eitaa logo
باغ اندیشه-محمدمهدی شیرمحمدی
776 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
37 فایل
✍ منشور ما؛ تحلیل‌های روز ایران، جهان و اسلام جز انتقاد سازنده؛ خبر منفی نداریم مگر افشای چهره خبیث شیطان بزرگ و اشاراتی به حقیقت تمدن غرب درباره خودم؛ دانش‌آموخته اندیشه سیاسی اسلام روزنامه‌نگار پیش‌کسوت عطار
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ParsinTV l پارسین
‏ایلان ماسک با 100 میلیون فالوئر توییتش 180کا فیو خورده، علی کریمی با هفت صد هزار تا فالور توییتش 240 کا فیو خوره. نه داداش!‌ ربات کجا بود خیلی هم منطقیه :) 🌐 با خبر از همه‌جا در «خبردار» ⇩⇩ 🆔 @khabardar_ir https://eitaa.com/joinchat/501284925C42aa98de8f
هدایت شده از خبر خاص🇮🇷
🔻ببینید؛ سریال آنتن که تا قسمت دوم پخش شده است 🔹علاوه بر آن یک سریال دیگری هم پخش می شود با عنوان شبکه مخفی زنان که هم زمانی پخش این دو فیلم با اتفاقات اخیر قابل تامل است... 🔹 مجموعه ساترا که وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است به این سریال مجوز پخش داده است.. ➖➖➖➖ 🌐 خبـــر خــاص 👇 https://eitaa.com/joinchat/1596456977C8f01d6d91c
هدایت شده از خبر خاص🇮🇷
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻برای واقعیت‌هایی که دیده نشد... 🔹بعد از شروع اعتراضات اخیر، آهنگی با عنوان «برای» با برخی تصویرگذاری‌ها منتشر شد؛ حالا همین آهنگ با تصویرگذاری‌های معنادارتری منتشر شده است. 🔹تغییراتی در تصویر که مفاهیم واقعی‌تری از آنچه در میدان نبرد رسانه‌ای می‌گذرد را نشان می‌دهد. ➖➖➖➖ 🌐 خبـــر خــاص 👇 https://eitaa.com/joinchat/1596456977C8f01d6d91c
باغ اندیشه-محمدمهدی شیرمحمدی
. ♻️ می‌خواهیم لخت باشیم 🔰 حمید رسایی: فکر می‌کنید جماعت اقلیتی که در برخی خیابان‌ها روسری را روی د
رمزگشایی از نشانه زیر بناگوش! زنی که دیروز در تظاهرات خارج از کشور با بیشرمی تمام عریان شده و حرف های گند تر از دهانش میزد جزو حزب صهیونیستی بهاییت است بهائیت فرقه استعماری دست آموز یهود است که برای تقابل با تشیع تأسیس شد. 🔻متوجه باشید در این بلوا هدف دین شما و عقاید شما است
هدایت شده از اخبار سوریه
در ادامه رفتارهای قابل پیش‌بینی رژیم باکو که در پی سیاست سکوت و مسخره مقامات جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد، خبر رسیده که دولت مافیایی باکو اقدام به توقیف و بازرسی یک فروند کشتی باری ایران که از مبدأ قزاقستان به مقصد بنادر ایران کرده است. مبارکه آقایان تصمیم‌گیر و تهدیدگری باشد که همواره خطوط قرمز تعیین می‌کنند و هیچ وقت هم به این خط قرمز خود پایبند نیستند تا یک رژیم دزد، مافیای و مقامات فاسق و فاجر آن به خود اجازه چنین جسارتی بدهند. رژیم باکو پیش از این هم سابقه داشته که در زمانی که در کشور اتفاقی افتادخ، دست به اقداماتی خیالی بزند. سال ۱۳۷۹ در هنگامه دعوای سیاسی بین دوم خردادی‌ها و چندم خردادی‌ها تلاش کرد تا به میادین نفتی ایران در دریای کاسپین دست درازی کند که با پاسخ سریع و قاطع ارتش مواجه و به غلط کردن افتاد. اگر یک بار این رژیم وابسته تنبیه شده بود و تاسیسات نفتی و گازی آن در دریای کاسپین منهدم می‌کرد، دیگر از این غلط‌های اضافه نمی‌کرد. البته حالا هم دیر نشده و فرصت برای گوشمالی دادن الهام خاله و سایر عرق خورهای باکویی وجود دارد البته این اقدام اراده و همت می‌خواهد. @syriankhabar
هدایت شده از غرب آسیا
🔸ستیز طالبان با زبان وفرهنگ فارسی، طالبان واژه‌ی «دانشکده » و «دانشگاه » را از تابلوی دانشگاه بدخشان حذف کرد در ادامه‌ی فارسی‌ستیزی از سوی طالبان، این‌بار واژه «دانشکده » و «دانشگاه‌ » از تابلوی دانشکده‌ی انجنیری دانشگاه بدخشان، حذف شد و به‌ جای آن «پوهنتون» و «پوهنځی» به زبان پشتو نوشته شد وستانیوز @westanews
🤣🤣🤣 ⭕️ دختره درباره بی حجابی توییت زده: موقع تولد لخت بودیم، موقع مرگ هم لختیم، پس چرا لخت زندگی نکنیم⁉️ رندی در جوابش نوشت: موقع حرف نمیزدی، موقع مرگ هم ساکتی، پس چرا الان خون نمی‌گیری👌 ✍️ حقیقت یاب @nabardema
تجاوز اعضای کومله به دوشیزه سنندجی-صفحه نخست 🔻بازخوانی یک نامه تکان‌دهنده پرونده ویژه بنیاد تاریخ‌پژوهی به‌مناسبت تحرکات تفرقه‌زا و تجزیه‌طلبانه در نقاط مختلف کشور/15 🔹 گروهک کومله علاوه بر فعالیت های تروریستی به هیچ اصول انسانی و حقوق بشری پایبند نیست و ژست دفاع از حقوق بانوان اینان دروغ کثیفی بیش نیست. در این مورد به نقل نامه تکان دهنده‌ای از دختری سنندجی که با آرزوی پیشمرگ شدن در گروهک کومله به اردوگاه‌های این گروهک تروریستی پیوسته و عاقبت با گذراندن دورانی سیاه و مورد تجاور قرار گرفتن‌های متعدد، سر از زندانی در سلیمانیه عراق در آورده، بسنده می‌شود. 🔸زندگی و سرگذشت (زع)، زن ۲۳ ساله سنندجی که جز تن فروشی و بیچارگی ثمری برایش نداشته است، بیانگر سرگذشت زنان و دخترانی است که فریب این گروهک تروریستی را خورده و سر از ناکجا آباد در می آورند. (ز-ع) نامه خود که از زندان «کانی کومای» سلیمانیه ارسال شده، تأکید کرده نامه‌اش بدون سانسور منتشر شود. وی می‌نویسد: 🔹از زندان آسایش گشتی کانی کومای سلیمانیه‌ای نامه را برای شما می‌فرستم ... از شما خواهش می‌کنم این نامه را عینا و بدون سانسور منتشر کنید تا همه بدانید در کومله‌ای که داعیه دفاع از حقوق زنان را دارند، جه می‌گذرد و به استفاده‌های ابزاری و جنسی از زنان می‌شود و امثال من که با هزاران امید و آررو به قصد پیشمرگ شدن و رسیدن به دنیای بهتر وارد کومله می‌شویم، سر از ناکجاآبادها در می‌آوریم. من از بدری تهرانی و مادری سنندجی متولد شدم. وقتی به دنیا آمدم، مادرم مرد. پدرم من را به یتیم‌خانه سپرد. در ۶ سالگی خاله‌ام سرپرستی‌ام را به عهده گرفت. در سنندج رشته پرستاری را با موفقیت سپری کردم. به خاطر آن‌که نامادری‌ام من را قبول نمی‌کرد، هر روز در منزل یکی از اقوام بودم یک روز که در بیمارستان مشغول پرستاری بودم، چند نفر را از تشکیلات مخفی کومله برای معالجه به بیمارستان ما آوردند در حیں معالجه و درمان مجروحین پیشمرگ، با آن‌ها هم صحبت شدم و با تشکیلات مخفی کومله ارتباط پیدا کردم. بعد از چند ماه، اطلاعات ایران به فعالیت‌های من پی بردند و دستور دستگیری من را صادر کردند. قبل از دستگیری در سال ۲۰۰۵ از سنندج فرار کرده و خود را به کمپ (اردوگاه) کومله در «زرگویزله» در نزدیکی شهر سلیمانیه عراق رساندم. در آنجا به من گفتند که تو در سنندج بیشتر به درد ما می‌خوری و به سنندج برگرد و برای ما کار کن. به جای این خدمت تو، ما تو را به اروپا می‌فرستیم. 🔸بعد از چند ماه حضور در اردوگاه کومله مهتدی با خودم قرار گذاشتم تا برای انجام کار مخفی کومله به ایران برگردم. این بار مامورین اطلاعات من را دستگیر کردند و مدت یک ماه و نیم زندانی شدم. پدرم به خاطر آنکه بازرگان و تاجر شناخته شده‌ای بود، با مبلغ ضمانت ۴۰ هزار دلاری من را از زندان بیرون آورد و گفت تنها مدت چند روزی پیش خودم باش و تو را بعدش به اقلیم کردستان برمی گردانم...(انقلاب اسلامی و گروه‌های تجزیه‌طلب، صص594-593) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
تجاوز اعضای کومله به دوشیزه سنندجی-صفحه دوم 🔻بازخوانی یک نامه تکان‌دهنده 🔹در فرصتی که به وجود آمد، به شرط اینکه به زرگویزله برنگردم و با کومله باشم، به سلیمانیه برگشتم. بعد از مدتی به زرگویزله برگشتم. در اردوگاه کومله یکی از اعضای کمیته مرکزی به نام محمد شافعی، من را به خانه‌اش دعوت کرد و از من خواست تا شام را با او بخورم. او اظهار می‌داشت تو برای ما قابل احترامی، چون تشکیلات مخفی ما بوده‌ای! برایم شربت آورد، اما خوردن شربت همانا و بیهوشی من همانا! او به من تجاوز کرده بود. محمد شافعی به من تجاور کرده بود. به من که دختر بودم. گریه کردم. خواستم خودم را بکشم، اما نگذاشتند. 🔸رفتم به مقر ناوندی پیش کاک و موضوع را به وی گفتم اما او با فحاشی من را از دفترش بیرون کرد و گفت تو نمی‌توانی اعضای کمیته مرکزی من را بدنام کنی...غلط کردی. خلاصه هر چه از دهنش درآمد، به من گفت. من ماندم و تنهایی و بی‌کسی. در اردوگاه دختری به نام (ه) که با یک پسر پیشمرگ در همان اردوگاه ازدواج کرده بود، با من رفیق شد. با آنها رفت و آمد داشتم از طریق این رفت و آمدها با یکی از رفقای همسر (ه) که از دوستان نزدیک محمد شافعی بود، آشنا شدم. او با من زمینه دوستی ریخت، اما نمی‌دانستم او نوچه همان شخصی است که به من تجاوز کرده بود. این پسر اسمش (ش) بود. ما دو سال با هم ارتباط داشتیم. از من خواستگاری کرد و من بدون تحقيق از او فریب وعده‌های رفتن به اروپایش را خوردم و با او ازدواج کردم. غافل از اینکه او در سلیمانیه هم زن داشت، هم بچه وقتی موضوع را فهمیدم که او زنش را به اردوگاه آورد. زنش وقتی موضوع را فهمید، خودش را سوزاند و کشت کومله ادعا کرد او روانی بوده و بیماری داشته و این مسئله پردہ‌پوشی شد. روزی همین پسر من را به منطقه کوه «زمر» در سلیمانیه برد و به من شربت داد؛ از همان شربتی که محمد شافعی به من داده بود. وقتی شربت را خوردم، باز هم بیهوش شدم و وقتی باز بیدار شدم، این بار دیدم توسط چند تن از پیشمرگان کومله مهتدی به صورت گروهی مورد تجاوز قرار گرفته ام، احساس شرم می کردم، از خودم بدم می آمد. یک روز من را به بیمارستان بردند تا بچه هفت ماهه‌ام را به‌دنیا بیاورم. بچه‌ای که چند پدر داشت. اما این بچه در حین زایمان مرد. در بیمارستان ولاده سلیمانیه از من درخواست عقدنامه کردند، نداشتم. برای همین من را دستگیر کردند و کومله خودش را به کوچه علی چپ زد و برای آزادی‌ام قدمی برنداشت. بعد از مدتی آزاد شدم(انقلاب اسلامی و گروه‌های تجزیه‌طلب، ص595-594) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
تجاوز اعضای کومله به دوشیزه سنندجی-صفحه سوم 🔻بازخوانی یک نامه تکان‌دهنده 🔹چند روز بعد از آن ماجرا و زندانی شدنم، همسرم دو تن از رفقای پیشمرگش را به خانه‌مان در اردوگاه آورد و به من گفت لباس‌های زیبا بپوشم تا با دوستانش به بیرون برویم و تفریح کنیم، من را عقب ماشین نشاند و خودش رانندگی می‌کرد. در حین رفتن بودیم که یکی از دوستان پیشمرگ همسرم نزدیکم آمد و گفت چقدر حیف شد (ش) زن زیبا و جوان اول شوهرت خودش را سوزاند. با (ش) کاسبی ما هم خراب شد. همان موقع بود که فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده و از چه قرار است. این حرف‌ها نشان می داد زن سایق همسرم که خودش را سوزانده بود، تن‌فروشی می کرده و برای پیشمرگان کومله پول در می آورده است. من وقتی به ماجرا پی بردم، خواستم خودم را از ماشین کومله پایین بیندازم وفرار کنم. اما او تپانچه‌اش را در آورد و گفت اگر تن به خواسته‌های ما ندهی، تو را با همین تپانچه می‌کشیم. با این شیوه من را نیز به همان مسیری بردند که خودشان می‌خواستند. هر شب من را وادار به خودفروشی با مردان غریبه می‌کردند. هر روز یک جا تن فروشی می‌کردم. می گفتند پول این کار صرف کومله می‌شود. باید به کومله کمک کنی، هر کس توانایی دارد و توانایی تو در بدنت است. یک شب زن دیگری را آوردند و گفتند این زن به مدت سه ماه با تو در این خانه زندگی می کند، هر چقدر گریه و داد و فریاد کردم، فایده‌ای نداشت. 🔸آن زن را به اتاق خواب بردند و دسته جمعی به او تجاوز کردند مردهای عراقی را به خانه می آوردند و ما دو تا زن نیز با تن‌فروشی برای کومله پول در می آوردیم. اگر سرپیچی هم می‌کردیم، با اسلحه تهدید میشدیم. این زن تازه وارد نیز که از وضعیت به وجود آمده، بدش نیامده خودش هم برای من مرد می‌آورد. بعدها دو زن دیگری را نیز آوردند و آنها هم از پیشمرگان جدید کومله بودند و بالأخره در پایان تابستان سال ۲۰۱۱ میلادی آسایش (پلیس) سلیمانیه ما را دستگیر کردند. 🔹در دادگاه زن‌های تن فروش کومله، در مقابل رئیس دادگاه به بی‌گناهی من شهادت دادند و محمد شافعی و رهبری کومله را متهم اصلی معرفی گردند. بالاخره من به یک سال زندان محکوم شدم. از خدا می‌خواهم من را ببخشد، اما خدا شاهد و گواه است که کومله من را وادار به تن فروشی کرد. الان چهار ماه و نیم است که در زندان کانی کومای آسایش گشتی سلیمانیه زندانی هستم. از ملت ایران نیز تقاضای بخشش دارم و می‌خواهم به من اجازه برگشت به کشورم را بدهند. من توبه کرده ام. اگر این اجازه را ندهید، همین جا خودم را می‌کشم. زع، کانی کوما - زندان آسایش گشتی سلیمانیه - بند زنان تن فروش 2012.1.1 این سیاه‌نامه افشاگری دیگری بود از جنایات گروهک تروریستی کومله که چگونه زنان را مورد سوءاستفاده‌های غیراخلاقی قرار می‌دهند و از چه راه‌های کثیفی خرج زندگی متعفن خود را درمی‌آورند.(انقلاب اسلامی و گروه‌های تجزیه‌طلب، صص596-595) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db