وضعیت گناهان در قیامت
🔻حضرت علی (ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کردهاند:
✅ گناهان سه دسته هستند:
1⃣گناهانی که بخشیده میشوند
2⃣گناهانی که بخشینده نمیشوند
3⃣گناهانی که برای مرتکبین آنها، هم امید عفو داریم و هم نگران عذاب هستیم.
👈امّا گناه مغفور، گناهی است که خداوند بر اثر آن بندهاش را در دنیا عذاب داده است؛ و خداوند بزرگوارتر است از آنکه بندۀ خود را دوبار عذاب کند.
👈و امّا گناه غیر مغفور، ستمی است که بندگان خدا بعضی به بعض دگر مینمایند. خداوند چون برای خلائق ظاهر شود سوگندی بزرگ بر خویشتن یاد کرده است و گفته است:
خداوند برای بندگانش قصاص میکند، و حقّ بعضی را از بعضی دیگر میستاند؛ بطوریکه برای هیچ بندهای در نزد دیگری تظلّم و دادخواهی باقی نماند. و سپس همه را به معرض حساب گسیل مینماید
👈و اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش میترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است، و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم
📚اصول الکافی، ج2، ص: 443
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
3.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیهای ارزشمند برای تشرف به بارگاه ملکوتی حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام
در زمان حضور در حرم چه زیارت یا ادعیهای بخوانیم!؟
🎙 حضرت آیتالله بهجت قدسسره
📌 شنبه
☀️ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ هجری شمسی
🌙 ۱۲ ذیالقعده ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 10 مِی 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔹وارد حرم امام رضا علیه السلام شدم
جوانی را دیدم که زنجیر طلا به گردن
کرده بود، متذکر حرمت (حرام بودن) آن شدم
او در جواب گفت: میدانم
و به زیارت خود مشغول شد
🔸من ابتدا ناراحت شدم
زیرا او سخنم را شنید و اقرار به گناه کرد
و با بی اعتنائی دوباره مشغول زیارت شد
🔹بعد به فکر فرو رفتم که الآن اگر
امام رضا علیه السلام از بعضی از
خلاف کاریهای من بپرسد
نمیتوانم انکار کنم و باید اقرار کنم!!!
🔸با خود گفتم پس من در مقابل امام رضا
علیهالسلام و آن جوان در مقابل من
اگر بدتر نباشم بهتر نیستم
🔹بعد از چند لحظه همان جوان
کنار من نشست و گفت: حاج آقا
به چه دلیل طلا برای مرد حرام است!؟
من دلیل آوردم و او قبول کرد
🔸پیش خود فکر کردم چون روح من
در مقابل امام رضا علیهالسلام تسلیم شد
خداوند هم روح این جوان را
در مقابل من تسلیم کرد
✍ برگرفته از خاطرات
حجتالاسلامقرائتی
📌 یکشنبه
☀️ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ هجری شمسی
🌙 ۱۳ ذیالقعده ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 11 مِی 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍احد در منطقه شهرک «پرواز تبریز»
زمینی خریده بود تا خانهای در آن بسازد
🔹بعد از بنای خانه نوبت رسید در خانهاش
چاهی بکَند، دو مقّنی را گرفت
تا در حیاط منزل او چاهی بکنند
🔸احد خواست صبحانهای حاضر کند
که دید هر دو مقنّی لباس کار خود را
خارج کرده و لباس پوشیده
و وسایل خود را جمع کردهاند
علت این تعطیلی زود هنگام را سؤال کرد
🔹مقنی گفت: ملک شما ماسهزار است
و کندن آن برای ما سخت است و مقدور نیست
پیمانکار دیگری برای خود پیدا کنید
🔸احد میگوید: صبر کنید
سراغ کیف خود میرود و دستمزد
یک روز کامل آن دو نفر را میپردازد
🔹دو نفر در حیرت میمانند که با اینکه کاری
نکردهاند اما دستمزد کامل یک روز را میگیرند
🔸احد گفت: ملک من سفت است تقصیر شما
چیست که امروز خانوادهتان منتظر شما
هستند دست پر خانه بروید
🔹مقنّیها غیرتی شده و دوباره لباس کار
پوشیدند و مشغول به کار شدند
🔸احد برای خرید گوشت برای تهیه آبگوشت
بیرون رفت نزدیک ظهر بود که احد دید
آنچه از چاه خارج میشود بجای
سنگریزه سفت خاک نرم است
خوشحالی عمیقی به احد دست داد
🔹شب که کار کندن چاه تمام شد
مقنّی به احد گفت:
تو مراعات دستمزد ما را کردی
خدا هم این مراعات حال ما را بر تو
بیجواب نگذاشت
🔸تو ما را بدون دستمزد به خانه نفرستادی
و خدا دستمزد تو را داد که اگر این کار
نیمه کاره ما را هر پیمانکاری میدید
دو برابر این دستمزدی که به ما دادی
با تو دستمزد قرارداد میبست