eitaa logo
🌿هیئت محمدرسول الله (ص) 🌿
96 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
672 ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
70.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 علت همسران متعدد حضرت محمد چه بوده؟ 🎙استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
31.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیچش مو... روایتی ساده از یک موضوع پیچیده! ♨️ تماشای این اثر به موافقین و مخالفین بحث «پوشش اجباری» توصیه می‌شود (تولید شده بر پایه هوش مصنوعی) حتما ببینید👌
🔷 سال سوم شهادت سیدمرتضی با آهنگران رفته بودیم اصفهان برای سخنرانی، آهنگران قبل از من نوحه خوانی کرد و نوبت من شد. بعد از سخنرانی که آمدم پایین منبر؛ یک دانشجویی که قد و قواره اش به این حرف های جبهه و جنگ نمی خورد آمد پیش من و گفت: من نه شما رو می شناسم نه این آقای شهید آوینی را! 🔹دیشب دم دمای صبح من یک خوابی دیدم و این آقا رو تو خواب دیدم. ایشون توی خواب به من گفت فردا یک نفر میاد تو دانشگاه راجب من صحبت می کنه و خاصه لحظه شهادت رو میگه. به ایشان بگویید: اینجوری نبود؛ اینها صورت ظاهری را می دیدندکه مثلاً (بال بال می زدند و ناراحت بودند) اولاً من نمی دانم چرا این مقام رو به من دادند! آیا به خاطر خدماتی بود که برای شهدا کردم؛ نوشتم، قلم زدم، وقت گذاشتم برای اینها؟ 🔹اما اون لحظه ای که اتفاق افتاد، فرشته ها سراسیمه آمدند سر وقتم و به سمت منبع نوری داشتند مرا می کشاندند. چه لحظه زیبایی است؛ نمی توانم برایتان تعریف کنم! اینها صورت ظاهر را می دیدند (ما مجروح شدیم) ولی ماجرا چیز دیگری بود! 🔹آن پسر دانشجو می گفت: من بعد از بیدار شدن از خواب برای اینکه ترسیدم یک وقت فراموشم نشود، آن خواب را نوشتم. بعد آن پسر آن کاغذ را به من داد و الان آن را در اسنادم دارم و دقیقاً همان اتفاق افتاده بود من اچآنروز درباره لحظه شهادت شهید صحبت کرده بودم و... 🔸منبع: «حاج سعید قاسمی، سایت خوز نیوز، ۱۳۹۲/۱/۲۱، کد خبر ۳۴۲۲۵»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 پنجشنبه ☀️ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ هجری شمسی 🌙 ۱۱ شوال ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 10 آوریل 2025 میلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🔸یکی از ﺣﺎکمان ﮐﺮﻣﺎﻥ وقتی به حکومت رسید یکی از بزرگان شهر را دستگیر ﻭ به همراه ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. 🔹بعد از مدتی ﻓﺮﺯﻧﺪش ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ 🔸زندانی به وزیر حاکم ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ حاکم ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ می‌دهم و به جای آن فقط ﭘﺴﺮ خردسالم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد 🔹حاکم وقتی پیشنهاد مرد را شنید ﮔﻔﺖ: من که حاکم ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم، نظم و ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭشم 🔸ﻓﺮﺯﻧﺪ آن شخص ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ جلوی چشم پدر جان داد 🔹اتفاقاً سال بعد ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ حاکم ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ 🔸حاکم ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ ﻭﻟﯽ سودی نبخشید ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ وی ﻫﻢ جلوی چشمان پدر جان داد 🔹ﺭﻭﺯﯼ حاکم وزیرش ﺭﺍ ﺩﯾﺪ و ﮔﻔﺖ: ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎی ﺧﺎﻧﻮﺍﺩه‌ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ و گرسنه‌ای ﮐﻪ ﺁنها ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ‌ﺍﻡ ﺧﻮﺏ میﺷﺪ ﻭ زنده ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ 🔸وزیر ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ حاکم ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ حاکم ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭﺷﺪ ▫️نشو در حساب جهان سخت‌گیر ▫️که هر سخت‌گیری بود سخت‌میر ▫️تو با خلق آسان بگیر نیک‌بخت ▫️که فردا نگیرد خدا بر تو سخت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا