03.Ale_.imran_.157-158.mp3
1.92M
#تفسیر
🌸تفسیر آیه به آیه قرآن کریم🌸
📢حجةالاسلام قرائتی
سوره مبارکه آلعمران
آیه ۱۵۶,۱۵۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ بعضی وقتها فرو بردن خشم و کوتاه آمدن، هم خودت را نجات میدهد هم دیگران را...
#حدیث
پیامبر اکرم صلی علیه وآله:
انسان هيچ جرعه اى ننوشيد كه نزد خدا از جرعه خشمى كه براى رضاى خدا فروخورد بهتر باشد.
#سخنان_معصومین🌸
زیرک باشیم!.mp3
2.43M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 زیرک باشیم!
۱ـ زرنگترین آدما از نگاه خدا
۲ـ قیمتیترین آدما از نگاه خدا ؛
✘ قطعاً کسانی نیستند که عبادت بیشتری دارند!
گروهی هستند که ....
#استاد_شجاعی
#سخنرانی_کوتاه🌸
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری
✅ حتما ببینید
‼️ این فضای پرخطر با فرزندان چه میکند؟؟
⚠️ما اگر فضای مجازی را در خانه کنترل نکنیم خیلی از تلاش های تربیتی ما برای فرزندان بی ثمر میماند...
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
#صحیفه_بخوانیم
#دعای_برای_مرزداران
🔰 فرازی از بیست و هفتمین دعای صحیفه سجادیه (۱۸)
🔸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلَاةً عَالِيَةً عَلَى الصَّلَوَاتِ، مُشْرِفَةً فَوْقَ التَّحِيَّاتِ، صَلَاةً لَا يَنْتَهِي أَمَدُهَا، وَ لَا يَنْقَطِعُ عَدَدُهَا كَأَتَمِّ مَا مَضَى مِنْ صَلَوَاتِكَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ، إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَمِيدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِيدُ الْفَعَّالُ لِمَا تُرِيدُ.
🔹 خدایا! بر محمّد بنده و رسولت و آل محمّد درود فرست، درودی برتر از درودها و از نظر رفعت و مرتبه، بالای همۀ درودها؛ که مدّتش به پایان نرسد و شمارهاش قطع نشود؛ مانند کاملترین درودهایی که بر یکی از دوستانت فرستادی. تو عطابخش ستودهای، آغازکننده و بازگردانندهای، هر چه را بخواهی انجام میدهی.
📚 صحیفه سجادیه، دعای بیست و هفتم
#پنجشنبههاویادشهدا
🍂درسفره اگرکنار نان جان داریم....
آرام و خوشیم و طبع باران داریم....
🍂مدیون عروج لاله هایی پاکیم...
از خـون تمامی شهیـدان داریم....
🍃 پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات
شهید بشارتی تعریف میکرد: «با حسین برای شناسایی رفتیم.
وقت نماز شد. اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند.
بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین میخندد. به من گفت: «میخواهی یقینت زیاد بشه؟»
با تعجّب گفتم: «بله، اما تو از کجا فهمیدی؟»
خندید و گفت: «چهقدر؟»
گفتم: «زیاد.»
گفت: «گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن.»
من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف میزد و من را نصیحت میکرد و میگفت: «مرتضی! نترس. عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...»
زمین مدام برایم حرف میزد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟»
مرتضی میگفت: «من فکر میکردم انسان میتواند به خدا خیلی نزدیک شود، اما نه تا این حد.»