۷عادت تاثیر گذار بعد از بیدار شدن :
🤍- نوشیدن یک لیوان آب : افزایش متابولیسم دفع سموم و مواد زاید آبرسانی به بدن.
🤍- قرار گرفتن در معرض نور خورشید: تامین ویتامین D ، تقویت سیستم ایمنی ،بهبود گردش خون ، تولید اندروفین.
🤍- نرمش و حرکات کششی: آماده شدن بدن برای شروع روز ، کاهش خستگی استرس و افزایش هوشیاری.
🤍- ۱۰ دقیقه مراقبه : آرامش و تسلط بیشتر روی ذهن ، کاهش استرس ، افزایش تمرکز.
🤍- نیم ساعت مطالعه : ایجاد یک عادت خوب ، شروع روز با انگیزه بیشتر ایده گرفتن ، توسعه فردی.
🤍- نوشتن لیست کارها: افزایش بهره وری و کارایی ، فراموش نکردن کارها وظایف روزانه.
#انگیزه
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍روزی عارف پیری با مریدانش از کنار
قصر پادشاه گذر میکرد
شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود
او را دید و به سرعت به نگهبانانش دستور داد
تا استاد پیر را به قصر آورند
🔹عارف به حضور شاه شرفیاب شد
شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای
آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد
مگر در آینده او تأثیرگذار شود
🔸استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد
و سه عروسک از آن بیرون آورد
و به شاهزاده عرضه نمود و گفت:
بیا اینان دوستان تو هستند
اوقاتت را با آنها سپری کن
شاهزاده با تمسخر گفت:
من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم!
🔹عارف اولین عروسک را برداشته
تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد
که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد
🔸سپس دومین عروسک را برداشته
و این بار تکه نخ از گوش عروسک داخل
و از دهانش خارج شد
🔹او سومین عروسک را امتحان نمود
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش
میرفت از هیچیک از دو عضو یاد شده
خارج نشد
🔸استاد بلافاصله گفت: جناب شاهزاده
اینان همگی دوستانت هستند
اولی که اصلاً به حرفهایت توجهی نداشته
دومی هر سخنی را که از تو شنیده
همه جا بازگو خواهد کرد
و سومی دوستی است که همواره
بر آنچه شنیده لب فرو بسته
🔹شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت:
پس بهترین دوستم همین نوع سومی است
و من هم او را مشاور امورات کشورداری
خواهم نمود
🔸عارف پاسخ داد: نه
و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه
خارج نمود و آن را به شاهزاده داد و گفت:
این دوستی است که باید به دنبالش بگردی
🔹شاهزاده تکه نخ را برگرفت و امتحان نمود
با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول
از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد
گفت: استاد اینکه نشد
🔸عارف پیر پاسخ داد: حال مجدداً امتحان کن
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد
🔹شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد
و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند
🔸استاد رو به شاهزاده کرد و گفت:
شخصی شایسته دوستی و مشورت توست
که بداند کی حرف بزند
چه موقع به حرفهایت توجهی نکند
و کی ساکت بماند