خبرنگار الجزیره در بیمارستان غزه: به سختی می‌توان یک بدن کامل با تمام اعضایش در بیمارستان پیدا کرد

صدامو میشنوی؟ یه چیزی بگو بدونم زنده‌ای! 🔹این چند ثانیه حال و روز امشب غزه است. برادری بالای بدن بی‌جان برادرش ایستاده و از او می‌خواهد هرطور شده زنده بماند و با او حرف بزند. 🔹حالا همه جهان باید این تصاویر را ببیند تا فطرت انسانی و وجدان جهانیان محک بخورد. 🔹به‌راستی غزه چه‌قدر این روزها وجدان‌های خفته را بیدار کرده! 🔸هشدار: این فیلم حاوی صحنه‌های دلخراشی است.

خیلی دردناکه خیلی... الهی بدم المظلوم عجل لولیک الفرج

💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫

#سلام_امام_زمانم🥀 📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ اَلْأَقْمَارِ اَلسَّاطِعَةِ... 🌱سلام بر تو ای فرزند ماه های روشنی بخش... سلام بر تو و بر روزی که شب تیره‌ی چشمهای ما، به ماهِ روی تو، روشن می گردد. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس 🥀┄┅═✧❁✧═┅┄🥀 @mohaminalmahdi

#کنترل_ذهن 64 🔶 یه کاری رو میگم انصافا همگی انجام بدید. ته دلتون کاااااملا راضی باشید از خدا.... 💕بگو خدایا من راضیم از تو. خیلی راضی ام...😌 -آخه حاج آقا میدونی چیه؟ من از خدا یه چیزی میخواستم بهم نداد! راستی اونجا هم منو زد!😤 عزیزم بی خیال. حتماً اونجا صلاح بوده. میخوای دعا کنی راضی باش. بابا خدا که مثل ما نیست. 💢 ماها فکر میکنیم اگه با حس طلبکاری و ناراحتی بریم در خونه خدا، خدا هم زودتر کارمون رو راه میندازه! عزیزم شما راضی باش از خدا. بعد برو در خونه خدا. ببین چقدر زودتر کارت راه می افته.👌 https://eitaa.com/joinchat/1323696266Cf68599de56

« يَا مَنْ لَا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّةِ عَلَيْهِ » ای خداوندی كه دست رد بر سینه بندگانِ پرتوقعِ خود نمی‌زنی...♥️ صحیفه سجادیه / ۴۱ https://eitaa.com/joinchat/1323696266Cf68599de56

🖊توصیه آیت الله تحریری برای #پیروزی_جبهه_مقاومت اسلامی در فلسطین 🤲مومنین گرامی: 1⃣ دعای الهی عظم البلا بعد از نمازهای واجب 2⃣ و دعای سریع الاجابه 3⃣ و نماز استغاثه به امام زمان علیه سلام را بخوانند. #طوفان_الاقصی #غزه #المعمدانی #فلسطین 🏴 کانال نشر بیانات استاد تحریری http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369

🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۸ شهید محمد حسن خلیلی 🌟 خطبه عقد ما رو حضرت امام رحمة الله علیه خوندند.اون روز رو خوب یادمه.اواخر فروردین ماه شصت و یک بود.ما از ۵ صبح از خونه بیرون اومده بودیم. اتفاقا روز قدس هم بود. چرا ۵ صبح؟ باخنده گفت:آقای توسلی مسئول دفتر حضرت امام گفته بودند ،این تاریخ که به شما وقت داده شده،با توجه به اینکه روز قدس هست،حضرت امام رحمة الله علیه دیدار با مسئولین دارند.بهتره بذارید برای روز دیگه. بابا هم گفته بود:ما برنامه ریزی کردیم،شما هرساعتی بگید،ما مشکلی نداریم. آقای توسلی هم گفته بودند:دیدارهای حضرت امام از ۸ صبح شروع میشه، باید زودتر بیاید. این طوری شد که ما ۵ صبح از خونه راه افتادیم.از ما خواستند برای دیدار با حضرت امام به حیاط پشت حسینیه بریم. فقط به عروس،داماد و پدر عروس اجازه دیدار می‌دادند.پا که داخل حیاط گذاشتم، انگار عطر بهار همه جا پیچیده بود.حدود سه یا چهار پله از سطح حیاط تا بالکنی که حضرت امام وارد شدند،فاصله بود.ایشون با همون لباس سفید و عرق چین و عبای کم رنگی که روی دوش داشتند، وارد شدند. امام روی صندلی نشستند.تمام چهرشون نور بود.انگار بند دلم پاره شد.اصلا یادم رفت برای چی اومدیم.فقط به چهره امام نگاه میکردم. میترسیدم با به هم خوردن پلک هام این فرصت ناب را از دست بدم.با نگاهی پراز مهربانی از من پرسیدند:عروس خانم به من وکالت می دید؟حس کردم از خجالت صورتم سرخ شده،زود گفتم :بله. آقای توسلی هم وکیل بابا شدند.خطبه عقد را امام خیلی شمرده خوندند.وقتی تموم شد،با همون نگاه مهربانشون به ما گفتند:مبارک باشه.بعد هم سه مرتبه گفتند :باهم بسازید. لبخندی که روی چهره ی حضرت امام رحمة الله علیه نقش بسته بود، اولین و آخرین زیباترین هدیه برای شروع زندگی ما بود. با خودم عهد کردم همیشه این همراهی را حفظ کنم. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 #رسول_خلیلی https://eitaa.com/joinchat/1323696266Cf68599de56