eitaa logo
🌿هیئت محمدرسول الله (ص) 🌿
96 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
673 ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ *فـرق بین مـادر و پـدر* 🔹کسی که از زمانی که چشم باز می‌کنی تو را دوست دارد مادر است و کسی که دوستت دارد بدون اینکه ظاهر کند پدر است 🔸مادر تو را به جهان تقدیم می‌کند پدر تلاش می‌کند که جهان را به تو تقدیم کند 🔹مادر به تو زندگی می‌دهد پدر به تو می‌آموزد چگونه این زندگی را احیا کنی 🔸مادر تو را نه ماه در رحم خود نگه می‌دارد پدر باقی عمر تو را حمل می‌کند 🔹مادر به وقت تولدت فریاد می‌کشد صدایش را نمی‌شنوی و پدر بعد از آن فریاد می‌کشد 🔸مادر گریه می‌کند وقتی بیمار می‌شوی پدر بیمار می‌شود وقتی گریه می‌کنی 🔹مادر مطمئن می‌شود که گرسنه نیستی پدر به تو یاد می‌دهد که گرسنه نمانی 🔸مادر تو را روی سینه‌اش نگه می‌دارد پدر تو را به دوش می‌کشد 🔹مادر چشمه محبت است و پدر چاه حکمت 🔸مادر مسئولیت از دوش تو برمی‌دارد پدر مسئولیت را در وجود تو می‌کارد 🔹مادر تو را از سقوط نگه می‌دارد پدر می‌آموزد بعد از سقوط بلند شوی 🔸مادر یاد می‌دهد چگونه روی پای خود راه بروی پدر یاد می‌دهد چگونه در راه‌های زندگی حرکت کنی 🔹مادر کمال و زیبائی را منعکس می‌کند پدر واقعیت‌ها و تلاش‌ها را منعکس می‌کند 🔸مهر مادری را هنگام ولادت حس می‌کنی مهر پدری را وقتی پدر شدی حس خواهی کرد 🔹بنابراین مادر با چیزی مقایسه نمی‌شود *و پدر تکرار نخواهد شد* ⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط شیخ رجبعلی خیاط به شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید: « یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم. وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.... او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی! روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی. مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟ کتاب طوبای کربلا …صفحه141 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌