این سخنان مردخای کدار را بخوانید. او سعی کرده به اسراییلی ها بفهماند وارد جنگی شده اند که در آن پیروزی ممکن نیست چرا که نه با مجاهدان در غزه بلکه با خدای آنها می جنگند. 👇
« بارها گفته ام که اگر یک دست و یک پای یکی از اعضای حماس آسیب ببیند و فقط دو انگشت در دست دیگرش باقی بماند، بر روی پای دیگرش می ایستد و دو انگشتش را به نشانه پیروزی بالا می برد. چرا؟ چون فرزندان و نوه هایش راهش را ادامه می دهند. چون زنده مانده است و موفق شده است. این تصویر پیروزی است. ما باید بفهمیم که این تفکر و معیاری متفاوت است... آیه ای در قرآن وجود دارد که می گوید: ان الله مع الصابرین. خداوند با کسانی است که ظرفیت تحمل رنج برای مدتی طولانی را دارند. سعی کنید بفهمید: صبر؛ ما در عبری چنین کلمه ای نداریم. صبر زمانی است که یکی از اعضای حماس دو سه ماه در تونل است و روشنایی روز را نمی بیند. خیلی کم غذا می خورد. بعد با کلاشینکف بیرون می آید و یک یهودی را می کشد. چرا؟ او ظرفیت تحمل کردن دارد و این برای من قابل درک نیست. شما در داخل حباب اسرائیلی زندگی می کنید. آن ها به خاطر الله زنده هستند. الله با آن هاست. آن ها جهادگر هستند. ما مبارزان راه آزادی هستیم. بله ... ما درگیر جنگی مقدس نیستیم. ببینید، روزی با زیپی لیونی بحث می کردم. به او گفتم ساختار مذهبی آن ها در این جا غالب است. برای آن ها الله بازیگر اصلی است، اگر تنها بازیگر نباشد. برای آن ها خداوند حتی در میدان نبرد حاضر است. او بازیگری جایگزین است. و این تفاوتی عظیم در زمینه ظرفیت روانی و ظرفیت کلی و همچنین ظرفیت جسمی است، زیرا ایمان با عواقب جسمی همراه نیست. توان آن ها در این خصوص بی اندازه است. من نمی گویم ظرفیت اخلاقی ما کمتر اهمیت دارد، اهمیت دارد، اما آن ها در جنگی مقدس هستند. دست کم نیمی از ما نمی خواهیم این را بفهمیم.»
@mohammadi61
چند کلمه درباره ترور شهید سید رضی موسوی
در غزه، رژیم ناچار باید به سطح متفاوتی از درگیری منتقل شود چون سطح فعلی دیگر قابل تداوم در طولانی مدت نیست. شدت تلفات خصوصا در ۱۰ روز اخیر و غیرقابل دست یابی بودن اهداف اعلامی، دو عاملی است که تغییر نوع جنگ را برای اسراییل اجباری کرده است. اساسا باور رژیم این است که اگر کل مقاومت غزه را هم منهدم کند باز توازن از دست رفته در ۷ اکتبر احیا نخواهد شد چه رسد به اینکه دریافته همین هدف هم دست نیافتنی است. بنابراین تصمیم گرفته تا حدی ریل را عوض کند. فعلا دم دست ترین اقدام برای رژیم راه اندازی کمپین ترور و عملیات های اطلاعاتی است. شهادت سید رضی در آستانه سالروز شهادت شهید سلیمانی علامتی از افزایش تنش در سایر جبهه ها به موازات جدی تر شدن کاهش تنش در غزه است. این جنگ جدید، دفاع جدید می خواهد.
@mohammadi61
ورای سادگی
فقط کافیست نگاه کنیم صحنه چقدر پیچیده است؛ آن وقت دیگر بر سر راه حل ها یا تحلیل های ساده نزاع نخواهیم کرد. هر کسی یک تکه از داستان را می گوید غافل از اینکه فقط نسخه کامل داستان به درد تصمیم گیری می خورد. اسراییل شکست بزرگی خورده اما این بدان معنا نیست که از درگیری بیشتر ناتوان است. هر ضربه ای که می زند پاسخش را پیشاپیش در نبرد طوفان الاقصی دریافت کرده اما اگر پاسخ معادل، پس از ضربه، دریافت نکند، طبیعی است که سراغ ضربه های بزرگ تر برای ترمیم زخمی که خورده خواهد رفت. اسراییل می خواهد امریکا را به جنگ با ایران بکشاند اما نه امریکا و نه اسراییل هیچ یک خود داوطلب جنگ با ایران نیستند و بیش از هر چیز از چنین رویارویی می ترسند. اگر امریکا می خواست با ایران بجنگند، هیچ وقت بهانه ای بهتر از طوفان الاقصی پیدا نمی کرد. ضربات کنونی چند جبهه ای به امریکا و اسراییل بسیار ارزشمند است اما زیر آستانه ای قرار دارد که آنها را به تغییر محاسبه درباره تداوم کمپین ترور وادار کند. ضربات قوی تر لازم است و همزمان باید این پیش فرض را داشت که امریکا و اسراییل آستانه خود برای ورود به درگیری بزرگ را هم بسیار بالا برده اند و بنابراین تهدید به جنگ بزرگ فعلا فاقد ارزش راهبردی است و نباید آن را از هیچ طرفی جدی گرفت. ضربه درون سرزمین های اشغالی از هر ضربه ای به اسراییل کارآمدتر است اما اگر موازنه ضربات درون و بیرون سرزمین های اشغالی به هم بخورد، ضربات درونی به اسرایبل هم رو به افول خواهد رفت. قصد تطویل ندارم. خواستم بگویم مفاهیم حمله، دفاع، عملیات اطلاعاتی، عملیات نظامی، بازدارندگی و موازنه چنان تغییر ماهیت داده اند که به آسانی می توان با متغیرهای درست معادلات غلط ساخت. هوشیار باشیم.
@mohammadi61
بین سطور بیانیه وزارت اطلاعات
۱- بین سطور بیانیه وزارت اطلاعات درباره حمله تروریستی کرمان به اندازه داده های ارائه شده در آن مهم است. نخستین نکته این است امریکا پس از بحران سوریه در انتقال جغرافیای عمل داعش به شرق با هدف عملیات علیه ایران،چین و روسیه کم و بیش موفق بوده و پروژه داعش خراسان اکنون عملیاتی است.
۲- نکته دوم این است که امریکا اکنون به جز جغرافیای عملیات، محتوای عملیات تکفیری ها را هم تعیین می کند. جریان تکفیری به عنوان ‘جبران کننده’ فشار به اسراییل عمل می کند و این یعنی دیگر چیزی به نام داعش مستقل از سیستم امنیتی امریکا وجود ندارد.
۳- نکته سوم گرایش شدید امریکا و اسراییل به افزودن جنبه های شناختی به پروژه های امنیتی خویش است. رساندن کار از جنبه محاسباتی به جایی که شما بدانید ضربه را از کجا خورده اید اما تصمیم گیری درباره شکل و شدت پاسخ بسیار دشوار باشد، هدف این نوع جدید عملیات شناختی است.
۴- موثرترین حمله در جنگ فعلی حمله به محاسبات دشمن است. دشمنی که در حال فرار از کوچه های شمال غزه است، در موقعیتی نیست که لبنان یا ایران را تهدید کند. در آغاز این نبرد پاسخ های کوچک هم بازدارنده است اما وقتی دشمن جلوتر آمد، طراحی پاسخ سخت تر و اثر آن هم کوچک تر خواهد شد.
@mohammadi61
درباره عملیات ۲۶ دی
۱-اساسا مهم ترین هدف اسراییل از جنایت در غزه ظرف یکصد روز گذشته ایجاد بازدارندگی از طریق ‘معتبر کردن تهدید جنایت بزرگ’ بوده است. صهیونیست ها امیدوار بودند بتوانند با جنایت ویرانی بدون مرز در غزه مدل جدیدی از بازدارندگی ایجاد کنند. حمله بامداد ۲۶ دی در درجه اول نشان داد این مدل شکست خورده است و جنایت در غزه با ایجاد انگیزه انتقام، شدت ضربات احتمالی علیه اسراییل را بالا برده است.
۲-حمله ۲۶ دی بر دو مفهوم کلیدی تمرکز کرده است: ۱- نایبان منطقه ای پنهان اسراییل و ۲-شبکه تامین کالا و انرژی رژیم. در پاسخ به کمپین ترور برخی از مهم ترین عوامل نیابتی اسراییل که تغذیه زیرساخت ترور رژیم به اضافه صادرات انرژی به آن را تسهیل می کردند ضربه خوردند.
۳-کنترل محاسبات و در نتیجه پیش بینی پذیر کردن رفتار ایران و به طور خاص ایجاد هراس از واکنش نامتناسب مثلا به شکل حمله نظامی، در یک ماه گذشته مهم ترین دستور کار راهبردی علیه ایران بوده. عملیات ۲۶ دی خروج از محاسبه پذیری و تمرین شکل جدیدی از ‘عملیات دستجمعی علیه اهداف چندگانه’ بود که ژانر متفاوتی در الگوی رفتار نظامی ایران محسوب می شود.
۴-بویژه این نکته مهم است که نشان داده شود ایران همیشه مطابق قواعد بازی نخواهد کرد. عملیات ۲۶ دی نشان داد حمله با موشک بالستیک دوربرد به اهداف بسیار دوردست می تواند پاسخی به عملیات اطلاعاتی باشد. پاسخ ها از این پس نه هم سطح خواهد بود و نه هم جنس و این عدم پیش بینی پذیری در پاسخ می تواند مبنای دور جدیدی از بازدارندگی باشد.
@mohammadi61
این ویدیو را می توانید در صفحه اینستاگرام زیر هم مشاهده کنید.
👇
https://www.instagram.com/reel/C2cUltCo40y/?igsh=MThhdDNlMmU2MTMyNQ==
این👆 مقاله ای است درباره پدیده هیستری جمعی که مدتی قبل آن را در پژوهشگاه علوم شناختی نوشتم. نکته اساسی که موجب شد آن را در اینجا به اشتراک بگذارم نسبت مستقیمی است که این موضوع در حوزه علوم شناختی با پدیده مسمومیت های جمعی دارد. وقتی این مقاله را مطالعه کنید خواهید دید که ایجاد حس خفگی یا علائم بالینی دیگر برای جمعی از افراد بدون اینکه هیچ عامل فیزیکی مانند مسمومیت یا … در کار باشد، یک پدیده بسیار رایج در جهان بوده و بارها از منظر آکادمیک مطالعه شده است. سال گذشته و پس از آشوب های ۱۴۰۱ پروژه القاء مسمومیت در مدارس دخترانه کشور به عنوان یک جنگ شناختی بسیار پیچیده در ایران اجرا شد که من آن را مکمل پروژه آشوب ها می دانم. این مقاله مستقیما به مسئله مسمومیت ها در ایران نمی پردازد چرا که هنوز داده های آن به روش های علمی تجزیه و تحلیل نشده. ان شا الله این کار را در آینده نزدیک انجام خواهم داد. بسیار امیدوارم استفاده حرفه ای و علمی از ابزارهای علوم شناختی در تحلیل های امنیت ملی هر چه بیشتر در کشور رایج شود.