⏰درباره اوقات تلخ پایان تعطیلات
💬گفت: کسیکه واقعاً شاد است، هیچوقت بلند بلند نمیخندد. خنده بلند اغلب برای پنهان کردن یک افسردگی درونی است. مثل افسردگی در ساعتهای پایانی یک تعطیلات که آدم را به دست و پا زدن برای یک شادی مضحک وا میدارد. نکند زمان بگذرد و من به اندازه کافی شاد نبوده باشم!
من بهیاد کسانی میافتم که در راه بازگشت از شمال، با اضطراب آخرین ساعتهای فراغتشان را میگذرانند... با پایکوبی دسته جمعی کنار جادهها و جیغ کشیدن و بوق زدن در تونلها...
شادی، کالایی نیست که با خرج کردن پول و زمان، بدست آید؛ شادی با فائق آمدن و چیره شدن بر زمان بدست نمیآید. تلاش برای شاد بودن مساوی است با اضطراب و نهایتا افسردگی. شادی از دست کسی که برای بهدست آوردنش دستوپا میزند، فرار میکند.
بهجت و انبساط خاطر حقیقی، نه نسبتی با "تعطیلی" دارد و نه دارایی و نه حتی فراغت از کار. شادی حقیقی از چشمه درون میجوشد. در هنگام "انس" و نه در "نسیان".
#داستان_فراموشی
4.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 #حدیث_روز | شکوه پیامبر (صلی الله علیه و آله)
🔻رسولُ الله صلى الله عليه و آله:
🔸... إِلَى اللَّهِ أَشْكُو الْمُنْكِرِينَ لِفَضْلِهِمْ وَ الْمُضِيعِينَ لِحُرْمَتِهِمْ بَعْدِي وَ كَفى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ نَاصِراً لِعِتْرَتِي وَ أَئِمَّةِ أُمَّتِي وَ مُنْتَقِماً مِنَ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّهِمْ، وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ؛
🔘... از انكار كنندكان فضيلت و برتری آنان و از كسانى كه بس از من حرمت ايشان را زير پا نهند، به خدا شکوه میکنم! و خداوند خود، برای حمایت و یاری عترتم و امامان امّتم و براى انتقام گرفتن از منکرانِ حقّ آنان، بسنده است، وبه زودی، کسانی که ستم کردند، خواهند دانست که به چه بازگشتگاهی باز می گردند .
📚 كمال الدين: ص ٢۶٠، ح۶.
📌 سهشنبه
☀️ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ هجری شمسی
🌙 ۹ شوال ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 8 آوریل 2025 میلادی
📎 #تقویم
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🔹مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت:
این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده
تقریباً ۲۰۰ سال از عمرش میگذرد
پیش از اینکه به تو هدیه بدهم
به فروشگاه جواهرات برو
و بپرس که آن را چه مقدار میخرند
🔸دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت
به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان
قیمت دادند
🔹مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو
دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت:
ده هزار تومان قیمت کردند
و گفتند بسیار پوسیده شده است
🔸مادر از دخترش خواست به موزه برود
و ساعت را نشان دهد
🔹دختر به موزه رفت و برگشت
و به مادرش گفت:
مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان
این ساعت را میخرد و گفت موزه من
این نوع ساعت را کم دارد و آن را
در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد
🔸مادر گفت: میخواستم این را بدانی
که جاهای مناسب ارزش تو را میدانند
هرگز خود را در جاهای نامناسب جستجو مکن
و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو
🔹کسانی که برایت ارزش قائل میشوند
از تو قدردانی میکنند
در جاهائی که کسی ارزشت را نمیداند
حضور نداشته باش ارزش خودت را بدان
👌گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهرشناس قابلی