تکنیک تنفس برای رفع سردرد و تخلیه انرژی منفی:
- وقتی سردرد دارید
سعی کنید که حفره سمت راست بینی تان را ببنیدید و برای تنفس کردن تنها از حفره سمت چپ استفاده کنید. خواهید دید که بعد از پنج دقیقه سردرد شما خوب خواهد شد.
- اگر احساس خستگی می کنید
برعکس اقدام فوق را عمل کنید. حفره سمت چپ بینی تان را ببندید و تنها از حفره سمت راست بینی تان تنفس کنید. بعد از مدتی احساس میکنید که خستگی شما برطرف شده است. حفره سمت راست بینی شما به گرمی مربوط است و لذا براحتی گرم می شود این درحالیست که حفره سمت چپ بینی تان به سردی مربوط می باشد.
🍃🌺🍃═🍃🌺🍃
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍عالمی به نام بکربن عبدالله مزنی میگوید:
🔹حمالی دیدم که بار سنگینی بر پشت خود
داشت و میرفت و همواره میگفت:
《الحمدالله، استغفرالله》
🔸گفتم: آیا به جز این دو جمله
چیز دیگری نمیدانی؟!
گفت: چرا قرآن هم میدانم
🔹گفتم: پس چرا به جز این دو کلمه
چیز دیگری نمیگوئی!؟
گفت: برای اینکه من از دو حال خارج نیستم
یا هر لحظه نعمتی به من میرسد
یا گناهی از من سر میزند
🔸الحمدلله را برای شکر نعمت میگویم
و استغفرالله را برای جبران و آمرزش گناه
تا رحمت خدا شامل حالم شود
🔹گفتم: سبحان الله
این حَمّال از من فقیه تر است
📚ابوالفتوح رازی
روض الجنان و روح الجنان
جلد۱، صفحه ۶۶
🔸تک تک لحظههای سلامتی
یک یک دم و بازدمها
لحظه لحظه دیدنها
واژه واژه گفتنها
ثانیههای شنیدنها و ...
هر یک نعمت بزرگی است که حاضریم
برای حفظ یا به دست آوردن آنها
مبالغ هنگفتی هزینه کنیم
🔹اما چون برایمان عادی شده است
ارزش و نعمت بودن آنها را از یاد بردهایم
🔸نعمت بودن آنها را فقط کسانی میدانند
که درد میکشند و بیمارند
به راحتی نفس نمیکشند، نمیبینند
نمیشنوند و قدرت تکلم ندارند
👌پس تک تک لحظههای عمرمان آکنده
ازنعمتهای بسیار با ارزش خداست
خـ♡ـدایا
سپـاس! سپـاس! سپـاس!
══━⊰🍃🌸🌸🌸🍃⊱━══
🌳 جایگاه حضرت ابوالفضل
امام سجّاد عليهالسلام:
🌺 أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللّه ِمَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهداءِ يَومَ القيامَةِ
☘️ عبّاس را نزد خداوند منزلتى است كه در روز قيامت همه شهيدان بر آن رشک مىبرند.
📚 بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۷۴.
💐 ولادت حضرت ابوالفضلالعباس علیهالسلام و روز جانباز بر همه شیعیان مبارکباد💐
📎 #حدیث_نگاشت
📎 #ماه_شعبان
📎 #ولادت_حضرت_ابوالفضل
📎 #روز_جانباز
📌 دوشنبه
☀️ ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۴ شعبان ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 ۳ فوریه 2025 میلادی
📎 #تقویم
🎊چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده🎊
🌹روزی شعر من امشب دو برابر شده است
🍃چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
🌸چون که بانوی کلابیه پسر آورده
🍃چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
🌼هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
🍃نظرش خیره به گهواره سقا مانده
🌺زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
🍃بعد از این امبنین، اماسد خواهد شد
🌷با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
🍃کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
💐از در خانه او پا نکشیدم هرگز
🍃چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
🌙ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
🍃همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد
🌺در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
🍃در حقیقت لک لبیک برادر میگفت!
🌼این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت
🍃مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
🌸علیاکبر به ثنا گویی او میآید
🍃چقدر منبر کعبه به عمو میآید
🌹خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
🍃در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
🌸گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
🍃مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
🌼 از در خانه او پای نکشیدم هرگز
🍃چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
🌷 کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی
🍃پدر خاک علی و پدر آب تویی!
💐روی چشم تو بود جای حسن جای حسین
🍃هست مابین دو ابروی تو بینالحرمین
🌺پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
🍃و فقط محضر زینب سر تو پایین است
🌼ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
🍃بنویسید رقیه چه عمویی دارد
🌻صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
🍃نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
🌹زور بازوی علی ریخته در بازویت
🍃ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت
💐تیغ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
🍃لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
🌸وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
🍃فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
🌹ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
🍃أشهد أن علیاً ولی الله بگو
🌺او علمدار حسین است ببخشید مرا
🍃مدح او کار حسین است ببخشید مرا
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍تا به حال با کسی همسفر شدهاید
صبحانه بخورد بپرسد ناهار چه بخوریم؟
ناهار بخورد بپرسد شام چه بخوریم؟
شام هم بخورد و نگران صبحانه فردا باشد؟
🔸چند وقت پیش سفری پیش آمد
با یک گروه همسفر شدم یک خانمی
توی گروه بود نیقلیان مثل مداد!
خوب هم میخورد اما مدام نگران وعده
بعدی بود!
🔹سالها پیش یک دوستی داشتم
هر روز صبح نگران زنگ میزد که
فلانی اگر فلانی نباشد من میمیرم
شوهرش را میگفت
🔸من هر روز دلداریاش میدادم که نگران
نباش نمیمیری، یک روز به شوخی گفتم
همان بهتر که او نباشد و تو بمیری که اگر
او باشد هم تو با این ترسهایت میمیری
🔹امروز مثنوی معنوی را که ورق میزدم
یادشان افتادم هم آن همسفرم
هم آن دوست قدیمی
🔸مثنوی یک قصهای دارد حکایت یک گاو است
که از صبح تا شب توی یک جزیره سبز
خوش آب و علف مشغول چراست
خوب میچرد، خوب میخورد، چاق و فربه
میشود بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا
چه بخورد هر چه به تنش گوشت شده بود
آب میشود!
🔹حکایت آن گاو حکایت دل نگرانیهای
بیخود ما آدمهاست
حکایت همان ترسهائی که هیچ وقت
اتفاق نمیافتد
فقط لحظههایمان را هدر میدهد
🔸یک روز چشم باز میکنی به خودت میآئی
میبینی عمری در ترس گذشته
و تو لذتی از روزهایت نبردی
🔹معتاد شدهایم عادت کردهایم هر روز
یک دل مشغولی پیدا کنیم
یک روز غصه گذشته رهایمان نمیکند
یک روز دلواپسی فردا
🔸مدتی است فکرم مشغول این تک بیت
«باید پارو نزد وا داد» شده است
🔹خوب است گاهی دلمان را به دریا بزنیم
توکل کنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که
میآید ما را به جاهای خوب خوب میرساند
👌باور کنید همان فکرش هم خوب است
شما را به جاهای خوب خوب میرساند
🍃🌸🌸🌸🍃