eitaa logo
مهندسی فرهنگی .راهبردها .راهکارها
337 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
272 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا •
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ماه رمضان آمد، نور دل و جان آمد نور دل و جان آمد، ماه رمضان آمد به به رَم (۱) از آن آمد، یکسر همه دیوان را یکسر همه دیوان را، به به رم از آن آمد نیروی روان آمد، مر سالک صادق را مر سالک صادق را، نیروی روان آمد عاشق به فغان آمد، از شوق سحرخیزی از شوق سحرخیزی، عاشق به فغان آمد از سوی جنان آمد، آن را که دلت خواهد آن را که دلت خواهد، از سوی جنان آمد چون بند گران آمد، بر گردن محرومان بر گردن محرومان، چون بند گران آمد از عالم جان آمد، قرآن کریم این مه قرآن کریم این مه، از عالم جان آمد سعدان (۲) به قران آمد، از قدرش و قرآنش از قدرش و قرآنش، سعدان به قران آمد در مهد امان آمد، زین مه حسن نجمش زین مه حسن نجمش، در مهد امان آمد سروده عارف باللّه واصل کامل حکیم حضرت علّامه حسن حسن‌زاده آملی (قدّس سرّه)، دیوان اشعار، غزل مهد امان، ۲۳ شعبان المعظّم ۱۳۸۸ هجری قمری (۲۴ آبان ۱۳۴۷ هجری شمسی). ۱. رَم : نفرت ؛ ۲. سعدان : دو ستاره مشتری و زهره https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق خیل ملائکند رضا یا رضا کنند بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند «هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند هرکس به مشهد آمدوحاجت گرفت و رفت او را به درد کرببلا مبتلا کنند دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند از آن حریم قدسی ات آقای مهربان «آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند». السلام https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
📜 حکایت مرحوم دُرّی و تفسیر بیت خواجه حافظ رضوان الله علیه ▪️در آخرين سالى كه مرحوم دُرّى در قيد حيات بود، يك شب از دهه محرّم جوانى از ايشان قبل از منبر سوال ميكند كه مراد از اين شعر چيست: 🔹مريد پير مغانم ز من مرنج اى شيخ 🔹چرا كه وعده تو كردىّ و او بجا آورد ▪️مرحوم درّى ميگويد: جواب اين سوال را در بالاى منبر ميدهم تا براى همه قابل استفاده باشد. ▪️ايشان در فراز منبر از قضيّه نهى آدم أبو البشر از خوردن گندم، و داستان نان جوين خوردن أمير المؤمنين عليه السّلام را در تمام مدّت درازاى عمر بيان مى‏نمايد، و حتّى اينكه آن حضرت در تمام مدّت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جوين سير نشد. ▪️و سپس ميگويد:مراد از شيخ در اين بيت، حضرت آدم على نبيّنا و آله و عليه السّلام است‏، كه وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولى به آن وفا نكرد. ▪️و مراد از پير مغان حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام است كه در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد، و وعده عدم تناول از شجره گندم را او ادا كرده و به اتمام رسانيد. ▪️اين مجموع تفسير اين بيت بود كه وى بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. قبل از پايان سال، مرحوم درّى فوت ميكند؛ ▪️درست در سال بعد در دهه محرّم در همان شبى كه اين جوان سوال را از مرحوم درّى ميكند، وى را در خواب مى‏بيند كه مرحوم درّى به نزد او آمد و گفت: ▪️اى جوان! تو در سال قبل در چنين شبى از من معنى اين بيت را پرسيدى و من آن‏طور پاسخ گفتم. امّا چون بدين عالم آمده‏ام، معنى آن، طور ديگرى براى من منكشف شده است: ▪️مراد از شيخ حضرت إبراهيم عليه السّلام است، و مراد از پير مغان حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام؛ و مراد از وعده، ذبح فرزند است؛ ▪️كه حضرت إبراهيم بدان امر خداوند وعده وفا داد، امّا حقيقت وفا را حضرت أبا عبد الله الحسين عليه السّلام در كربلا به ذبح فرزندش حضرت علىّ أكبر عليه السّلام انجام داد. ▪️فرداى آن شب، اين جوان در آن مجلس معمولى همه ساله مرحوم درّى مى‏آيد و اين خواب خود را بيان ميكند. و معلوم است كه با بيان اين خواب چه انقلابى در مجلس روى داده است. 📚 روح مجرد ص 483 علیه السلام عرش افتاده زمین یا پسرم افتاده؟ چیست این شورکه دربین حرم افتاده؟ آه یعقوب کجایی که ببینی امروز گله ای گرگ به جان پسرم افتاده اَلسَّلام عَلَی الحسین وعَلی عَلِیِّ بْن الحسین https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شعرخوانی استاد محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار 🔹۲۷ شهریور ماه روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار گرامی باد! https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
💫 آنچه خدا خواست همان می‌شود ▪️حضرت علّامه طباطبائی (قدّس سرّه): در ایّام تحصیل که در نجف بودم، مدّتی ارتباط با ایران به سختی برقرار بود که موجب فقد زمینۀ مالی و کمبود وسائل اولیّۀ رفاه می‌شد. علاوه، گرمی هوا در نیمی از سال برای ما مشکلات بیشتر فراهم می‌کرد. به همین جهت روزی خدمت استادم آیةالله قاضی رسیدم و قصّۀ دل با او گفتم. [ایشان نصایحی فرمودند] آنگاه که از خدمت استاد مراجعت کردم، گویی آن چنان سبکبارم که در زندگی هیچ‌گونه ملالی ندارم، و مضمون پند ایشان را به صورت شعری درآوردم. دوش که غم پردۀ ما می‌درید خار غم اندر دل ما می‌خلید در برِ استادِ خردپیشه‌ام طرح نمودم غم و اندیشه‌ام کاو به کف آیینۀ تدبیر داشت بخت جوان و خردِ پیر داشت پیر خردپیشۀ نورانی‌ام برد ز دل رنگ پریشانی‌ام گفت که در زندگی آزاد باش! هان گذران است جهان شاد باش! رو به خودت نسبت هستی مده! دل به چنین مستی و پستی مده! زآنچه نداری ز چه افسرده‌ای وز غم و اندوه، دل‌آزرده‌ای؟ گر ببُرد ور بدهد دست دوست ور ببَرد ور بنهد، ملک اوست ور بکِشی یا بکُشی دیو غم کج نشود دست قضا را قلم آنچه خدا خواست همان می‌شود وآنچه دلت خواست نه آن می‌شود 📚 «ز مهر افروخته»، ص۱۳۸ https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند دلتان به چرخ پرد چو بدن گران نماند دل و جان به آب حکمت ز غبارها بشویید هله تا دو چشم حسرت سوی خاکدان نماند نه که هر چه در جهانست نه که عشق جان آنست جز عشق هر چه بینی همه جاودان نماند عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب سوی آسمان دیگر که به آسمان نماند ره آسمان درونست پر عشق را بجنبان پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند دل تو مثال بامست و حواس ناودان‌ها تو ز بام آب می‌خور که چو ناودان نماند تو ز لوح دل فروخوان به تمامی این غزل را منگر تو در زبانم که لب و زبان نماند تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش چو برفت تیر و ترکش عمل کمان نماند 🖋 https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
گر در طلب لقمه ناني ناني گر در طلب گوهر كاني كاني اين نكته رمز اگر بداني داني هر چيز كه اندر پي آني آني https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
یقین دانم درین عالم که لا معبود الا ھُو ولا موجود فی الکونین لا مقصود الا ھُو چو تیغ لا بدست آری بیا تنها چه غم داری مجو از غیر حق یاری که لا فتاح الا ھُو بلا لا لا همه لا کن بگو الله والله جو نظر خود سوی وحدت کن که لا مطلوب الا هُو هُو الاول هُوالآخر ظهور آمد تجلی او بذات خود هویدا حق که لا فی الکون الا هُو الا ای یار شو فانی مگر ثالث مگو ثانی هوالواحد هوالمقصود لا موجود الا هُو ھُوالھُو ھُو، ھُوالحق ھُو، ندانم غیر الا ھُو ھُوالھُو ھُو، ھُوالحق ھُو، نخوانم غیر اِلا ھُو یکی گویم، یکی جویم، یکی در دل چو گل رویم همون یک را بیک پویم، نه پویم غیر الا ھُو بگرد عالم چو گردیدم، ھُو الحق ھُو پسندیدم یکی خواندم، یکی دیدم، ندیدم غیر الا ھُو منم غم خوار خود هستم، به جز یاھُو نه دَر دَستم دِل و جان را به ھُو بستم، نه بستم غیر اِلا ھُو https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
4_5805272337817275619.mp3
983.8K
من تَرک ِ عشق ِ شاهد و ساغر نمی‌کنم صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم باغ ِ بهشت و سایه‌ی طوبی و قصر و حور با خاک ِ کوی دوست برابر نمی‌کنم تلقین و درس ِ اهل ِ نظر یک اشارت است گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم هرگز نمی‌شود ز سَر ِ خود خبر مرا تا در میان ِ میکده سَر بر نمی‌کنم ناصح به طعن گفت که رو تَرک ِ عشق کن محتاج ِ جنگ نیست برادر نمی‌کنم این تقویَم تمام که با شاهدان ِ شهر ناز و کرشمه بر سَر ِ منبر نمی‌کنم حافظ! جناب ِ پیر ِ مغان جای دولت است من تَرک ِ خاک بوسی ِ این دَر نمی‌کنم https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدم است سوختگان غمت با غم دل خرمند. هرکه غمت را خرید عشرت عالم فروخت با خبران غمت بی خبر از عالمند در شکن طره ات بسته دل عالمی است وان همه دلبستگان عقده گشای همند یوسف مصر بقا در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن آمده با درهم اند تاج سر بوالبشر خاک شهیدان توست کاین شهدا تا ابد فخر بنی آدمند چون به جهان خرّمی جز غم روی تو نیست باده کشان غمت مست شراب غمند گشت چو در کربلا رایت عشقت بلند خیل ملک در رکوع پیش لوایت خمند خاک سر کوی تو زنده کند مرده را زان که شهیدان تو جمله مسیحا دمند هردم از این کشتگان گر طلبی بذل جان در قدمت جان فشان با قدمی محکمند https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🔰 عکس‌العمل امام صادق «علیه‌السلام» با کسی که قسم خورده بود تا حضرت حجة‌بن‌الحسن «ارواحنافداه» قیام نکند، هر روز را «روزه» بگیرد ... به روایت کتاب شریف «کافی»، شخصی به نام «کرّام» گوید: 📋 حَلَفْتُ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ نَفْسِی أَنْ لَا آکُلَ طَعَاماً بِنَهَارٍ أَبَداً حَتَّی یَقُومَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ 🔻با خود سوگند یاد کردم که تا ابد، در روز غذایی نخورم تا قائم آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله قیام کند! 🥀 پس وارد بر امام صادق علیه‌السّلام شدم و عرض کردم: خدا بر مردی از شیعیان (ظاهراً راوی از اینکه خود او اینچنین سوگندی را خورده است، سخنی نگفت) واجب کرده که تا ابد در روز، غذایی نخورد(کنایه از اینکه روزه بگیرد) تا قائم آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله قیام کند! (آیا اینچنین کاری، صحیح است؟!) 🥀 إمام صادق علیه‌السلام فرمود: ای‌کرّام! پس روزه بگیر! و عید قربان فطر و قربان و سه روز ایام تشریق را روزه مگیر و در وقتی که مسافر یا مریض بودی، نیز روزه مگیر! (در واقع امام علیه‌السلام، صحّه بر عمل او گذاشتند و فقط او را از روزهای که روزه در آن‌ها حرام است، نهی فرمودند) 🥀 در ادامه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: چرا که وقتی إمام حسین علیه‌السّلام به شهادت رسید، آسمان‌ها و زمین و کسانی که بر روی آنها بودند و فرشتگان ناله زدند و گفتند: پروردگارا! به ما اذن بده که خلق را هلاک کنیم و به خاطر حلال کردن حرام تو و کشتن برگزیدگانت، آنان را از روی زمین بر داریم. 🥀 پس خدای متعال به آنان وحی کرد: ای ملائکه من و ای آسمان‌ها و زمین من! آرام بگیرید! سپس پرده‌ای از پرده‌ها را برداشت؛ ناگهان پشت آن محمد و دوازده جانشین او علیهم‌السّلام بودند. سپس دست فلان کس را که از بین آنها ایستاده بود، گرفت و فرمود: 📋 یَا مَلَائِکَتِی وَ یَا سَمَاوَاتِی وَ یَا أَرْضِی بِهَذَا أَنْتَصِرُ لِهَذَا؛ قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ 🔻ای ملائکه من و ای آسمان‌ها و زمین من! به دست این شخص که ایستاده، برای او (إمام حسین علیه‌السلام) انتقام می‌گیرم؛ و این جمله را سه بار فرمود. 📚 الکافی، ج۱ ص۵۳۴ ✍ ساعت هجر تو را لحظه‌ی پایانی نیست در تنِ بی رمقِ ثانیه‌ها جانی نیست شهر در حسرت فانوسِ سحر می‌سوزد سالیانی‌ست که این کوچه چراغانی نیست دشتِ چشمم به بیابان‌شدنش خو کرده خاکِ خشکیده‌ی من تشنه‌ی بارانی نیست پیرها در طلب دیدن تو کور شدند عُمر رفت و خبر از یوسفِ کنعانی نیست می‌کُشد آخرِ سر، زخمِ فراقت ما را درد عشاق تو را نسخه‌ی درمانی نیست تو به فکر همه وُ ما همگی فکر گناه... به‌خداوند که این رسم مسلمانی نیست کاشکی روی سرم دست نوازش بِکِشی وقت اینکه ز گدا روی بگردانی، نیست "گرچه آلوده ولی مال حسینیم همه" نزدِ ما بهتر از این تشنه که خواهانی نیست جان آن کشته‌ی بی غُسل و کفن، زود بیا دیر شد آمدنت، فرصت چندانی نیست چوب ها در دل تاریخ شهادت دادند خیزران خورده‌تر از او، لب و دندانی نیست... https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🔸اشعار صلواتی امام زمان بر مهدی دین، مُنجی دنیا صلوات بر چهره ی آن ماه دل آرا صلوات در دامن نرجس گل زهرا بِشِکفت بر این گل و بر نرگس و زهرا صلوات گفتم که خدایا مرادی بفرست طوفان زده ام راه نجاتی بفرست فرمود که با زمزمه ی یا مهدی نذر گل نرگس صلواتی بفرست بر گلشن و گل، به بـویِ مهدی صلوات برشــــیفتـگان کـــــویِ مهدی صلوات سر می زند از کنـارِ کعبــه خورشـید در سعی و طواف، روی مهدی صلوات ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات ای حجّت ثانی عشر ای مهدی جان بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات بر خاتم اوصیاء، مهدی صلوات برصاحب عصر ما مهدی صلوات خواهی که خداوند بهشتت ببرد بفرست تو بر حضرت مهدی صلوات بر نائب بر حق امامت صلوات بر صاحب انوار قیامت صلوات خواهی که به روز حشر نگردی مایوس بفرست به پیشگاه مهدی صلوات ای مظهر رحمت و عطا و برکات سرچشمه ی فیض و قبله گاه حاجات ای حجت ثانی عشر ای مهدی جان بر طلعت زیبای تو دائم صلوات به رویِ انور مهدی منتَظر صلوات به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات به یمن مقدم آن منتقم که در عالم کند حکومت الله مستقر صلوات بر چهرۀ پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات تا امر فرج شود مهیّا ، بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ای داده به باد عمر از نادانی تو قیمت عمر خویش کی می‌دانی؟! فردا که به زیر خاک تنها مانی گویی که کنم توبه ولی نتوانی! https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ز خضر گیرم و بر خاک ریزم آب حیات به زندگی شده‌ام بس که سر‌گِران بی‌تو در این بهار چو گل از سفر تو هم باز آی ببین چه می‌کند این چشم خون‌فشان بی‌تو گمان برند که من نیز با تو هم‌سفرم چنین که می‌روم از خویش هر زمان بی‌تو طفیلی‌ای که پس از میهمان به‌جا مانَد چه قدر دارد؟ جانْ مانده آن‌چنان، بی‌تو کجاست فرصتِ آن، کز فراق شِکوه کنم به‌غیرِ نام تو نگذشته بر زبان بی‌تو https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
آن عید قربان را بگو وان شمع قرآن را بگو وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت می‌کنند . بر عشق گذشتم من قربان تو گشتم من آن عید بدین قربان یعنی بنمی ارزد . خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می‌کشد . تو گاو فربه حرصت به روزه قربان کن که تا بری به تبرک هلال لاغر عید . وگر نکردی قربان عنایت یزدان امید هست که ذبحش کند به خنجر عید . عشق چو قربان کندم عید من آن روز بود ور نبود عید من آن مرد نیم بلک غرم . چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم پیش آن عید ازل جان بهر قربان می برم . مست و پریشان توام موقوف فرمان توام اسحاق قربان توام این عید قربانی است این . عید هر کس آن مهی باشد که او قربان او است عید تو ماه من آمد ای شده قربان من . ز آنک قربان‌ها همه باقی شوند در هوای عید بی‌پایان تو . چو قرآن را نداند جز که قربان بیا قربان شو اندر عید این شاه https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
مرا در تن بود تا جان علي گويم علي جويم بجنبد تا رگم در جان علي گويم علي جويم ز پيدا و ز پنهانم همين يك حرف را دانم كه در پيدا و در پنهان علي گويم علي جويم اگر اهل خراباتم وگر شيخ مناجاتم به هر آئين ، به هر دستان علي گويم علي جويم علي دين است و ايمانم ،علي درد است و درمانم چه با درد و چه با درمان علي گويم علي جويم علي حلال مشكل ها ،علي آرامش دلها كند تا مشكلم آسان علي گويم علي جويم اگر در خانقه افتم وگر در ميكده خفتم به هر معموره و ويران علي گويم علي جويم ز مهر او سرشت من ، جمال او بهشت من هم اندر روضه ي رضوان علي گويم علي جويم علي باب الله عرفان ،علي سرالله سبحان به نور دانش و عرفان علي گويم علي جويم اگر درويش و مسكينم وگر ديندار و بي دينم چه با كفر و چه با ايمان علي گويم علي جويم اگر تسبيح مي گويم وگر زنار مي جويم به هر اسم و به هر عنوان علي گويم علي جويم ز سوره سوره ي قرآن ، ز ياسين و ز الرحمان به هر آيه ز هر تبيان علي گويم علي جويم اگر از وصل خوشحالم وگر از هجر نالانم چه با وصل و چه با هجران علي گويم علي جويم علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و گفت : تمام اشعارحافظ را خوانده و فهمیده‌ام اما معنای این بیت را نفهمیده‌ام که درغزلی گفته است : 🍃بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت 🥀و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت اگر این بلبل خوش بوده، پس چرا ناله‌های زار داشته؟! شعرا و ادبای فراوانی آمدند و هرکس از ظن خود توضیحاتی داد، اما پاسخ هیچیک شاه را راضی نکرد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، وصال شیرازی نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی بدست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلماتست میکند وغزلی برهمان وزن و قافیه میسراید و در میابد که عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد، چرا که بلبلی به ابجد میشود 74، برگ 222، گلی 60، جمع اینها: 356 همچنین: علی هم به ابجد110، حسن117، حسین128، جمع 356 به عبارتی حافظ خواسته به استعاره در آن زمانیکه شیعه درخفا بوده این حقیقت را بیان کند. لذا وصال شیرازی که عزادار فرزند خود نیز بوده است پاسخ پادشاه را بزبان شعر به اینصورت بیان میکند : 🍃صاحبا درحالتی کین بنده را غم یار داشت. 🥀یادم آمد کز سؤالی آن جناب اظهار داشت 🍃درخصوص شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن 🥀بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت 🍃فکرها بسیارکردم هیچ مفهومم نشد 🥀چونکه شعرش درمیان، راز نهان بسیار داشت 🍃نیمه شب غواص گشتم درحروف ابجدی 🥀تا ببینم این صدف چندين گهر در بار داشت 🍃بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش 🥀باعلی و باحسین و باحسن معیار داشت 🍃بلبلی باشد علی کزحسرت زین برگ و گل 🥀دائما آه و فغان و ناله بسیار داشت 🍃برگ گل سبز است دارد آن نشانی ازحسن 🥀چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت 🍃رنگ گل سرخ است دارد او نشانی از حسین 🥀چونکه هنگام شهادت عارضی گلنار داشت 🍃روز عاشورا حسین بن علی در کربلا 🥀اصغر زار و ضعیف خویش در منقار داشت 🍃🥀السلام علیک یا اباعبدالله الحسین یا قتیل العبرات https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
من به جهان نيامدم تا اگر و مگر برم يا به طويله بدن کاه ز بهر خر برم نامده‌ام ز شهر جان، بر سر سوق اين جهان تا بد و نيک اين و آن بنگرم و خبر برم آمده‌ام ز لا مکان، تا ز متاع اين دکان هديه به يار مهربان، دامن پُر گهر برم طائر برج وحدتم، از حق و هوست حجّتم طوطی هند رحمتم، آمده‌ام شکر برم يوسف مصر جان منم، مانده به سجن، اين تنم تا که خلاص چون شوم، دولت بی‌شمر برم چيست خلاص سجن من؟ اينکه رها کنم بدن درگذرم ز جان و تن، خود ز ميانه در برم کتاب خاطراتی از صالحان، احمد شهامت پور ص 212. (شادی روح عالم ربانی و عبد صالح مرحوم آقا شيخ مرتضی زاهد تهرانی صلوات) https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🌹🌷” پدر” اسطوره‌ای از آسمان است پدر افسانه ای در این جهان است پدر معنای هستی ، رمز بودن چو خون در بستر جانم روان است پدر صندوقی از اسرار پنهان پدر سنگ صبور و امتحان است سیه فامش نموده تیغ خورشید خمیده پیکرش همچون کمان است سپیدش کرده موی و صورتش چین گذرگاهی که عنوانش زمان است پدر در عکس خود بر طاق ایوان سیه موی است و زیبا و جوان است پدر نجوای ذکر شامگاهی صلاتی هم نشین با کهکشان است به عرش سجاده اش فرش است و دائم خدایش جاری و ورد زبان است پدر در دیده ام زیباترین شعر پدر در باورم یک قهرمان است بدیدم خویش در آئینه ای نیک به رخ دیدم که تصویرش عیان است نظر کردم به دقت خویش و وی را دو جسمی دیدم و روحی در آن است ندیدم جز پدر در کُنه ذاتم که وصفش خارج ازشرح و بیان است اگر کفر است گویم خالق ، اما پدر با خالقم همداستان است پدر زیباترین تصویر دنیا میان قاب قلبم در نهان است https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
  شبي دراز درين فکر تا سحر همه شب نشسته بودم و با نفس خويش در پيکار   که چند ازين طلب شهوت و هوا و هوس چو کودکان و زنان رنگ و بوي و نقش و نگار   بسي نماند که روي از حبيب برپيچم وفاي عهد عنانم گرفت ديگر بار   که سخت سست گرفتي و نيک بد گفتي هزار نوبت از اين راي باطل استغفار   حقوق صحبتم آويخت دست در دامن که حسن عهد فراموش کردي از غدار   نگفتمت که چنين زود بگسلي پيمان مکن کز اهل مروت نيايد اين کردار   کدام دوست بتابد رخ از محبت دوست؟ کدام يار بپيچد سر از ارادت يار؟   فراق را دلي از سنگ سخت‌تر بايد کدام صبر که بر مي‌کني دل از دلدار؟   هرآنکه مهر يکي در دلش قرار گرفت روا بود که تحمل کند جفاي هزار   هواي دل نتوان پخت بي‌تعنت خلق درخت گل نتوان چيد بي‌تحمل خار   درم چه باشد و دينار و دين دنيي و نفس چو دوست دست دهد هرچه هست هيچ انگار   بدان که دشمنت اندر قفا سخن گويد دلت دهد که دل از دوست برکني زنهار   دهان خصم و زبان حسود نتوان بست رضاي دوست بدست آر و ديگران بگذار   نگويمت که بر آزار دوست دل خوش کن که خود ز دوست مصور نمي‌شود آزار   دگر مگوي که من ترک عشق خواهم گفت که قاضي از پس اقرار نشنود انکار   ز بحر طبع تو امروز در معاني عشق همه سفينه‌ي در مي‌رود به دريا بار   هر آدمي که نظر با يکي ندارد و دل به صورتي ندهد صورتيست بر ديوار   مرا فقيه مپندار و نيک مرد مگوي که عاقلان نکنند اعتماد بر پندار   که گفت پيره‌زن از ميوه مي‌کند پرهيز دروغ گفت که دستش نمي‌رسد به ثمار   فراخ حوصله‌ي تنگدست نتواند که سيم و زر کند اندر هواي دوست نثار   تو را که مالک دينار نيستي سعدي طريق نيست مگر زهد مالک دينار   وزين سخن بگذشتيم و يک غزل ماندست تو خوش حديث کني سعديا بيا و بيار   https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
عشق آنگونه قشنگ‌ست که خوارت نکند به تمنای حقیرانه، دچارت نکند عشق آنگونه قشنگ‌ست که با سنگِ مَحَک هر کسی سر برسد، کسرِ عیارت نکند ماه معشوقِ پلنگ است حواست باشد گربه ی وحشیِ ولگرد، شکارت نکند سخنِ عشق، نه آن است که آید به زبان لب فرو بند، که دل حاشیه دارت نکند منزل و منزلتِ عشق بلند است بلند بر حذر باش کسی بر سرِ دارت نکند https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ذرهٔ درد بر آن مایهٔ درمان بردن به ز کوه حسناتست بمیزان بردن ایستادن نفسی نزد مسیحا نفسی به ز صد ساله نمازست بپایان بردن یک طوافی بسر کوی ولی اللّهی به ز صد حج قبولست بدیوان بردن تا توانی اگر از غم دگران برهانی به ز صد ناقه حمراء بقربان بردن بردن غم ز دل خسته دلی در میزان به ز صوم رمضانست بشعبان بردن یکجو از دوش مدین دینی اگر برداری به ز صد خرمن طاعات بدیان بردن به ز آزادی صد بندهٔ فرمان بردار حاجت مؤمن محتاج باحسان بردن دست افتاده بگیری ز زمین برخیزد به ز شبخیزی و شاباش ز یاران بردن نفس خود را شکنی تا که اسیر تو شود به زاشکستن کفار و اسیران بردن خواهی ار جان بسلامت ببری تن در ره خدمتش را ندهی تن نتوان جان بردن سر تسلیم بنه هرچه بگوید بشنو از خداوند اشارت ز تو فرمان بردن دل بدست آر ز صاحبدل و جان از جانبخش گل و تن را نتوان فیض بجانان بردن https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده‌ام آه ازین یوسف‌ که من در پیرهن ‌گم‌کرده‌ام وحدت از یاد دویی اندوه‌ کثرت می‌کند در وطن ز اندیشهٔ غربت وطن گم کرده‌ام چون نم اشکی که از مژگان فرو ریزد به خاک خویش را در نقش پای خویشتن‌ گم‌ کرده‌ام از زبان دیگران درد دلم باید شنید کز ضعیفها چو نی راه سخن‌ گم‌ کرده‌ام موج دریا در کنارم از تک و پویم مپرس آنچه من گم کرده‌ام نایافتن گم کرده‌ام گر عدم حایل نباشد زندگی موهوم نیست عالمی را در خیال آن دهن گم کرده‌ام تا کجا یارب نوی دوزد گریبان مرا چون گل اینجا یک جهان دلق کهن گم کرده‌ام عمرها شد همچو نال خامه میپیچم به خوابش پیکر چون رشته‌ای در پیرهن گم کرده‌ام شوخی پرواز من رنگ بهار نازکیست چون پر طاووس خود را در چمن‌ گم‌ کرده‌ام چون نفس از مدعای جست و جو آگه نی‌ام اینقدر دانم‌ که چیزی هست و من‌ گم‌ کرده‌ام هیچ جا بیدل سراغ رنگهای رفته نیست صد نگه چون شمع در هر انجمن‌ گم‌ کرده‌ام جناب بیدل دهلوی https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a