✍#شمر_که_بود؟؟
با زندگی عجیب شمر آشنا شوید
شمر بن ذی الجوشن از فرماندهان
سپاه امیرالمؤمنینعلی علیه السلام
در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین
کسی که در میدان جنگ تا شهادت
پیش رفت
شمر شانزده بار با پای پیاده به سفر
حج رفته است.
اهل نماز و نافله بود
یک نماز قضا شده نداشت
چه خصوصیاتی باعث شکل گیری
شخصیت های منفی می شود؟
👈اولین خصوصیت شمر این بود
که میگفت: شکم از همه چیز برای من
مهم تر است. مهم بود که غذای خوب
بخورد و برای دست یافتن به این غذا
دست به هر کاری می زد. شمر عبدالبطن
یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این
اسارت او را بیچاره کرد.
👈حسادت بیش ازحد داشت
مخصوصا به عمر سعد و در واقعه ی
کربلا هم برای همین حضور یافت.
👈حب دنیا داشت.
👈بسیار بد دهن و بی ادب بود
👈زبان تند و گزنده ای داشت
و نیش زبان می زدو مسخره می کرد.
در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام
پشت خیمه را آتش روشن کردند تا
دشمن نیاید؛ شمر با زبان کنایه
به امام گفت:
به پیشواز جهنم می روی حسین ...!؟
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسلمونی به اسم نیست، به رسمه...
☝️#گناه_جاریه_چیست ؟
گناه جاریه گناهـی است که حتی با مــرگ فــرد هـم این گناه تمـام نـمیشود و به هر میـزان که باعث گمـراه شدن افراد دیگر شود به کارنــامه اعمـال او ایـن گنــاه اضافه میشود
گناهی که با اشتـراک گذاری شمـا منتشـر میشود و منتشـر میشود و منتشـر میشود و درصحــرای قیامــت با انبوهــی از گنــاهان مواجــه خواهی شد که حتی فکرش را هم نمیکردی
آیا این ها گناهان من است؟
من که اصلا این اشخاص را نمیشناسم !
چرا من مسئول گناهشان هستم و
در آن شریکم؟
مطمئن باشیــد شما با نشر یک عکس حدیث دروغ، تصویر ترانه های مبتذل و...دعوت به کارهای منکر و...یا فیلم یا آهنگ در این گنــاه شرکت خواهی کرد
پستهای سیاسی دروغ وآنچه به صحت آن مطمئن نیستی وبرای خوشایند وخنده دیگران ارسال میکنی...
چه بسیار کسانی که به وسیله شما با آن گناه آشنا شوند و آن را منتشر کنند با هر نشر ،گناهی به گردن شماست..
احتیاط کنیم
مبادا کارنامه اعمال ما پر شود از گناهان جــــاریه که تا قیامت جریان دارند و حتی پس از مرگ ما هم دفتر ثبت این گناهان بسته نخواهد شد
پـاک کن آنچه را که روز حساب برعلیه تو شهادت میدهد
📌 جمعه
☀️ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۶ رمضان ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 7 مارس 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍آقای ناصری فرد میلیاردر ایرانی است
او بزرگترین نخلستان خصوصی جهان را
که در آن بیش از 200000 نخل وجود دارد
وقف خیریه نموده است
🔸و از خرماهای این نخلستان است که در
افطاری ماه رمضان از تمام بوشهریها
پذیرایی میشود
🔹او داستان جالبی از زمانی که در فقر
زندگی کرده است بازگو میکند
🔸او میگوید: من در خانوادهای بسیار فقیر
زندگی میکردم به حدی که هنگامی که از
بچههای مدرسه خواستند که برای رفتن
به اردو یک ریال بیاورند خانوادهام به رغم
گریههای شدید من از پرداخت آن عاجز ماندند
🔹یک روز قبل از اردو در کلاس به یک سؤال
درست جواب دادم و معلم من که برازجانی
بود به عنوان جایزه به من یک ریال داد
و از بچهها خواست برایم کف بزنند
🔸غم و غصه من تبدیل به شادی شد
و به سرعت با همان یک ریال در اردوی
مدرسه ثبت نام نمودم
🔹دوران مدرسه تمام شد و من بزرگ شدم
و وارد زندگی و کسب و کار شدم و به فضل
پروردگار ثروت زیادی به دست آوردم
و بخشی از آن را وارد اعمال خیریه نمودم
🔸در این زمان به یاد آن معلم برازجانی افتادم
و با خود فکر میکردم که آیا آن یک ریالی
که به من داد صدقه بود یا جایزه
🔹به جواب این سؤال نرسیدم و با خود گفتم
نیتش هر چه بود من را خیلی خوشحال کرد
و باعث شد دیگر دانش آموزان هم نفهمند
که دلیل واقعی دادن آن یک ریال چه بود
🔸تصمیم گرفتم که او را پیدا کنم
و پس از جستجوی زیاد او را یافتم
در حالی که در زندگی سختی به سر میبرد
و قصد داشت که از آن مکان کوچ کند
🔹بعد از سلام و احوالپرسی به او گفتم
استاد عزیز تو دِین بزرگی به گردن من داری
🔸او گفت: اصلاً به گردن کسی دِینی ندارم
من داستان کودکی خود را برایش بازگو نمودم
و او به سختی به یاد آورد و خندید و گفت
لابد آمدهای که آن یک ریال را پس بدهی
🔹من گفتم آری و با اصرار زیاد او را سوار
بر ماشین خود نموده و به سمت یکی از
ویلاهایم حرکت کردم
🔸هنگامی که به ویلا رسیدم به استادم گفتم
استاد این ویلا و این ماشین را باید
به جزای آن یک ریال از من قبول کنی
و مادام العمر حقوق ماهیانهای نزد من داری
🔹استاد خیلی شگفت زده شد و گفت:
اما این خیلی زیاد است
من گفتم به اندازه آن شادی و سروری که
در کودکی در دل من انداختی نیست
من هنوز هم لذت آن شادی را در درون خود احساس میکنم
🔸مرد شدن
شاید تصادفی باشد
اما مرد ماندن کار هر کسی
نیست...!!