1.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جواب اسرائیل رو باید میدادیم یا نه؟! 😂
💌پیام عایشه قذافی، دختر معمر قذافی
رهبر فقید لیبی به مردم ایران:
🔹ای مردم سربلند و مقاوم ایران!
🔸از ورای دردها، ویرانیها و خیانتها با شما سخن میگویم. صدای زنی هستم که شاهد مرگ سرزمین خویش بود، نه بهدست دشمنان آشکار، بلکه بهدست لبخندهای فریبنده و وعدههای دروغین غرب ..
🔹به شما هشدار میدهم! حرفها و شعارهای شیرین امپریالیستهای غربی را باور نکنید. آنان همانهایی هستند که به پدرم گفتند: «درهای جهان به رویت باز خواهد شد، اگر برنامه اتمی و موشکیات را کنار بگذاری.»
🔸پدرم، با حسننیت و باور به گفتوگو، درِ سازش را گشود؛ اما دیدیم که چگونه با بمباران ناتو، لیبی را به خاک و خون کشاندند و مردم ما را به اسارت، فقر و آوارگی کشاندند.
🔹خواهران و برادران ایران!
🔸مقاومتتان، غرورتان، ایستادگیتان در برابر تحریمها و تهاجم رسانهای و اقتصادی، نشانهی حیات و عزت ملتتان است. از راه سازش چیزی جز نابودی، تجزیه، و فلاکت نصیب نخواهد شد. مذاکره با گرگ، گوسفند را نجات نمیدهد، بلکه تنها وعدهی شام بعدیاش را تعیین میکند!
🔹دیدیم؛ ملتهایی که مقاومت کردند، مانند کوبا، ونزوئلا، کره شمالی و فلسطین، در قلب تودهها باقی ماندند و تاریخ را با عزت رقم زدند. دیدیم؛ آنانکه تعظیم کردند، چگونه در خاکستر خویش گم شدند.
❤️✨با عشق و همدلی | عایشه قذافی
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 خانه تیمی مشکوک چگونه است؟
▪️ توجه /حتما این ویدیو را ببینید و برای دیگران ارسال کنید.
👈موارد مشکوک را به ۱۱۰/۱۱۳/۱۱۴ گزارش کنید.
🌎
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔹در شهر خوی مردی به نام امین علیم
در زمان اوایل حکومت قاجار زندگی میکرد
او فرد بسیار دیندار و عالمی بود که از
خدمت در دستگاه حکومتی و فرمانداری
شهری اجتناب میکرد
🔸روزی از سوی خانِ وقت خوی میرزا قلی
در صورت عدم همکاری تهدید به مرگ میشود
و از ترس به روستائی در شمال خوی
فرار کرده و در آن ساکن میشود
🔹پس از یکسال به خان شهر خوی خبر میرسد امین علیم در فلان روستا در حال
زندگی دیده شده است
🔸او گروهی از چماقداران خان را برای پیدا
کردن امین علیم به آن روستا روانه میکند
و توصیه میکند طوری او را پیدا کنید
که اصلاً متوسل به خشونت نشوند
🔹مأموران خان به روستا وارد شده و مردم
روستا را ابتدا تطمیع و سپس تهدید میکنند
که امین علیم را تحویل دهند
اما مردم از این امر اظهار بی اطلاعی کردند
🔸مأموران ناامید به دربار خان برمیگردند
امین علیم دوستی داشت صمیمی و زرنگ
شاه از او کمک میگیرد و دوست او
نقشهای به شاه میدهد و میگوید
امین علیم را نه با پول و مقام بلکه باید
با علم تله گذاشت و به دامش انداخت
🔹دو ماه بعد 100 گوسفند را خان به
روستا میبرد و به مردم روستا میگوید:
به هر خانه یک گوسفند علامت گذاری کرده
میدهیم و وزن میکنیم
🔸دو ماه بعد برای گرفتن این گوسفندان
مراجعه میکنیم که نباید یک کیلو کم
و یا یک کیلو وزن زیاد کرده باشند
و اگر کسی نتواند شرط خان را رعایت کند
یک گوسفند جریمه خواهد شد!
🔹یک ماه بعد مأموران خان برای وزن
گوسفندان به روستا میآیند
و از تمام گوسفندان داده شده فقط
یک گوسفند وزنش ثابت مانده بود
🔸دستور دادند صاحب آن خانه که گوسفند
در آن بود را احضار و خانهاش تفتیش شد
و امین علیم از آن خانه بیرون آمد
🔹از امین علیم پرسیدند:
چه کردی وزن این گوسفند ثابت ماند؟
گفت: هر روز گفتم گوسفند را سیر علف
بخوران و شب بچه گرگی در آغل او انداختم
و گوسفند در شب هرچه خورده بود
از ترسش آب کرد و چنین شد
وزنش ثابت ماند
🔸امین علیم را نزد خان آورده
و به زور نایب خان کردند
امین علیم گفت: این نقشه را
در عبادت خدا یافتم و عمل کردم
🔹اینکه انسان هم باید در خوف و امید
زندگی کند و اگر کسی روزها تلاش کرده
و شبها در نماز از خود حساب کشد
و ترس بریزد
در این دنیا در یک قرار زندگی میکند
نه چاق میشود و نه ضعیف و مردنی
نه ناامید است و نه زیاد امیدوار
نه در رفاه محض زندگی میکند
و نه در بدبختی