♻️با شنیدن این پیام حضرت امام حسین علیه السلام با شتاب خود را به جگر گوشه اش رساند تا شاید به دیدار او نائل آید و سخنی دیگر از او بشنود اما این گمان تحقق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید، پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد خود را روی بدن از هم گسیخته علی اکبر علیه السلام افکند و صورت بر صورت علی گذاشت.😔😭
✨امام فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا اجرأهم علی الرحمن و علی انتهاک حرمه رسول الله»
«بعد از تو خاک بر دنیا، چه قدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمت پیامبر جری شده اند.»
«یعز علی جدک و عمک و ابیک ان تدعوهم فلا یجیبوک و تستغیث بهم فلا یغیثوک»
«بر جد و عمو و پدرت سخت است انان را بخوانی پاسـخت نگویند، آنان را به فریاد رسی بخواهی به فریادت نرسند.»
🥀سپس دست مبارک را از خون مطهر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد.
امام در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند 😭😭
جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا برند. 😭
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگوئید مادرش لیلا بیایید.مباشد مادرش لیلا بیایید.تماشای قد اکبر نمایید.
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند😭
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم
علی جان چراغ شام تارم.فراقت برده آرام و قرارم
نچیدم حجلگاه شادی تو.ندیدم من شب دامادی تو😭😭😭😭
امیدم بود تو در هنگام پیری.عصای پیری مادر بگیری
به امیدی علی اکبر بیایید.در غم بر رخ لیلا گشاید
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم😭
منو یاد قد شمشادی تو. منو ناکامی و ناشادی تو
منو یاد لب خشکیده ی تو.منو سوز دل تپدیده ی تو
منو اون زخمهای بی حسابت.منو اون پیکر در خون خضابت.😔😭
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
🍁جوانان علی را بردند پیکری غرق خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره از ضربات تیر و نیزه و شمشیر، پرده نشینان خانه وحی با سینه هایی سوخته و گیسوانی پریشان و ناله هایی که به گوش فرشتگان می رسید او را نظاره می کردند، در حالیکه عقیله بنی هاشم حضرت زینب ام المصائب علیهاالسلام پیشاپیش آنان بود و علی را استقبال کردندو خود را برجنازه ی او انداختند😭😭
میروی و میبری همراه خود جان مرا😔😭
صبـــر کن بابا ببیـن حــال پریشــان مرا
در پی ات اهل حرم آئینه و قرآن به دست
میبری بـا خود دل خیمـه نشـینان مرا
ای عصای پیری ام، داری هلالم میکنی
بعد تو دشـمن ببینـد حــال حیــران مرا
قبل رفتن اندکی پیش دو چشمم راه رو
پر کن از قد رســایت قاب چشــمان مرا
در جواب تشنگی شد عایدم شرمندگی
گر چـه دیدی با زبانت کام عطشــان مرا
از نفس افتاده، سوی تو خودم را میکشم
آه بابا جــان، ببیـن زانـوی لـرزان مرا😔😭
سورههای پیکرت پاشیده از هم وای من
پخش صحــرا کرده اند آیــات قـرآن مرا😭😭
عدهای کل میکشند و عدهای کف میزنند
تــا شنیـده دشمنت آوای افغـــان مرا😭😭
تا صدایش میکنم یک دشت پاسخ میرسد
زینبـم، بنگـر علـی هـای فــراوان مرا😭😭
خون او را در تمام دشت جـــاری کرده اند
کربــلا را بــا تنـش آئیـنه کــاری کرده اند