از پوست شتر سرخ مو به پای خود کنی
🔹پیرمرد را که ثروت زیاد بود
دنبال کاروانی میگشت که از یَمن بتواند
برای او این کفش را تهیه کند
🔸تاجری ماهر حاضر شد که کیسهای طلا
از پیرمرد بگیرد و این کفش را با خود
به خراسان آورد
🔹در مسیر شام تا خراسان راهزنان زیادی
بودند که حتی این کفش نفیس اگر در پای
مسافری میدیدند از او میگرفتند
🔸تاجر زرنگ وقتی کفشها را خرید
یک لنگه کفش در توشه بار مسافری گذاشت
که کاروانشان دو روز زودتر از او به خراسان
میرفتند و یک لنگه دیگر کفش در بار خود
گذاشت
🔹چون در مسیر به راهزنان رسیدند
و یک لنگه کفش را راهزنان دیدند
هر چه گشتند لنگه دیگر آن را نیافتند
پس آن یک لنگه را هم در بارشان رها ساختند
و چنین شد که تاجر ماهر توانست کفش
نفیس را از یَمن به خراسان به سلامت رساند
🔸تاجر را شاگردی بود که کار نیک میکرد
اما به خدا ایمان نداشت و همواره میگفت:
باید کارت نیک باشد که خدا تو را بهشتی کند
ایمان به خدا مهم نیست کار نیک را بخاطر
نیک بودن آن انجام بده نه برای ایمان به خدا
🔹بعد از این داستان تاجر شاگرد را گفت:
ای جوان دیدی که کفش نفیس را یک
لنگهاش به کار کسی نیامد و رهایش ساخت
بدان عمل صالح بدون ایمان
بدون نماز بدون زکات و ...
مانند یک لنگه کفش هستند
و تو را هرگز سودی نبخشند
هر اندازه هم قوی و نفیس باشند
40.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبتهای قابل تأمل حجتالاسلام رمضانی درباره مذاکرات
حضرت امام رضا ( ع ) همیشه به اصحاب خود مىفرمود : بر شما باد به اسلحهپیامبران ، گفته شد : اسلحه پیامبران چیست ؟ فرمود : دعا
💐اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💐
بمناسبت ولادت حضرت امام رضا(ع)
جشن بصورت خیابانی ۵شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه از ساعت ۱۸ برپا می شود
مکان خیابان شهدا نبش لاله ۹مسجد فلسفی
💐هئیت محمد رسول الله(ص)💐