❤️ بعضی مساجد معماری ساده و بیپیرایهای دارند فارغ از هر گونه گنبد و گلدسته. اما عطر معنویت و صفا در هر گوشهشان جاری است. سرّش در اخلاص و تقوای بانیانی نهفته که خشتخشت این مکانهای مقدس را با نیتی پاک و دلی سرشار از ایمان روی هم چیدهاند. نیتها اثر وضعی دارند؛ نیکاندیش باشیم.
📖توبه؛ ۱۰۸
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🌱بلوغ یعنی:
✓ دخالت نکردن تو زندگیِ دیگران و بیحاشیه بودن
✓ قضاوت نکردن آدما فقط بهخاطر این که از بقیه بدی دیدم.
✓ احترام به احساسات، توجه و محبت آدمها
✓ بع خاطر رسیدن به خواستههای خودم، بقیه رو تخریب نکنم.
✓ به خاطر خودخواهی و هوس خودم
به آدمها نزدیک نشم.
✓ فرهنگ رابطه داشتن. به جای فکر به خواستههای جنسی، تمرکزم رو پیشرفت مشترک باشه؛ چون وقت برای این خواستهها زیاده.
✓ دونستن این که هیچ آدمی بیعیب و نقص نیست و حق ندارم برچسب خوب یا بد به آدمها بزنم!
✓ انسانیت و اصالت!
✓ بیتوقع خوب بودن!
✓ یکسان دونستن همه آدما با هر رنگ پوستی، با هر زبونی و هر لهجهای!
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍کشتی در طوفان شکست و غرق شد
فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره کوچک
بی آب و علفی شنا کنند و نجات یابند
🔸دو نجات یافته دیدند هیچ نمیتوانند بکنند
با خود گفتند: بهتر است از خدا کمک بخواهیم
🔹بنابراین دست به دعا شدند و برای اینکه
ببینند دعای کدام بهتر مستجاب میشود
به گوشهای از جزیره رفتند
🔸نخست از خدا غذا خواستند
فردا مرد اول درختی یافت
و میوهای بر آن، آنرا خورد
اما مرد دوم چیزی برای خوردن نداشت
🔹هفته بعد مرد اول از خدا همسر و همدم
خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد
زنی نجات یافت و به مرد رسید
در سمت دیگر مرد دوم هیچکس را نداشت
🔸مرد اول از خدا خانه، لباس و غذای بیشتری
خواست، فردا به صورتی معجزه آسا تمام
چیزهایی که خواسته بود به او رسید
🔹مرد دوم هنوز هیچ نداشت
دست آخر مرد اول از خدا کشتی خواست
تا او همسرش را با خود ببرد
فردا کشتیای آمد و در سمت او لنگر انداخت
مرد خواست به همراه همسرش از جزیره برود
و مرد دوم را همانجا رها کند
🔸پیش خود گفت: مرد دیگر حتماً شایستگی
نعمتهای الهی را ندارد چرا که درخواستهای
او پاسخ داده نشد پس همین جا بماند بهتر است
🔹زمان حرکت کشتی ندایی از او پرسید:
چرا همسفر خود را در جزیره رها میکنی؟
مرد پاسخ داد:
این همه نعمتهایی که به دست آوردهام
همه مال خودم است و خودم درخواست کردهام
🔸درخواستهای همسفرم که پذیرفته نشد
پس چه بهتر که همین جا بماند
آن ندا گفت: اشتباه می کنی
تو مدیون او هستی
هنگامی که تنها خواسته او را اجابت کردم
این نعمات به تو رسید
🔹مرد با تعجب پرسید: مگر او چه خواست
که من باید مدیونش باشم؟
و آن ندا پاسخ داد: از من خواست
که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم
نکتــ✍ــه:
شاید داشتههایمان را مدیون کسانی باشیم
که برای خود هیچ نمیخواستند
و فقط برای ما دعا میکردند
ممکن است همه مؤفقیت و ثروت
و هر چیز دیگر که داریم را
مدیون آن دو فرشتهای باشیم
که ما را بزرگ کردند
* پـــدر و مـــادر *
بدون هیچ توقعی ♥️