eitaa logo
🌿هیئت محمدرسول الله (ص) 🌿
96 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
672 ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍کلمات پر کاربرد زبان عربی به لهجه عراقی: برای زائرین اربعین ⬇️⬇️ 🔸شحن =شارژ 🔹رصید=شارژپولی 🔸شاحنه=شارژر 🔹خط=سیمکارت 🔸کهرباء=برق 🔹بطانیه =پتو 🔸مخده=بالشت 🔹خاولی=حوله 🔸مَشُط=شانه ‌🔹چَرچَف. ملحفه=ملحفه 🔸تبرید. مبرده=کولر 🔹سیاره=ماشین 🔸مُکیّف=کولر 🔹غُرفه=اتاق 🔸اِنترنت . نت=اینترنت 🔹مَصعد=آسانسور 🔸چُربایه=تخت 🔹حجز=رزرو 🔸بطاقه الائتمان=کارت اعتباری 🔹جنسیه=شناسنامه 🔸هویه=کارت ملی 🔹سیطره =ایست بازرسی 🔸حدود=مرز 🔹جوازالسفر =پاسپورت، گذرنامه 🔸تفتیش= بازرسی 🔹شرطه الحدود=پلیس مرز 🔸معبر. منفذ=گیت 🔹زایر =زائر 🔸شارع=خیابان 🔹رصیف=پیاده رو 🔸ختم=مهر زدن 🔹غَراض=لوازم 🔸ازدحام=شلوغی 🔹مغاسل =دستشویی 🔸حمامات=سرویسهای بهداشتی 🔹جامع=مسجد 🔸لطم=سینه زنی 🔹جُنطه السفر=کوله سفر 🔸گراج=گاراژ 🔹کَیّه=وَن 🔸منشاء . حافِله=اتوبوس 🔹مبیت=سوئیت، منزل 🔸فُندق=هتل 🔹کَروه=کرایه 🔸امانات=امانات 🔹کشوانیه=کفشداری 🔸مطعم=رستوران 🔹عطش=تشنگی 🔸جوع=گرسنگی 🔹استراحه، گعده=استراحتگاه 🔸وین : کجا 🔹ینطون: می‌دهند 🔸مای: آب 🔹بارد: سرد 🔸۱کل: غذا(طَعام:غذا) 🔹گبل/عدل:مستقیم 🔸اهناک:آنجا (هُناکْ:آنجا) 🔹عدی: دارم، نزد من است(=«عندی») 🔸مسئله ثانیه:سوال دوم 🔹اسال/سل:بپرس 🔸مرافق/مغاسل/حمامات/ 🔹توالیت:دستشویی 🔸خلف:پشت 🔹عاشت:زند باشد/زنده باد 🔸ایدک:دستت (=« اَیْدیَکْ ») 🔹عاشت ایدیک: اصطلاحی پر کار برد معادل: دستت طلا /دمت گرم /زنده باشید و... 🔸عِنوان: آدرس 🔹سوگ، سوق: بازار 🔸سیاره: ماشین 🔹باص: اتوبوس 🔸مشی: پیاده 🔹بنای: ساختمان 🔸دَربونَ: کوچه 🔹میدان/ ساحه: میدان 🔸جِسر: پل 🔹تقاطع: چهاراره 🔸یمین: سمت راست 🔹یسار: سمت چپ 🔸نعم (بله) 🔹الله یساعدک = خداقوت {پر کاربرد} 🔸وین تروح (کجا میری؟) 🔹کم یوم تبقی فی العراق؟(چند روز در عراق میمونی؟) 🔸اشگده الکروه؟ ( کرایه چنده؟) 🔹یک = واحد 🔸دو = اثنین 🔹سه = ثلاث 🔸چهار = اربع 🔹پنج = خمس 🔸شش = ستّه 🔹هفت = سبعه 🔸هشت = ثمانیه 🔹نه = تسعه 🔸ده = عشره 🔹عدکم مکان؟ (جای خالی هست؟) عدکم مکان خاص النساء (جای خالی برای خانم ها هست؟) 🔸بفرمایید = تَکرَم 🔹غالی (خیلی گرونه...) 🔸سَتّوته = سه چرخه 🔹خُبز=نان 🔸جُنطه = کیف ، چمدان 🔹لِفّه = ساندویچ 🔸عُربانَه = گاری 🔹شاوِرما = کباب ترکی 🔸ضَیَّعَت = گم کردم 🔹مای = آب 🔸تَعال = بیا 🔹روح = برو 🔸مرکز طبّی = درمانگاه 🔹صِیدَلِیَّه = داروخانه 🔸عَلاج = دارو 🔹عاشَت ایدَک (دست شما درد نکنه) 🔸خوش آمدی = اهلا و سهلا 🔹کم نَفَر عِندَک؟ (چند نفر جا داری؟) 🔸عَفوا = ببخشید 🔹آسِف = متاسفم 🔸وَینَ (کجا؟) 🔹حَرِّک = حرکت کن 🔸جِسِر = پُل 🔹اَکِل = غذا 🔸فُلوس = پول 🔹صباح الخیر = صبح بخیر 🔸مساء الخیر = شب بخیر 🔹وَجَع = درد 🔸صُخونَه = تب 🔹فُرگاس = تاول 🔸دِجاج = مرغ 🔹سِمِچ = ماهی 🔸تِمِن = برنج 🔹لَحَم =  گوشت 🔸شارِع = خیابان 🔹فَرَع = کوچه 🔸گِراج =ترمينال 🔹اِشلون اَگدر اوصل الی الکوفه: چطور می توانم به کوفه برسم 🔸اکو طریق اقل ازدحام: آیا مسیر خلوت تری هم وجود دارد 🔹اِشگد المسافه للنجف: چقدر تا نجف راه هست 🔸شسم هذا الشارع: اسم این خیابان چیست 🔹وصلنی صف الگاراج: من را کنار ترمینال برسان 🔸اَجیعت به طریق خطء: مسیر را اشتباه آمدی 🔹لازم ترجع ماکو طریق: باید برگردی راه بسته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 آ زنان به شدت به نگاه های مردانشان حساس هستند. و شاید در ظاهر چیزی نگویند ولی ممکن است جایی دیگر این خشم را بروز دهند 🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آقایان اگر می‌خواهید همسرتان شیفته شما شود دنبال بهانه برای تعریف کردن از او باشید: 💠از ظاهرش 💠از جملاتش 💠از نگاهش 💠از دست پختش 💠از رفتارش 💠از هنرش و ... 💠 از لحاظ روانشناسی تعریف و تمجید از زن به او آرامش داده و او را برای مهربانی کردن و عشق‌ورزی با همسر شارژ خواهد کرد. 🍃🌺🍃🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داســتــان مـعـنــوی ✍یکی از شاگردان مرحوم شيخ انصاری می‌گوید: در زمانی که در نجف در محضر شيخ به تحصيل علوم اسلامی اشتغال داشتم يک شب شیطان را در خواب ديدم که بندها و طناب‌های متعددی در دست داشت 🔸از شيطان پرسيدم: اين بندها برای چيست؟ پاسخ داد: اينها را به گردن مردم می‌افکنم و آنها را به سوی خويش می‌کشانم و به دام می‌اندازم 🔹روز گذشته یکی از این طناب‌های محکم را به گردن شيخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه‌ای که منزل شيخ در آنجا قرار دارد کشيدم ولی افسوس که عليرغم تلاش‌های زيادم شيخ از قيد رها شد و رفت 🔸وقتی از خواب بيدار شدم در تعبير آن به فکر فرو رفتم پيش خود گفتم: خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ بپرسم از اين رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجرای خواب خود را تعريف کردم 🔹شيخ فرمود: آن ملعون (شيطان) ديروز می‌خواست مرا فريب دهد ولی به لطف پروردگار از دامش گریختم 🔸جريان از اين قرار بود که ديروز من پولی نداشتم و اتفاقاً چیزی در منزل لازم شد که بايد آن را تهيه می‌کردم با خود گفتم: يک ريال از مال امام زمان عج در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است آن را به عنوان قرض برمیدارم و ان شاءالله بعداً ادا می‌کنم 🔹يک ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم همين که خواستم جنس مورد احتياج را خریداری کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم اين قرض را بعداً ادا کنم؟ 🔸در همين انديشه و ترديد بودم که ناگهان تصميم قطعی گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن یک ريال را سرجای خود گذاشتم