🌴حکمتهای نهج البلاعه🌴
(حکمت 5)
✅ وَ قَالَ (علیه السلام): الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.
✅ ترجمه: امام علی علیه السلام فرمود: دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه اى شفّاف است.
-----------------------------
✅ کلمات:
♦️العِلْم :
- عِلْم/ الجمع عُلُوم: دانش، يقين، معرفت.
این کلمه مصدر است.
ماضی: علم( بکسر لام)
مضارع: یعلم( بفتح لام)
♦️وِرَاثَة: ارث. میراث
این کلمه مصدر است.از ریشه( و ر ث).
ماضی: ورث( بکسر راء)
مضارع: یرث(بکسر راء)
♦️كَرِيمَة : با ارزش
- كَرِيمَة/ الجمع كَرِيمَات و كَرَائِم و كِرَام.
این کلمه وصف مؤنّث است. و مذکرش"کریم" است.
کرم یکرم کرم( هموزن قلم).
♦️ الآدَاب :
- آدَاب : جمع (الأَدَب) است بمعنای اخلاق نیکو.
"ادبته ادبا من باب ضرب علمته ریاضة النفس و محاسن الاخلاق".(المصباح المنیر، فیومی)
♦️حلل:
- حُلَة/ الجمع *حُلَل* و حِلَال [حلّ]: جامه ى نو يا جامه اى كه همه ى بدن را بپوشاند
♦️مجدده: همیشه نو، همیشه تازه وجدید.
این کلمه وصف مفعولی مونث است، مذکرش"مجدد" است،و مصدرش تجدیداست از ریشه (ج د د).
♦️الفِكْر :
- فِكْر/ الجمع أَفْكَار: انديشه، تفکر .
♦️مِرْآة : آئينه.
- مِرْآة/ الجمع مَرَاءٍ و مَرَايَا.
♦️صَافِيَة: خالص، شفاف، پاک و تمیز.
این کلمه، وصف مونث است. مذکرش(الصافی) است. از ریشه:(ص ف و)
صفا یصفو صفوا من باب قعد و صفاء: إذا خلص من الکدر.( المصبا ح المنیر، فیومی)
----------------------------
✅ بیان:
♦️امام علی علیه السلام، در این کلام نورانی به سه نکته مهم مى کند:
♦️۱- :«علم و دانش میراث گرانبهایى است»;"الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ".
اشاره به این که گرانبهاترین میراثى که انسان از خود به یادگار مى گذارد، علم و دانش است. این سخن شبیه حدیثی است که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الاَْنْبِیَاءِ إِنَّ الاَْنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَلاَ دِرْهَماً وَلَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظّ وَافِر; بی تردید، دانشمندان وارثان انبیا هستند. زیرا که انبیا دینار و درهمى از خود به یادگار نگذاشتند، و لکن علم و دانش به ارث گذاشتند. پس هر کس از آن دانش، بهره مند شود، بهره فراوانى برده است».(1)
این فرمایش امام علی علیه السلام( العلم وراثه کریمه) شبیه آن چیزى است که در حکمت ۱۴۷ نیز خواهد آمد.
در کلام عرب، ارث درآمدى است که بى زحمت حاصل می شود. بنابر این، دانشى را که انسان از دانشمندان فرا مى گیرد شبیه ارث است، زیرا علاوه بر اینکه باارزش تر از مال است، تحصیل آن، از مال آسانتر است
♦️۲-آداب:
امام علی علیه السلام در دومین جمله مى فرماید: «آداب، لباسهای زیبا و همیشه تازه هستند.»;"وَالاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ".
منظور از «آداب» فضیلت های اخلاقى اجتماعی است. مانند: تواضع، امانت،صداقت، محبت، و خوشرفتارى با مردم.
همانطور که در شرح کلمات اشاره کردیم، «حُلَل» جمع «حُلَّه» و به معناى لباس زینتى است. و «مُجَدَّدَة» به معناى چیزى است که پیوسته تجدید و نو مى شود و هرگز کهنه نخواهد شد. بر این اساس، مفهوم کلام امام علی(علیه السلام) این است که این صفات برجسته انسانى، همانند لباس هاى زیبایى است که آدمى بر تن مى کند و هرگز فرسوده نمى شوند، بر خلاف لباس هاى ظاهرى که هم کهنه مى شود و هم ممکن است سارقان به آنها دست برد بزنند. و از طرفی فقط جنبه ظاهرى دارد ولی آداب، علاوه بر اینکه زینت انسان هستند، در اعماق جان انسان تأثیر گذار هستند.
در روایات اسلامى براى «أدب» تفسیرهاى گوناگونى ذکر شده که در واقع هر کدام اشاره به مصداقى از آن است:
در حدیثى از امیر المومنین (علیه السلام) مى خوانیم: «کَفاکَ أدَباً لِنَفْسِکَ اجْتِنابُ ما تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِک; براى ادب داشتن تو، همین بس که از رفتاری که از دیگران نسبت
به خود نمی پسندی، اجتناب ودوری کنی.».(2)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «أدّبْنى أبى(علیه السلام)بِثَلاث...; پدرم مرا به سه ادب آراست؛ فرمود: «مَنْ یَصْحَب صاحِبَ السُوء لا یَسْلَم ومَن لا یُقَیَّد اَلفاظَه یَنْدَم، ومَن یَدْخُل مَداخل السُّوء یُتَّهَم;
۱- کسى که با رفیق بد همنشین شود، از آفات در امان نخواهد بود.
♦️۲- کسى که سخنان خود را مهار نکند، پشیمان خواهد شد.
♦️۳-کسى که در محیط های آلوده داخل شود، متهم"و بدنام" خواهد شد».(3)
در حدیث کوتاه دیگرى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «الاْدَبُ یُغْنی عَنِ الْحَسَبِ; ادب، انسان را از حسب ونسب،
بى نیاز مى کند».(5)
همان گونه که در بالا گفتیم، ادب و آداب مفهوم وسیعى دارد که همه فضایل اخلاقى مخصوصا آنچه را مربوط به اخلاق اجتماعى ا
ست در بر مى گیرد که افتخار آدمى و مایه آبرومندى او در اجتماع است.
♦️۳-تفکر:
امام علی علیه السلام در سومین جمله و آخرین فراز از این حکمت، مى فرماید: «فکر آئینه ای تمیز وشفاف است است»; (وَالْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ).
منظور از فکر همان اندیشه و تفکر پیرامون امور مختلف است. هرگاه این اندیشه از هوا و هوس و حجاب هاى معرفت دور بماند، آئینه شفافى خواهد بود که چهره حقایق را به انسان نشان مى دهد و آدمی راه صحیح را در پرتو آن مى یابد، همچنین دوست را از دشمن، صواب را از خطا و حق را از باطل خواهد شناخت.
به همین دلیل، در روایات اهل البیت علیهم السلام، تفکر و اندیشه، برترین عبادت شمرده شده است. از باب نمونه،در حدیثى که در امالى شیخ طوسى آمده است مى خوانیم: «لاَ عِبَادَةَ کَالتَّفَکُّرِ فِی صَنْعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَل; هیچ عبادتى برتر از اندیشیدن در ساختمان خلقت خداوند عزوجل نیست».(6)
ودر در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «تَفَکُّرُ سَاعَة خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَة; یک ساعت اندیشیدن، بهتر از عبادت
یک سال است».(7)
ودر حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَةِ أَبِی ذَرّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ التَّفَکُّرَ وَالاِْعْتِبَارَ; بیشترین عبادت ابوذر، اندیشیدن و عبرت گرفتن بود».(8)
در واقع این احادیث ناب وامثال آنها، برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَة أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَفُرادى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا); (ای رسول ما) بگو،من فقط شما را به یک چیز اندرز مى دهم و آن این که دسته جمعى و فرادى براى خدا برخیزید،سپس تفکر واندیشه نمایید».(9)
دلیل این سخن خداوند هم روشن است، زیرا ریشه ارزش ها،نیکى ها و پیشرفت ها، در تفکر و اندیشه صحیح است.
استاد یوسف شیخ رحمت الله علیه
-------------------------------
❇️ پانویس:
(1). کافى، ج ۱، ص ۳۴ ح ۱.
(2). نهج البلاغه، حکمت ۴۱۲ .
(3). بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۶۱ .
(4). کافى، ج ۲، ص۶۳۶، ح ۵.
(5). بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۶۸، ح ۸.
(6). امالى صدوق، ص ۱۴۶.
(7). بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۲۷، ح ۲۲.
(8). همان، ص ۳۲۲، ح ۶.
(9). سبأ، آیه ۴۶.
🌴حکمتهای نهج البلاغه🌴
(حکمت 6)
وَ قَالَ (علیه السلام): صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.(وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَيْضاً الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ) وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ.
✅ ترجمه: امام علی علیه السلام فرمود: سينه عاقل صندوق راز اوست، و خوشرويى وسيله دوست يابى است، و شكيبايى، گورستان"پوشاننده"عيب هاست.(و روایت شده که به جای"الاحتمال قبر العیوب" فرمود: "المساله خباءُ العیوب": " پرسش كردن، پوشاندن عيب هاست".)
و کسی که ازخود راضی شد، افراد غضبناک بر او، بسیار شدند.
-----------------------------
✅ کلمات:
♦️صَدْر: سینه.
الجمع صُدُور
♦️العاقِل:
- عاقِل/ الجمع عُقَلَاء و عاقِلون و عُقَّال: (فاعل)، مرد خردمند، درك كننده، فهميده.
♦️صُندوق: صَندوق، جعبه، محفظه.
♦️سِرّ: راز
الجمع أَسْرَار. از ریشه(س ر ر)
♦️البشاشه: خوشروئی، گشاده روئی.
♦️حِبالة: بند، دام، قید، ریسمان، رسن.
♦️المَودّة : دوستی، عاطفه، مهر.
(وَددتُه - اَوَدًُه - وَُدا بفتح الواو و ضمها: اَحبَبته. والاسم: الموده. المصباح المنیر للفیومی)
♦️الاحتمال: تحمل کردن.
( اِحتملتُه احتمالاً )
♦️قَبْر: قبر ، گور.
مصدراست. الجمع قُبور.
♦️العُیوب: کمبودها، نقص ها.
عیوب جمع است، مفردش عیب است.
( عاب یَعِیب عیباً)
♦️مَن:کسی که.
(اسم موصول مشترک است است، بمعنای الذی.)
♦️رَضِیَ: بمعنای راضی شد، خرسند شد.
( رَضِیَ ه و به و عنه- یَرضَی - رِضیً.)
♦️عَن: از.
(حرف جر است وبرای معانی متعددی استعمال میشود. و در اینجا بمعنای مِن است.)
♦️نفسِه: خودش
♦️کثُر: زیاد شد، بسیار شد.
♦️الساخِط: خشمگین.
♦️علیه: بر او.
(علی: حرف جر است، ودارای معانی متعدده است و در اینجا بمعنای استعلاء است.
هاء:ضمیرمجرورمتصل و مفرد مذکر غائب است.)
---------------------------
✅ بیان:
(قسمت اول)
امام علی"علیه السلام" در این جملات نورانى بر چهار مطلب تأکید مى کند:
♦️۱-حفظ اسرار
«سینه عاقل گنجینه اسرار اوست»;"صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ".
یعنى همان گونه که صاحبان ثروت اشیاء قیمتى را در صندوق هاى محکم نگاه دارى مى کنند، انسان عاقل نیز باید اسرارش را در سینه خود پنهان نگه دارد، زیرا که اسرار او اگر به دست دوست بیفتد چه بساسبب ناراحتى او شود. و اگر به دست دشمن بیفتد، ممکن است سبب آبروریزى او شود. به علاوه بعضى از اسرار ممکن است با سرنوشت ملتى ارتباط داشته باشد که اگر بى موقع فاش شود سبب خسارت عظیمى براى جامعه می گردد. به همین دلیل در حالات پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: هنگامى که تصمیم بر غزوه و پیکارى با دشمن مى گرفت کاملاً آن را پنهان مى داشت. به عنوان نمونه مسئله فتح مکه بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حد اکثر راز داری را در آن انجام داد. که اگر این کار را نمى کرد و خبر به اهل مکه مى رسید، بسیج مى شدند و خون هاى زیادى در حرم امن خدا ریخته مى شد; ولى پرده پوشى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر این سرّ سبب شد که مکه بدون هیچ گونه مقاومت و خون ریزى تسخیر شده و فصل تازه اى در پیشرفت اسلام و بازگشت مخالفان به سوى حق گشوده گردد.
در حدیثى که در غررالحکم از امام علی(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «سِرُّکَ أسیرُکَ وَ إنْ أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ; سرّ تو اسیر توست و اگر آن را فاش سازی، اسیر او خواهی گشت».(1)
بعضى افراد مى گویند: ما سرّ خود را فقط به دوستان صمیمى مى گوییم، غافل از این که آن دوستان صمیمى نیز دوستان صمیمى دیگرى دارند. و به گفته سعدى: رازى که نهان خواهى، با کس در میان منه، گرچه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشند همچنین مسلسل.
♦️۲-خوشروئی:
«خوشرویى و بشاشت، دام محبت است»; "وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ."
افراد خوشرو و خوش خلق که با چهره گشاده و لب هاى متبسم و خندان، با دیگران برخورد مى کنند، دوستان زیادى خواهند داشت و به عکس، افرادى که با قیافه ای در هم کشیده و چهره ای عبوس، با دیگران روبه رو مى شوند، خوشایند مردم نیستند،و در مردم نسبت به خود، دوری و انزجار ایجاد می کنند.
امام على(ع) در جای دیگری فرمود: «إِذَا لَقِیتُمْ إِخْوَانَکُمْ فَتَصَافَحُوا وَأَظْهِرُوا لَهُمُ الْبَشَاشَةَ وَالْبِشْرَ تَفَرَّقُوا وَمَا عَلَیْکُمْ مِنَ الاَْوْزَارِ قَدْ ذَهَبَ; هنگامى که برادران دینى خود را ملاقات مى کنید با هم مصافحه کنید و بشاشت و مسرت را در برابر آنها اظهار کنید."در نتیجه" هنگامى که از هم جدا مى شوید گناهان شما بخشوده خواهد شد».(3)
پیامبر(ص) فرمود: «یَا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلاَقَةِا
لْوَجْهِ وَحُسْنِ الْبِشْرِ; ای پسران عبد المطلب، شما نمى توانید همه مردم را با اموال خود راضى کنید (چرا که نیازها زیاد، و اموال شما اندک است. پس آنها را با چهره گشاده و خوشرویى ملاقات کنید"که سرمایه اى فنا ناپذیر و مایه خرسندی و رضایت مردم از شما خواهد بود».(4)
تعبیر به «حبالة» (دام) اشاره به این است که حتى افرادى که از انسان گریزانند با اظهار محبت و خوشرویى به سوى وى روی می آورند و کینه ها از سینه ها شسته مى شود.
پایان قسمت اول
استاد یوسف شیخ رحمت الله علیه
----------------------------
❇️ پانویس:
(1). غررالحکم، ص ۳۲۰، ح ۷۴۱۵.
(2). بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۲۵۴.
(3). بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۰، ح ۳.
(4). کافى، ج ۲، ص ۱۰۳، ح ۱.
🌴حکمتهای نهج البلاغه🌴
(حکمت 6 - قسمت دوم)
♦️۳-تحمل ناگواریها وفاش نکردن آنها در نزد هرکس:
امام علی علیه السلام در سومین جمله از این حکمت می فرماید:«تحمل ناراحتى ها قبر"و گورستان" عیوب است»؛ "وَالاِْحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ".
اشاره به این که بسیار پیش می آید که انسان از رفتار بعضى از دوستان و آشنایان و یا حتى افراد عادى ناراحت مى شود و یا مشکلات و مسائلى در زندگى اتفاق مى آید که انسان را نگران مى سازد. کسانى که این گونه ناملایمات را تحمل کنند به فضیلت بزرگى دست یافته اند زیرا که این فضیلت، عیوب انسان را مى پوشاند و به عکس، افراد بى صبر و حوصله، داد و فریاد می کنند و به سخنان یا اعمالی آلوده مى شوند که عیوب آنها را نمایان میکند.
بسیارى از بى تابى ها که برای انسان، در اثر شکست در زندگى پیش می آید، اگر بى تابى نکند، دیگران از این شکست ها باخبر نمى شوند و عیوب او مستور خواهد ماند. در غیر این صورت، دیگران از نقطه هاى ضعف او باخبر مى گردند.
مرحوم سیّد رضى به دنبال این سه جمله حکمت آمیز اضافه مى کند: در روایتى از امام علی(علیه السلام) تعبیر دیگرى در این باره دیده مى شود که فرمود: «مسالمت، خیمه(پوشاننده) عیوب است»;وَرُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِی الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً: «الْمُسالمَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ».(5)
تفاوت دوعبارت، در این است که واژه «احتمال» اشاره به خویشتن دارى و «مسالمت» اشاره به خوش رفتارى با مردم است.
♦️۴-ازخود راضی بودن:
سپس امام علی(علیه السلام) در چهارمین و آخرین فراز این حکمت با ارزش مى فرماید:
« و آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند شد»;"وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ".
دلیل این مطلب هم روشن است، زیرا فرد از خود راضى انتظار دارد دیگران براى او احترام فراوان قائل شوند، همه به او سلام کنند، در مجالس، صدر مجلس را به او اختصاص دهند، روى حرف او سخنى نگویند و پیوسته زبان به مدح و ثنایش بگشایند. هنگامى که این گونه احترامات را نمى بیند و مردم او را در جایگاه اصلى اش مى شناسند، نه آنچه خودش می پندارد و ادعا می کند، نسبت به دیگران بدبین مى شود و زبان به بدگویى آنان مى گشاید و بى اعتنایى پیشه مى کند و همین امر، مردم را بر او خشمگین مى سازد. به دیگر سخن، این صفت زشت، هم او را نسبت به مردم خشمگین مى سازد که به گمانش حق او را ادا نکرده و قدر او را نمى شناسند و هم مردم را نسبت به او خشمگین ومنزجر می سازد.
به عکس، کسانى که خود را در جایگاه نقد و انتقاد قرار مى دهند، متواضعانه با مردم برخورد میکنند،و هرگز خود را طلبکار ندانسته و پیوسته براى دیگران احترام قائلند. در نتیجه، این امر دوستان فراوانى به سوی آنها جلب مى کند.
امام علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشترمی نویسد: «إِیَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ وَالثِّقَةَ بِمَا یُعْجِبُکَ مِنْهَا وَحُبَّ الاِْطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیْطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیَمْحَقَ مَا یَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِینَ(6)یعنی: از خودپسندى و تکیه بر نقاط قوت خویش و علاقه به مبالغه در ستایش، شدیداً بپرهیز، زیرا که اینها از مطمئن ترین فرصت هاى شیطان است تا کارهاى نیک نیکوکاران را محوو نابود کند».
پایان حکمت ششم
التماس دعا
یوسف شیخ
----------------------------
❇️ پانویس:
(5). در اکثر نسخه هاى نهج البلاغه «المسالمة» آمده است. هرچند در نسخه صبحى صالح «المسأله » ذکر شده است. یعنی پرسش، گور عیوب است.
(6). «یَمحَق» به معناى نقصان و کم شدن تدریجى و سرانجام نابود شدن است.
🌴حکمتهای نهج البلاغه🌴
(حکمت 7)
و قال (علیه السلام): وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجِلِهِمْ.
✅ ترجمه: امام علی علیه السلام فرمود: و صدقه دارویی نجات بخش است. و كردار بندگان در دنيای زود گذر، درآخرت پایدار جلوی چشمانشان جلوه گر است.
--------------------------------
✅ کلمات:
♦️وَ: و
(حرف عطف است)
♦️الصَّدَقَة:
- صَدَقَة/ الجمع صَدَقَات: صدقه، عطا و بخششی که بقصد تقرب باشد.
♦️دَوَاء/ الجمع أَدْوِيَة: دارو، آنچه كه بيمارى را با آن درمان كنند؛ - «لِكُلِّ داءٍ دَوَاءُ»: براى هرگونه بيمارى داروئى هست.
♦️مُنْجِح/ الجمع مَنَاجِح و مَنَاجِيح: نجات بخش، نتیجه بخش،رهایی بخش.
♦️وَ: توضیحش گذشت.
♦️اعمال:
عَمَل/ الجمع اَعْمَال: كار، عمل، کردار.
♦️العِبَاد:
- عِبَاد : جمع عبد (بندگان)
♦️فی: در.
(حرف جر است و مفید ظرفیت است.)
♦️عاجل: سریع، زود گذر.
در این سخن، منظور دنیاست.
♦️هم: ایشان.
(ضمیر متصل مجرور و جمع مذکرغائب است.)
♦️نُصب: وصف است، به معنای چیزی که نصب شده، "هذا نصب عینی" یعنی: این در برابر چشم من قرار دارد.
♦️اعین:
عَيْن/ الجمع أَعْينُ و عُيُون و عِيُون و أَعْيَان، اين كلمه مؤنث است و بمعناى چشم مى باشد، حسّ ديدن.
♦️هم: توضیحش گذشت.
♦️فی: توضیحش گذشت.
♦️آجِل: با مهلت، ضد عاجل.
در این سخن، منظور آخرت است.
♦️هم: توضیحش گذشت.
------------------------------
✅ بیان:
♦️الصدقه: صدقه آنست که انسان، مالی را به قصد قربت در راه خدا انفاق کند، وهمین قصد قربت، فارق بین هدیه وصدقه است. بنابر این صدقه بدون قصد قربت، محقق نمی شود.
صدقه بر دوقسم است،
۱-واجب، مانند زکات
۲- مستحب
صدقه واجب، بر سادات حرام است. اما صدقه مستحب برای سادات ، جایز است.
و همچنین در صدقه مستحب، در گیرنده فقر شرط نیست.
صدقه نباید با منت و آزار همراه باشد، زیراکه ثواب آن را از بین می برد.
مطابق روایات متعدده، صدقه آثار وبرکات فراوانی دارد، مانند، دفع انواع بلاها، مرگ بد و همچنین موجب جلب روزی می شود و غصب پروردگار را فرو می نشاند، وآثار متعدد دیگری که در مقاله صدقه که تدوین کرده ام این آثار وبرکات، ذکر شده است.
واما در این سخن نورانی امام علی علیه السلام، ازصدقه به عنوان داروی نجات بخش یاد شده است، واین اثر در جامعه قابل لمس ومشاهده است، زیرا که اولاً در اجتماع موجب رفع ویا کاهش فقر درجامعه میشود، وفقر به نوبه خود یک بیماری است که
کمر جامعه و افراد آن را می شکند.بگونه ای که در روایت وارد شده است : کاد الفقر ان یکون کفرا: یعنی نزدیک است که فقر سر از کفر در بیاورد.
دوم اینکه برای خود فرد صدقه دهنده نیز داروی نجات بخش است. بیماریها با صدقه درمان میشود. البته این منافاتی با مراجعه به طبیب و پزشک ندارد. بلکه خدای مهربان بدین وسیله، شفا را در دستان پزشک قرار می دهد. ودیگر اینکه انسان خیِّر ونیکوکار، هنگام گرفتاری های دیگر، مورد عطوفت ومهربانی خلق وخالق قرار خواهد گرفت.
بقول شاعر:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابابانت دهد باز.
وبیابان هم دو جا است، یکی بیابان دنیا، ودیگری بیابان محشر.
خداوند در قرآن، به انفاق کنندگان فی سبیل الله وعده بهتر از آنچه داده اند( فله خیر منها) ، ده برابر(فله عشر امثالها)، هفتصد برابر وبیشتر داده است.(مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ.[بقره، آیه ۲۶۱]
ترجمه: مَثَل [صدقات] كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد،"آن را"چند برابر مىكند، و خداوند گشايشگر داناست.)
♦️اعمال العباد( اعمال بندگان):
بخش دوم کلام امیر المومنین علیه السلام: "واعمال العباد نصب اعینهم؛ اعمال بندگان در مقابل چشمان آنها نمایان می شود". اشاره به تجسم اعمال انسانها در قیامت دارد.
منظور از تجسم اعمال این است که اعمال نیک و بد، در روز قیامت به صورت مناسب حسى درمى آید. مثلا نماز در قیافه یک انسان زیبا و صالح و ظلم و ستم به صورت دودى سیاه و خفقان آور مجسم مى شود و انسان ها نظاره گر تجسم اعمال خود خواهند بود.
در قرآن مجید نیز آیاتی وجود دارد که ظاهر آن تجسم اعمال است مانند آنچه در سوره «زلزال» آمده است: يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ(۶)؛ در آن روز مردم بصورت گروههای پراکنده (از قبرها) خارج میشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود!
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ (۷) وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا یَرَهُ(۸); پس هرکس هموزن ذره اى
کار نیک کند آن را مى بیند. و هرکس هموزن ذره ای کار بد کند آن را خواهد دید.
استاد یوسف شیخ رحمت الله علیه
🌴حکمتهای نهج البلاغه🌴
(حکمت 8)
قسمت اول
وَ قالَ (علیه السلامُ):
اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.
✅ ترجمه: امام علی علیه السلام فرمود: از این انسان، شگفتی نمایید، با پاره اى «پى» نگاه میکند، و با «قطعه گوشتی» سخن مى گويد، و با «استخوانی» مى شنود، و از «شكافى» نفس مى كشد.*
--------------------------
✅ کلمات:
♦️اِعجَبُوا:شگفتی نمایید ، تعجب نمایید.
(فعل امر حاضراست از:عَجِبَ یَعجَبُ عَجَباً)
♦️لِ: بمعنای"از"، یا بمعنای "برای".
( ازحروف جرّ است.)
♦️هذا: این.
ه : حرف تنبیه و توجه دادن است.
♦️ذا: اسم اشاره به مذکر حاضر است.)
♦️الانسان: انسان، بشر، آدمی.
(انسان یا از ریشه "ن س ی" است بر وزن "اِفعان" بمعنای فراموشی. زیرا انسان در گذر زمان، حوادث و وقایع را فراموش می کند، ویا از ریشه "ا ن س" است بر وزن فِعلان که در این صورت یا بمعنای الفت گرفتن است زیرا انسان موجودی اجتماعی است وبا همنوع خویش الفت می گیرد،و یا بمعنای دیدن و رؤیت کردن است در مقابل جن که مستور است.)
♦️یَنظُرُ: نگاه می کند - می بیند.
(فعل مضارع است. نَظَرَ یَنظُرُ نَظَراً.)
♦️بِ: باء در بشحم و بلحم و بعظم برای استعانت است. مانند باء در کتبت بالقلم،یعنی بوسیله قلم نوشتم.
♦️شَحْم:اسم است، بمعنای پيه يا چربى گوشت.
♦️وَ : و
(واو در مواضع سه گانه حرف ربط و عطف است. وبرای مطلق جمع است، بدون افاده ترتیب و مهلت. برخلاف فاء عاطفه که در آن ترتیب وجود دارد، وبخلاف ثُمَّ عاطفه که در آن ترتیب ومهلت وجود دارد.)
♦️یَتَکَلَّمُ: سخن می گوید.
(فعل مضارع است از: تَکَلَّمَ یَتَکَلَّمُ تَکَلُّماً)
♦️لَحْم: اسم است، به معنای گوشت .
♦️یَسمَعُ : می شنود.
(فعل مضارع است از: سَمِعَ یَسمَعُ سَمعاً)
♦️عَظْم: اسم است به معنی استخوان.
♦️یتنفس: نفس می کشد.
(فعل مضارع است از: تَنَفَّسَ یَتَنَفَّسُ تَنَفُّساً.)
♦️مِن: از.
(حرف جَرّ است.)
♦️خَرْم:اسم است به معنای سوراخ، شکاف.
-------------------------
✅ بیان:
♦️ شگفتى هاى خلقت انسان:
امام علی(علیه السلام) در این سخن حکمت آمیز خود اشارات لطیفى به عظمت آفرینش انسان و تدبیر عظیم خداوند در خلقت بشر مى کند وبر این معنا تکیه می
کند که یکى از ویژگى هاى خلقت خداوند توانا خَلق عضوهای کوچک شگفت آور در انسان است. وبه چهارمورد از شگفتى هاى آفرینش انسان اشاره مى کند:
♦️۱-چشم:
نخست مى فرماید: «از این انسان اظهار شگفتی کنید که با یک قطعه پیه مى بیند»; "اعْجَبُوا لِهَذَا الاِْنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْم".
مى دانیم بافت هاى بدن انسان عمدتا از گوشتی تشکیل شده که استخوان ها آن را برپا مى دارد; ولى چشم در واقع یک قطعه پیه شفاف است که ساختمان بسیار عجیب و دقیقى دارد واز هفت طبقه که روى هم قرار گرفته اند و سه ماده سیال و شفّاف که در میان آنها قرار دارند تشکیل شده و یک دنیا نظم و حساب بر آن حاکم است. بگونه ای که دقیق ترین وسایل فیلم بردارى قدرت چشم را ندارند، زیرا بدون این که نیاز به این داشته باشد که فیلمى در آن بگذارند اغلب، هفتاد یا هشتاد سال کار فیلم بردارى خود را انجام مى دهد و تمام فیلم هاى او سه بعدى است و در آنِ واحد مى تواند خود را بر دُور و نزدیک منطبق سازد و در جهات چهارگانه با سرعت حرکت مى کند بى آنکه نیاز به تنظیم کردن داشته باشد.
از عجایب چشم این که به طور خودکار خود را براى عکس بردارى از صحنه هاى مختلف آماده مى کند; در جایى که نور زیاد باشد مردمک چشم به سرعت تنگ مى شود تا نور کمترى وارد شود نه چشم آسیب ببیند و نه عکس بردارى خراب شود. و در جایى که کم باشد مردمک چشم فراخ مى شود تا نور بیشترى را وارد چشم کند.
به هنگام عکس بردارى از صحنه هاى دور و نزدیک عدسى چشم به وسیله عضلاتِ بسیار ظریفى که در اطراف آن قرار دارد گاه کشیده مى شود تا صحنه هاى دور را کاملاً تصویر بردارى کند و گاه رها مى شود تا عدسى قطور گشته و براى صحنه هاى نزدیک آماده باشد.
بسیار شده است که ناگهان در شب تاریک چراغ ها خاموش مى شود، وقتى به اطراف نگاه مى کنیم هیچ چیز را نمى بینیم; ولى پس از چند لحظه چشم خود را بر آن تطبیق مى کند و کم کم اشیاى اطراف خود را مى بینیم و راه رفت و آمد خود را پیدا مى کنیم.
از شگفتى هاى دیگر این که همه ذراتِ چشم موجودات زنده اى هستند و باید تغذیه شوند و تغذیه از طریق خون صورت مى گیرد و اگر خون به همان شکلى که وارد اعضا مى شود وارد چشم بشود همه جا در نظر ما تاریک مى گردد ولى آفریدگار جهان پیش از آنکه خون وارد یاخته هاى چشم شود آن را چنان تصفیه و زلال مى سازد که کمترین رنگى از خود نشان نمى دهد.
از دیگر عجایب چشم این است که دائماً به وسیله چشمه هاى بسیار کوچکِ اشک و حرکت پلک ها نرم و مرطوب نگهدارى مى شود که اگر