#حدیث
یک قطره اشک
◾️حسین بن علی علیه السلام فرمود:
▪️مَنْ دَمَعَتَا عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً، أَوْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً، أَثْوَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْجَنَّةَ
▪️چشمان هر کس که در مصیبتهای ما قطره ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می دهد.
📚ابن حنبل، احمد بن محمد، فضائل الصحابة، ج2، ص675، ح1154
🔖نکاتناب
#علامهحسنزاده آملی :
بزرگانى كه سيرهاى علمى كردهاند و در تجريد و تصفيه نفس واديها پيمودهاند، فرمودهاند كه :
⬅️روح انسانى، چون همّ خود را واحد گرداند
🔵و با اطمينان خاطر و عدم اضطراب با هر اسمى از اسماى شريف عين حيات و صرف كمال و فعل مطلق انس بگيرد و حشر پيدا كند،
🔷سلطان آن اسم در وى تجلى كند و اثر آن اسم در وى ظاهر گردد و به اقتضاى آن اسم عمل كند و اين زمينى رنگ آسمانى گيرد و اين جهانى به خوى آن جهانى درآيد و در عالم طبيعت كار آن جهانى نمايد و دست تصرف به كائنات دراز كند و در كشف و كرامت به روى خود باز كند و كمكم به جايى رسد كه هر گاه اراده كند از اين نشئه اعراض كند و بدان نشئه پرواز كند.
✨از آن جمله فرمودهاند كه مداومت بر «يا حىّ يا قيّوم» براى صفاى نفس و تجرّد روح تأثير غريبى دارد، ولى با حضور قلب و اطمينان خاطر باشد نه به صرف لقلقه لسان و آن هم با دو صد پريشانى. تجربه ضرر ندارد.
📗دروس #معرفتنفس، ص: ۳۸۶
·—————··𑁍··—————·
🔴مرا کلامی هموزن این همه غفلت تو نیست
✍پیرمردی در حجره خود در بازار نشسته بود که عارفی از کنار حجره او گذر کرد.
🔸پیرمرد سریع به بیرون حجره رفت و او را گفت:
ای عارف! شرف حضور در حجره ما بر من ببخش و مرا نصیحتی کن.
🔹عارف اجابت نمود و در حجره داخل شد.
🔸پیرزنی برای گرفتن شکر به حجره او آمد و سکه کمارزشی داشت که اندازه سکه خود از پیرمرد شکر خواست.
🔹پیرمرد گفت:
مرا ببخش، سنگ معادل سکه تو ندارم تا شکر بر تو وزن کنم.
🔸پیرزن ناامید و شرمنده رفت. پیرمرد عارف را شربتی مهیا کرده تا برای موعظه او بر منبر رود.
🔹عارف گفت:
ای پیرمرد! امروز دیدم در گذر این همه عمر، از این همه مرگ و نیستی و رهاکردن ثروت دنیا بر وراث، تو هیچ پند و عبرتی نگرفتهای. پس اگر من هم تو را پندی دهم، بیگمان آن را هم نخواهی گرفت.
🔸تو را سنگی معادل سنگ آن پیرزن نبود که شکر بر او وزن کنی و مرا کلامی هموزن این همه غفلت تو نیست که تو را کمترین پندی وزن کنم و بفروشم.
🔹تو اگر دنبال آن بودی که مدیون او نشوی، بهجای دست خالی رد کردن او، شکر بیشتر میدادی و از خویشتن میبخشیدی.
743.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹داستان آموزنده🌹
.
خزیمة ابرش، پادشاه عرب، بدون مشورت با پادشاه روم که از دوستان صمیمی وی بود کاری انجام نمیداد.
او پیکی را به نزد دوستش فرستاد، و از او درباره فرزندانش مشورت و نظر خواست؛ او در نامهاش نوشت: من برای هر یک از دختران و پسران خویش مالی زیاد و ثروتی فراوان قرار دادم که بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در این کار چیست؟
پادشاه روم جواب فرستاد که: ثروت، معشوق بی وفاست و دوام ندارد، بهترین خدمت به فرزندان این است که، آنان را از مکارم اخلاق و خویهای پسندیده برخوردار کنید، تا در دنیا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد.
📆 تقویم روز
📌 دوشنبه
☀️ 23 مرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 27 محرم 1445 هجری قمری
🎄 14 آگوست 2023 میلادی
✨ مناسبت روز :
. روز مقاومت اسلامی
📎 #شاهچراغ
📎 #شیراز_تسلیت
📎 #اربعین
#آموزنده
خونه ی بابا...
همون جاییه که کلیدش
رو هیچکس نمیتونه ازت بگیره...
همون جایی که چه ساعت ۳صبح بیای چه ساعت۳عصر از آمدنت خوشحال میشوند... درش ۲۴ساعت شبانه روز برای تو باز است...
همون جایی که وقتی میگویند دلتنگ اند، واقعا دلتنگ اند...
همون جایی که سر یخچالش میروی و هرچی میخواهی میخوری.
همون جایی که حتی اگر هوس کمیاب ترین خوراکی ها را هم کنی برایت می آورند. همون جایی که همه دعوایت میکنن و غر میزنند تا غذایت را تا آخر بخوری. همون جایی که گل وگیاه هایش به طرز عجیبی رشد میکنند.
آن جا قندهایش شیرین تر است...
نمک هایش شور تر است...
پرتقال هایش مزه ی پرتقال میدهند...
غذاهایش خوشمزه تر است...
آنجا کوفته ها و کتلت ها وا نمیروند...
حتی عدس پلو با آن قیافه ی مسخره اش مزه ی بهشت میدهد...
آنجا بالشت ها نرم ترند پتوها گرم ترند...
آنجا خواب به عمق جان آدم میچسبد...
آنجا پر از امنیت و آرامش است...
آنجا بابا و مامان دارد...
" خدایا خودت حفظشون کن "
تقدیم به همه پدرها ومادرهای مهربان
🔴روش آیت الله بهجت برای رفتار با بچه های بازیگوش!
✅بچهها توی خانه بازیگوشی و شیطنت میکردند. گاهی درمانده میشدیم.
از آیتالله بهجت قدسسره پرسیدم: «با بچهای که از دیوار راست میرود بالا و حرف گوش نمیکند، باید چه کار کرد؟»
🌺گفتند: «همانطوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچهها هم همانطور رفتار کنید.
♻️اینطور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچهها یا بداخلاقی با آنها بهخاطر اشتباه، بیمعنی میشود.
بچه هم احساس نمیکند که بابایش درکش نمیکند.»
📗کتاب به شیوه باران ، ص ٣٩