ماجرای فرزدق
کسی که به عاشورا نرسید...!
فرزدق از شاعران شیعه بوده و همواره در مدح اهل بیت شعر میسروده.
امام حسین "ع" در مسیر کوفه ، فرزدق را دید ، وی به ایشان سلام کرد و گفت : ای فرزند رسول خدا ، چگونه به مردم کوفه اعتماد کردی ، با آنکه پسرعمویت مسلم و پیروانش را کشتند...؟
اشک تز دیدگان امام جاری شد و فرمود :
خداوند مسلم را رحمت کند ، او بسوی رَوح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد ، بدان که او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقی مانده است.
امام "ع" از وضعیت مردم کوفه سوال کرد و فرزدق پاسخ داد : دل های مردم با تو و شمشیر هایشان بر ضد توست.
اما فرمود : ای فرزدق ، اینان گروهی هستند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهی را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایی های فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هرکس به یاری دین خداوند و سربلندی آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم تا آیین خداوند پیروز باشد.
اما فرزدق نرفت...
زیرا امام به سمت مکانی در حرکت بود که فرزدق مطمعن بود ، نتیجه ای جز کشته شدن نخواهد داشت.
و اما ...
"قافله حسینی معطل کسی نمیماند"
🌱 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیکَ ألْفَرَج
Saleh Seidanlou:
•••|🌱
ماجرای مالک بن نضر ارحبی
کسی که به عاشورا نرسید...!
مالک به حضور امام حسین "ع" رسید.
این دیدار ظاهرا در کربلا صورت گرفت ، امام پس از خوشامد گویی علت حضور مالک را جویا شد ، مالک گفت : برای عرض سلام خدمت رسیدم و از خدا عافیت و سلامت شما را خواستارم. مردم برای جنگ با شما جمع شده اند ، نظر شما در اینباره چیست..؟
امام پاسخ دادند : حسبی الله و نعم الوکیل.
خدا مرا کفایت میکند و چه نیکو وکیلی است.
او برای امام دعا کرد.
آنگاه حضرت فرمودند : چرا مرا یاری نمیکنی..؟
مالک بن نضر گفت : من مقروض هستم و عیال وارم ، اهل من بدون من چگونه روزگار بگذرانند..؟
مالک دعوت امام را رد کرد و رفت...!
🌱 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیکَ ألْفَرَج
•••|🏴
از ماجرای فوق میفهمیم که...
آدمها قربانی ترس هایشان میشوند.
و ترسهای تو ، سقف توحید تو را مشخص میکنند و همچنین سقف استقامتت را.
ترسها درست همان نقطههایی اند که ما به آنها بندیم و تعلق داریم و از دست دادنشان ما را میترساند.
یکی ترس دارد از فقر خانواده اش...
یکی ترس دارد از باختت محبوبیتش...
یکی ترس دارد از فنا کردن جایگاه اجتماعی اش...
یکی ترس دارد از تنهایی...
و...
همراهی با امام ، مسیر سر بریدن ترس هاست.
یکی یکی یکی ، باید همه را ذبح کنی ، وگرنه امام را به چشم سر هم که ببینی ، ترس هایت کورت میکنند و مانع همراهی ات خواهند شد.
🌱 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیکَ ألْفَرَج