❤️🩹- وقتایی که حالت بده این 4 تا اشتباه رو نکن چون باعث میشه حالتو فقط بدتر کنی تازه پشیمون هم بشی :
1- تظاهر به خوب بودن نکن چون این کار باعث میشه خودت رو نادیده بگیری.
یادت باشه دلیلی نداره از حال بدت خجالت بکشی.
2- احساساتت رو سرکوب نکن، سعی کن باهاش رو به روشی و کم کم باهاش کنار بیای.
3- با کسی صحبت نکن در مورد حال بدت... چرا؟ چون این کار باعث میشه بیشتر روش تمرکز کنی همین.
4- واسه اینکه زودتر حالت خوب بشه زور نزن، بعضی وقتا نیازه یه دورانی رو بگذرونی.
🍃🌺🍃🍃🌺🍃
#داستان_آموزنده
🔆خاموش كردن چراغ
حارث گويد: شبى در خدمت امير مؤ منان عليه السلام به صحبت و گفتگو مى پرداختيم ، پس در ميان سخن عرض كردم براى من حاجتى پيش آمده است .
امام فرمود: اى حارث ! آيا مرا براى بيان نمودن حاجت شايسته مى دانى ؟ عرض كردم : البته يا على عليه السلام ! خدا شما را جزاى خير عنايت كند
ناگهان امام از جاى برخواست ، چراغ را خاموش كرد و با ملاطفت و مهربانى هر چه بيشتر مخصوص به خود، پهلو به پهلوى من نشست و فرمود: ميدانى چرا چراغ را خاموش نمودم ؟ براى اينكه بدون ملاحظه و رودربايستى ، هر چه در دل دارى بگوئى ، من ذلت احتياج را در چهره ات نبينم اكنون هر حرفى دارى بزن ، كه شنيدم پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود:
در صورتيكه حوائج مردم بر دل ديگرى سپرده شود يك امانت الهى است كه بايد آن را از ديگران پنهان داشت ، و كسيكه آن را فاش نكند ثواب عبادت به او مى دهند، و هر گاه افشا گرديد، بر هر كس كه مى شنود شايسته است كه به كمك حاجتمند برخيزد و براى او كار سازى نمايد!
📚با مردم اينگونه برخورد كنيم ص 95 - وافى 6/59.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔸روزی حضرت علی علیهالسلام با امام
حسین علیهالسلام به طواف خانه خدا رفته
بودند صدای نالهای را شنیدند که فردی
در درگاه خدا از گناهان گذشته خود
در حال توبه کردن بود
🔹حضرت علی علیهالسلام جوانی زیبا
و خوش اندام با لباسهای گرانبها را
مشاهده کرد از او پرسید:
ناله و سوز و گدازت برای چیست؟
🔸گفت: نافرمانی و نفرین پدرم
اساس زندگیام را از هم گسست
و سلامتی را از من ربود
🔹جوان ادامه داد: پدر پیرم خیلی مهربان بود
ولی من به دنبال کارهای زشت و بیهوده بودم
و هر چه او مرا نصیحت مینمود نمیپذیرفتم
و گاهی او را آزار و اذیت میکردم
و دشنام میدادم!
🔸روزی من به سراغ صندوق رفتم تا پولی
که پدرم دارد بردارم او جلوگیری کرد
من دستش را فشردم و او را بر زمین انداختم
خواست از جا برخیزد ولی از شدت کوفتگی
و درد یارای حرکت نداشت
🔹او گفت: من به خانه خدا میروم
و تو را نفرین میکنم
پدرم چند روز روزه گرفت و نمازها خواند
پس از آن به خانه خدا سفر کرد
🔸من مشاهده کردم پدرم پرده کعبه را گرفته
و با آهی سوزان مرا نفرین کرد
به خدا قسم هنوز نفرینش تمام نشده بود
که بیچاره شدم و تندرستی از من سلب شد
🔹در این موقع پیراهن خود را بالا زد دیدم
یک طرف بدنش خشک شده و حرکتی ندارد
بعد از این پیش آمد پشیمان شدم
و نزد او رفته و عذرخواهی کردم
اما او نپذیرفت
سه سال از او پوزش میطلبیدم
اما او رد میکرد
🔸سال سوم ایام حج که فرا رسید
گفتم پدر جان برو همان جائی که مرا
نفرین کردی دعا کن شاید خدا به برکت
دعای تو سلامتی را بر من بازگرداند
پدرم قبول کرد
🔹وقتی بر وادی اراک رسیدیم شب تاریکی بود
ناگاه مرغی از کنار جاده پرواز کرد
و بر اثر بال و پر زدن او شتر پدرم رمید
و او بر زمین افتاد
🔸پدرم میان دو سنگ قرار گرفت و فوت کرد
او را همانجا دفن کردم و من هنوز گرفتار
نفرین او هستم
🔹امیرالمؤمنین علیهالسلام دعائی از پیامبر
به او تعلیم داد که بیچارگی، اندوه، درد
و مرض فقر و تنگدستی از او برطرف شد
و گناهانش آمرزیده میشود
👌این دعا همان دعای «مشلول» معروف است
که محدت قمی در مفاتیح الجنان آورده است
📚مهج الدعوات و منهج العبادات، صفحه۱۵۱