eitaa logo
باغ اندیشه-محمدمهدی شیرمحمدی
778 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
37 فایل
✍ منشور ما؛ تحلیل‌های روز ایران، جهان و اسلام جز انتقاد سازنده؛ خبر منفی نداریم مگر افشای چهره خبیث شیطان بزرگ و اشاراتی به حقیقت تمدن غرب درباره خودم؛ دانش‌آموخته اندیشه سیاسی اسلام روزنامه‌نگار پیش‌کسوت عطار
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴روایت رهبرعزیزمان از ماجرای شهادت حضرت عباس (علیه‌السلام) •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با ترور ترامپ نیروهای امنیتی آمریکا زیر علامت سوال هستند 🎥 عملکرد بحث‌برانگیز نیروهای امنیتیِ آمریکا در ماجرای ترور ترامپ عامل ترور چگونه، مشرف بر ترامپ بود؟ چرا مانع اشراف او بر ترامپ نشدند؟ چرا بین او و ترامپ هیچ مانعی ایجاد نشد؟ •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
2.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 این چند ثانیه خودش یک دنیا روضه عباس است. •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
13.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به‌جای گاو نذری! نذر پیرزن و مامور سمج! این خاندان به هیچ‌کس بدهکار نمی‌ماند! قمر بنی هاشم، حتی خرده حساب ها را هم تسویه می‌کند! •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸سرود احساسی و فوق العاده کودکان افغانستانی در برنامه تکیه خانه شبکه تمدن افغانستان •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸عزاداری سیدالشهدا در شهر بن آلمان •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بلند شو علمدار... تاسوعا روز علمدار کربلا است و روز علمدار انقلاب •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
ولی‌شناسان! تفأل عاشورایی ✍ به روایت استاد زرین‌کوب دکترپعبدالحسین زرین‌کوب (ره) خاطره‌ای دارد از تفأل به دیوان حافظ در مجلس روز عاشورا؛که می‌خوانید؛ روز عاشورا بود و قرار بود در مراسمی به همین مناسبت در حضور جمعیتی که هم افراد عادی در آن حضور داشتند و هم افراد تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشنفکر، سخنرانی کنم. آرام وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم. نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم شود. در خلوت خودم،‌ دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. اما هرچه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم. در همین لحظه،‌ پیرمردی که کنار دستم نشسته‌بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: «ببخشید،‌ شما استاد زرین‌کوب هستید؟» گفتم: «استاد که چه عرض کنم، ولی زرین‌کوب هستم». خیلی خوشحال شد و از این گفت که چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. در میان صحبت‌هایش با خودم می‌گفتم: «این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن مرا داشته باشد؟» پیرمرد روستایی با آن چهره آفتاب‌سوخته، متین، سنگین و باوقارش می‌گفت مکتب رفته و... حالا هم در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ. چند بیت جسته‌وگریخته هم از غزلیات خواجه خواند؛ چه زیبا هم غزل حافظ را می‌خواند. پرسیدم: «حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟» گفت: «سؤالی داشتم.» گفتم: «بفرمایید». پرسید: «شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟» گفتم: «خب بله، صد درصد». گفت: «ولی من اعتقاد ندارم.» پرسیدم: «من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی برمی‌آید؟» گفت: «خیلی دوست دارم معتقد شوم. یک زحمتی برای من می‌کشید؟ یک فال برایم می‌گیرید؟» گفتم: «ولی من الان دیوان حافظ ندارم». بلافاصله یک دیوان جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: «بفرما». مات و مبهوت نگاهش کردم. دیوان حافظ را از دستش گرفتم و گفتم: «نیت کنید». فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: «برای خودم نمی‌خواهم. می‌خواهم ببینم حافظ درباره امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟» شوکه شدم و مردد در گرفتن فال. حافظ و عاشورا؟ اگر جواب نداد، چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه‌به‌کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آن‌ها اندیشیده بودم غزلی به ذهنم نرسید که به‌طور ویژه به این موضوع پرداخته‌باشد. اما چشمانم را بستم، فاتحه‌ای قرائت کردم و حافظ را به شاخه نباتش قسم دادم و صفحه‌ای را باز کردم و این شعر آمد: زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکته‌دان عشقی خوش بشنو این حکایت ... رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت ... از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ... عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدایا! این غزل اگر موضوعش امام حسین (ع) و وقایع روز عاشورا و شب یازدهم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟... این غزل، باید به‌طور ویژه برای همین مناسبت سروده شده‌باشد. بیت اولش را که خواندم، پیرمرد از بیت دوم شروع به زمزمه‌کردن با من کرد. شعر را از حفظ می‌خواند و گریه می‌کرد، طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید؛ انگار داشتم برایش روضه می‌خواندم. گفت: «معتقد شدم استاد. معتقد بودم، ایمان پیدا کردم.» و گریه امانش نداد... حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی‌ام را چگونه شروع کنم. آن روز من، روضه‌خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که به‌قول خودشان پای هیچ روضه‌ای گریه نکرده‌ بودند. •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
🔴 روایت عجیب فرزند شهید زاهدی از دست جامانده پدرش در سوریه بعد از شهادت دستش در سوریه، زیر آوار جا ماند و پیدا نشد... روز بعد از حمله وعده ی صادق گفتند دست پیدا شده شخص خوش ذوقی گفت: شاید دست ماند تا سیلی را بزند و بعد برگردد. سرانجام دست قطع شده شهید به پیکرش ملحق شد... السلام علیک یا قمر بنی هاشم •┈••✾🔹✾••┈• ✍ باغ اندیشه محمدمهدی شیرمحمدی https://eitaa.com/mohammadmahdishirmohammadi •┈••✾🔹✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا