✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔹سارا هشت ساله بود که از صحبت پدر
و مادرش فهمید که برادر کوچکش سخت
مریض است و پولی هم برای مداوای او ندارند
🔸پدر به تازگی کارش را از دست داده بود
و نمیتوانست هزینه جراحی پر خرج
برادرش را بپردازد
🔹سارا شنید که پدر به آهستگی به مادر گفت:
فقط معجزه میتواند پسرمان را نجات دهد
🔸سارا با ناراحتی به اتاقش رفت و از زیر تخت
قلک کوچکش را درآورد قلک را شکست
سکهها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد
فقط پنج دلار بود
🔹سپس به آهستگی از در عقب خارج شد
چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت
جلوی پیشخوان انتظار کشید
تا داروساز به او توجه کند
ولی داروساز سرش به مشتریان گرم بود
بالاخره سارا حوصلهاش سر رفت
و سکهها را محکم روی پیشخوان ریخت
🔸داروساز با تعجب پرسید: چی میخواهی؟
دخترک توضیح داد که برادر کوچکش
چیزی تو سرش رفته و بابام میگه که فقط
معجزه میتونه او را نجات دهد
من هم میخواهم معجزه بخرم
قیمتش چقدر است؟
🔹داروساز گفت: متأسفم دختر جان
ولی ما اینجا معجزه نمیفروشیم
🔸چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت:
شما رو به خدا برادرم خیلی مریضه
و بابام پول نداره و این همه پول منه
من از کجا میتونم معجزه بخرم؟
🔹مردی که در گوشه ایستاده بود و لباس
تمیز و مرتبی داشت از دخترک پرسید:
چقدر پول داری؟ دخترک پولها را کف
دستش ریخت و به مرد نشان داد
🔸مرد لبخندی زد و گفت: آه چه جالب فکر
کنم این پول برای خرید معجزه کافی باشد
🔹سپس به آرامی دست او را گرفت و گفت:
من میخواهم برادر و والدینت را ببینم
فکر کنم معجزه برادرت پیش من باشه
🔸آن مرد دکتر آرمسترانگ فوق تخصص
مغز و اعصاب در شیکاگو بود
🔹فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسر
با مؤفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت
🔸پس از جراحی پدر نزد دکتر رفت و گفت:
از شما متشکرم نجات پسرم یک معجزه
واقعی بود میخواهم بدانم بابت هزینه
عمل جراحی چقدر باید پرداخت کنم؟
دکتر لبخندی زد و گفت: فقط پنج دلار
🍃🌸🌸🌸🍃🌸🌸🌸
📌 دوشنبه
☀️ ۸ بهمن ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۶ رجب ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 27 ژانویه 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍یک روز بعد پایان کلاس و شرح مثنوی
استاد علامه جعفری فرمودند:
🔹من خیلی فکر کردم و به این جمع بندی
رسیدهام که رسالت ۱۲۴ هزار پیغمبر در یک
تکیه خلاصه میشود و آن "کوک چهارم" است
🔸و جمع مریدان مثل من با چشمهانی گرد
پرسان بودند که کوک چهارم چیست!؟
و علامه که با آن لهجه شیرین در تمثیل
شرح میدهند که:
🔹کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد
کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک
میخواهد و هر کوک مثلاً ده تومان
و خرج کفش میشود سی تومان
🔸مشتری هم قبول میکند پول را میدهد
و میرود تا ساعتی دیگر برگردد
و سوار کفش تعمیر شده بشود
🔹کفاش دست به کار میشود
کوک اول،، کوک دوم،، و در نهایت کوک سوم
و تمام ... اما ...
اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگر چه
کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند
عمر کفش بیشتر میشود و کفش کفشتر
خواهد شد!
🔸از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمیشود
طلب اضافه کند
و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم
را بزند یا نزند
🔹او میان نفع و اخلاق
میان دل و قاعده توافق مانده است
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست
🔸اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده
اما اگر بزند به رسالت ۱۲۴ هزار پیامبر
تعظیم کرده
🔹اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق
و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او
آسمان اخلاق را پر خواهد کرد
🔸دنیا پر فرصت کوک چهارم است
و من و تو کفاشهای دو دل
✍ به نقل از بهمن حبشی
از شاگردان علامه جعفری
🌸🌸🌸
1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
🌾 از خداوند بخواهید و زیاد هم بخواهید
زیرا هیچچیز برای او بزرگ و زیاد نیست