در دفترچه «محاسبه نفس» خودش نوشته بود :
یکشنبه ۲۲/۲ ۶۵- دوم رمضان المبارک
«بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره،یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم»
۱-نماز صبح خیلی دیر خوانده شد و تعقیبات چندان مورد توجه نبود
۲-کمی نسبتا زیاد تندخویی کردم و صدایم را بلند کردم
۳-چند مورد چشم نگاههای اضافی به دنیا داشت
۴-مزاحهای غیر لازم در دو مورد دیده شد، باید دقت یبیشتری در مزاح کردن شود
۵-یادِ مرگ اصلاً تا ظهر وجود نداشت
۶-عُجب و غرور میخواهد بروز کند
۷-در قرآن خواندن احساس میکنم شیطان میخواهد نیت را ریا کردن و قیافه گرفتن برای مردم قرار دهد، باید خیلی مواظب باشم
۸-تواضع و خشوع چندان مورد دقت قرار نداشت.
-----------------------------------------------
(خدایا! من دقیقاً کجای این عالمم !؟)
#شهید_بلورچی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
B. Kh:
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
🍁حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
🍁حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!...
🍁حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
🍁حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد...🍁
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
✍آیت الله بهجت(ره) :
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سئوال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، کسی مادرش را به کول می گرفت و به حرم می برد. چیزهای عجیبی را می دید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاء اللّه! به تحقّق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غدّه ای داشت و می بایستی مورد عمل جراحی قرار می گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیها السلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غدّه خوب می شود. احتیاج به عمل ندارد»! ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده
🍂مرگ همراه حسرت ها 🍂
🔰براى محتضر و كسى كه در حال جان كندن است ( (سكرات) ) و مستى هايى است شبيه ( (مستى) ) شراب، گاهى اين ( (مستى) ) همراه با حسرت هايى است كه بيشتر باعث ناراحتى و بدبختى انسان مى شود.
حضرت امير المؤ منين عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
سكرات ( (مرگ) ) و تلخى جان كندن
، توام با حسرت از دست دادن آن چه داشتند بر محتضر هجوم مى آورد، مغز او را فشار مى دهد. در ( (سكرات مرگ) ) اعضاى بدن و دست و پاى انسان سست گرديده، در برابر آن رنگ خود را باخته و رنگ از صورتش پريده، سپس آثار ( (مرگ) ) در او فزونى مى گيرد و كم كم در وى نفوذ كرده، بين او و زبانش جدايى افكنده و بدين ترتيب ( (مرگ) )، زبان او را بند مى آورد.
او در ميان خانواده خويش با چشم خود نگاه مى كند، با گوش خود مى شنود، در حالى كه عقلش سالم و فكرش باقى است. او مى انديشد و فكر مى كند كه عمرش را در چه راهى نابود كرده است؟! روزگارش را در چه راهى گذرانده است؟! (در آن وقت) به ياد ثروت هايى مى افتد كه در تهيه در جمع كردن آنها چشم خود را بر هم گذارده، از حلال و حرام و مشكوك جمع آورى نموده و روى هم انباشته است. اينك گناه و تبعات جمع آورى و عوارض آنها بر دوش او سنگينى مى كند و گريبانش را مى فشارد.
🔷 شهید آوینی: «اگر بترسی، همه چیز از دست می رود و از آن پس باید زمین گیر شوی، ذلت را بپذیری و از همه آرمانهای الهی و عدالتخواهانه آن چشم بپوشی؛ صدای مظلومان را بشنوی و دم بر نیاوری و حتی قطره اشکت را هم پنهان کنی.»