eitaa logo
🌿هیئت محمدرسول الله (ص) 🌿
96 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
672 ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ میلادی: Wednesday - 16 August 2023 قمری: الأربعاء، 29 محرم 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹رسیدن کاروان اسراء به حوالی شام، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️21 روز تا اربعین حسینی ▪️29 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️31 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️36 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
مراسم هیئت مورخ ۲۴/ ۵/ ۱۴۰۲
📆 تقویم روز 📌 پنجشنبه ☀️ 26 مرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 30 محرم 1445 هجری قمری 🎄 17 آگوست 2023 میلادی ✨ مناسبت روز : . آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی (1369هـ.ش) 📎
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نان پدر وشیر مادر حلالت باشد اِی مرد 🔺صحبت های سردار سلیمانی در مورد پرچم ایران @jalaledinhashemi
🌼طوری قرآن بخوانید که الان در بساط قرب الهی نشسته‌اید دارید از او وحی می‌گیرید. 🌸عبد باشید، حاضر باشید ✍
در آثار اسلامى آمده ، مردى مؤدب به آداب در بازار بغداد بر سقط فروشى(خورده فروشی) وارد شد و از او طلب کافور کرد . سقط فروش پاسخ داد کافور ندارم ، آن مرد الهى گفت دارى ولى فراموش کرده اى ، در فلان بسته و در کنار فلان قفسه است . مرد سقط فروش برابر با گفتار آن چهره پاک به سراغ کافور رفت و آن را به همان صورتى که آن رجل نورانى فرموده بود یافت . از این معنى تعجب کرد ، پرسید شما از کجا دانستید در مغازه من کافور هست ، در صورتى که من مدتهاست به خیال اینکه این جنس را ندارم ، مشتریان خود را جواب مى کنم ! آن مرد الهى فرمود : یکى از دوستان وجود مبارک حضرت ولى عصر از دنیا رفته و حضرت اراده دارن خود متکفل غسل و دفن باشند ، مرا به حضور خواستند و فرمودند ، در تمام بازار بغداد به یک نفر اطمینان هست و او کافور دارد ، ولى داشتن کافور را فراموش کرده ، شما براى خرید کافور به نزد او برو ، و آدرس کافور فراموش شده را در اختیار او بگذار ، منهم به نشانى هاى ولى امر به در مغازه تو آمدم ! ! سقط فروش بناى گریه و زارى گذاشت ، و از آن مرد الهى به التماس درخواست کرد ، که مرا براى دیدار مولایم ، گرچه یک لحظه باشد با خود ببر ! ! آن مرد الهى درخواست او را پذیرفت ، و وى را همراه خود برد ، به بیابانى رسیدند که خیمه یوسف عدالت در آنجا برپا بود ، قبل از رسیدن به خیمه ، هوا ابرى شد و نم نم باران شروع به فرو ریختن کرد ، ناگهان سقط فروش به یاد این معنى افتاد که مقدارى صابون ساخته و براى خشک شدن بر بام خانه ریخته اگر این باران ببارد ، وضع صابون چه خواهد شد ؟ در این حال بود ، که ناگهان صداى حجت حق برخاست صابونى را برگردانید که با این حال لایق دیدار ما نیست ! ! ✍️عرفان اسلامی جلد ۵// حسین انصاریان