داســتــان مـعـنــوی
✍روزى امام حسن مجتبى عليهالسلام در
يكى از باغستانهاى شهر مدينه قدم میزد
كه ناگاه چشمش به یک غلام سياه چهره
افتاد كه نانى در دست دارد و یک لقمه
خودش میخورد و یک لقمه هم به سگى
كه كنارش بود میداد تا آنكه نان تمام شد
🔹حضرت با ديدن چنين صحنهاى به غلام
خطاب كرد و فرمود: چرا نان را به سگ دادى
و مقدارى از آن را براى خود ذخيره نكردى؟
🔸غلام به حضرت پاسخ داد:
زيرا چشمهاى من از چشمهاى ملتمسانه
سگ خجالت كشيد و من حيا كردم اينكه
من نان بخورم و آن سگ گرسنه بماند
🔹امام حسن عليهالسلام فرمود:
ارباب تو كيست؟
پاسخ گفت: مولاى من ابان بن عثمان است
حضرت فرمود: اين باغ مال چه كسى است؟
🔸غلام جواب داد:
اين باغ مال ارباب و مولايم میباشد
پس از آن حضرت اظهار داشت تو را به
خدا سوگند میدهم كه از جايت برنخيزى
تا من بازگردم
🔹سپس حضرت حركت نمود
و به سمت ارباب غلام رفت
و ضمن گفتگوهايى با ابان بن عثمان
غلام و همچنين باغ را از او خريدارى نمود
و سپس به جانب غلام بازگشت
و به او فرمود: اى غلام
من تو را از مولايت خريدم
🔸پس ناگاه غلام از جاى خود برخاست
و محترمانه ايستاد سپس حضرت در ادامه
سخنان خود اظهار نمود:
🔹اين باغ را هم خريدارى كردم و هم اكنون
تو را در راه خداوند متعال آزاد نموده
و اين باغ را نيز به تو بخشيدم
✍ منابع:
↲تاريخ ابن عساكر ترجمة الامام الحسن
عليهالسلام، صفحه۱۴۸، حدیث۲۴۹
↲احقاق الحقّ، جلد۱۱، صفحه۱۴۶
هدایت شده از A Raiesi
47.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ برگزاری آیین مذهبی حلیم پزان
مسجد فلسفی ها
جمعه ۳۱ مرداد ماه ۱۴۰۴
هدایت شده از A Raiesi