✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
✍مروری اجمالی بر داستان عمو نوروز
🔹عمو نوروز یکی از نمادهای نوروز است
داستان عمو نوروز داستانی عاشقانهاست
🔸عمو نوروز منتظر زنی است
آنها میخواهندبا هم ازدواج کنند
بر اساس یک باور قدیمی نامزد عمو نوروز
از یک ماه به نوروز مانده به دارکوبها
و چرخ ریسکها میگوید که از برگ نورس
درختان و گلهای نوشکفته قبای زیبائی
برای عمو نوروز که در سفر دوازده ماهه است
ببافند
🔹در بعضی از افسانهها ننه سرما و عمو نوروز
هیچ گاه همدیگر را مشاهده نمیکنند
و زن هیچ وقت در زمان آمدن عمو نوروز
بیدار نیست
🔸آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده
که خوابش برده و زن صاحب خانه است
و مرد مسافر و این سفر همیشه ادامه دارد
🔹در مورد دیگر تمام موارد مشابه است
با این تفاوت که عمو نوروز و ننه سرما
همدیگر را فقط در آخرین لحظات تغییر سال
میبینند و شانس با هم بودن را فقط
در آن زمان دارند
🔸عمو نوروز هر سال آخرین روز زمستان
اولین روز بهار با کلاه نمدیش زلفهای
قرمز حنا بسته مثل ریشش با کمرچین آبی
و شال خالخالی و شلوار گشاد و گیوهٔ تخت
از بالای کوه روبروی شهر با لبی خندان
دلی شاد با عصای تو دستانش که تکیهگاه
پیرمرد خسته لب خندان است
یواش یواش پائین میآید
🔹در افسانهها عمو نوروز نماد طبیعت یا
فرد دیگری که برکت به زندگی مردم میآورد
بوده است و ننه سرما که همسر عمو نوروز
است و همیشه منتظر آمدن وی است
🔸در فرهنگ و ادب مردمی ایران شاید بتوان
گفت پرآوازهترین افسانه در پیوند با نوروز
همان است که آن را با نام افسانه
«عمو نوروز» و یا «بابا نوروز» میشناسیم
🔹از این افسانه در سرودهها و نوشتهها
پارسی سخنی نرفته است پس آن را میباید
افسانهای مردمی دانست
🔸افسانهای که همه ایرانیان به گونهای با آن
آشنایند چون در سالیان کودکی آن را از مادران
یا دایگان یا دیگر افسانه گویان شنیدهاند
🔹اگر عمیق تر بنگریم بر پایه افسانه شناسی
سنجشی میتوان عمو نوروز را با «بابانوئل»
در فرهنگ غرب سنجید
🔸آن افسانه چنین است که در روزهای پایانی
سال عمو نوروز به خانه «ننه سرما» در میآید
تنها یک شب را در این خانه میگذراند
بامدادان به راه خود میرود تا سالی دیگر
در همان روز بازگردد
🔹پیداست که عمو نوروز پیری است دیرسال
با گیسوان و ریشی انبوه و سپید
ننه سرما هم به همان سال پیرزنی است
زمان فرسود
🔸این رخداد نشانه آن است که سال کهن
و روزگار سرما به پایان میرسد
تا سالی نو و روزگار گرما رستاخیر گیتی
باری دیگر آغاز بشود
📌 یکشنبه
☀️ ۳ فروردین ۱۴۰۴ هجری شمسی
🌙 ۲۲ رمضان ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 23 مارس 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔹روزی پیامبر اکرم ﷺ در یکی از جنگها
از مولا علی علیهالسلام بی خبر بود
و فرمودند: هر کس خبر سلامتی
علی علیهالسلام را بیاورد
هر حاجتی داشته باشد برآورده میکنم
🔸سلمان مولا علی علیهالسلام را پیدا کرد
و داستان را بازگو کرد و خواست که سریع برگردد
🔹که امام علی علیهالسلام گفت:
سلمان چیز گرانبها از رسول اکرم ﷺ بخواه
و اینطور درخواست کن:
🔸یا رسول خدا زمانی که به معراج رفتی
خداوند سه هزار کلمه را به عنوان رمز
بین خود و شما آموخت:
↫◄ هزار کلمه
به عنوان آموزش به امت خویش
↫◄ هزار کلمه
به عنوان آموزش به اولیاء الله
↫◄ و هزار کلمه
رمز بین خود و خداوند
🔹من یکی از آن هزار کلمه رمز بین خدا
و رسولش را میخواهم
🔸سلمان آمد و خبر سلامتی مولا را داد
و درخواستی که عـلی علیهالسلام
به او آموخته بود را بیان کرد
🌹رسول اکرم ﷺ فرمودند:
سلمان این حرف تو نیست
حرف علیست باشد میگویم
سلمان یک کاسه پر از آب و یک سوزن
🔹بعد رسول اکرم ﷺ سوزن را درون
کاسه پر از آب کرد و درآورد
پرسید سلمان بر نوک سوزن چه میبینی؟
سلمان پاسخ داد اندکی رطوبت
🔸بعد رسول اکرم ﷺ فرمود:
سلمان به خدا قسم فردای قیامت
هر کس به اندازه این رطوبت
حبّ علی در دل داشته باشد
در آتش جهنم نمیسوزد
✍✍ منبع:
📚کتاب نصايح، سخنان چهارده معصوم
هزار و يک سخن، صفحه ۲۳۳
📚به نقل از کتاب داستانهائی از
بسم الله الرّحمن الرّحيم جلد ۲
تألیف قاسم مير خلف زاده