eitaa logo
محـبان اݪمهدے
347 دنبال‌کننده
2هزار عکس
689 ویدیو
9 فایل
˓ ﷽ برگرد که بر بهارمان میخندند یه عده به حال زارمان میخندند انقدر نبودنت به طول انجامید که دارند به انتظارمان میخندند🙂💔 "کپـی؟:باذکـرصلـوات‌آزاده🗝🔒 محبان مهــ☘️ـــدی:)🌏
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از .
🔴 اهمیت راهبردی پایگاه عقاب ۴۴ چیست؟ 🔹 در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، نیروی هوایی ارتش از اولین پایگاه زیر زمینی خود به نام عقاب ۴۴ رونمایی کرد‌. 🔸این پایگاه مخفی که مکان آن مشخص نیست، به گفته مقامات ارتش ایران ، صدهها متر زیر زمین قرار دارد ، جنگنده های تاکتیکی ارتش را در خود محفوظ ساخته است‌. ✅ در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است ؛ 1️⃣ این پایگاه تنها پایگاه زیرزمینی ارتش نیست و براساس شنیده ها در دهه ۷۰ ساخته شده است اما اکنون به دلایل مختلف رونمایی شد . 2️⃣ این پایگاه که در چهارچوب به کارگیری پدافند غیرعامل می توان آن را تعریف کرد ، کاملا ایمن و محافظت شده بوده و از بین بردن آن با تسلیحات متعارف تقریبا محال است. 3️⃣ تجمیع جنگنده های سرحال و تازه نفس ارتش در این پایگاه باعث می شود تا در صورت حمله غافلگیرانه احتمالی ، بخش قابل توجهی از هواگردهای ارتش دست نخورده و سالم باقی بمانند و بتوانند در راهبرد ضربه دوم واکنش متناسب را به مبداء حمله اتخاذ نموده و ماموریت های محوله را به انجام رسانند. 4️⃣ در جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل ، در ساعت اول جنگ ، تمام باندهای فرودگاه های مصر بمباران و بلااستفاده شد و این کشور نتوانست هواپیماهای خود را به پرواز درآورد و پس از ساعاتی آن جنگنده ها نیز بمباران و نابود گشتند ؛ ساخت پایگاه های زیرزمینی به همین دلیل اهمیت دارد و باعث حفظ دارایی های مهم و ارزشمند ارتش می شود . 5️⃣ با توجه به خرید جنگنده های بسیار مهم ، راهبردی و گرانقیمت سوخو ۳۵ ، احتمالا بخش قابل توجهی از آنها در پایگاه های ایمن زیر زمینی مستقر شوند و ارتش ایران با این رونمایی نشان داد خود را برای دریافت جنگنده های جدید آماده کرده است. 6️⃣ اقدامات اینچنینی در ارتش، بیش از همه جنبه بازدارندگی دارد زیرا راهبرد آمریکا و اسرائیل معمولا بر ضربه اول و نابودی کامل توان نظامی رقبا در لحظات اول جنگ متمرکز شده و ایجاد پایگاه هایی مانند عقاب ۴۴ ، استراتژی آن ها را بی اثر خواهد ساخت. 7️⃣ ایران در سالهای اخیر از قابلیت وسعت جغرافیایی و عوارض طبیعی خود نهایت استفاده را کرده و دارایی های بسیار راهبردی صنعتی ، هسته ای و نظامی خود را به زیر کوهها منتقل ساخته و با نشان دادن آنها علاوه بر قدرت نمایی و نشان دادن قابلیت های تکنولوژیکی خود در زمینه ساخت پایگاه های زیر زمینی ، پیام آمادگی خود در برابر حملات هوایی گسترده را به طرف های متخاصم فرستاده است . 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ³¹³(پایگاه ظهور)³¹³ ³¹³ | @montaghem1_313 |³¹³
هدایت شده از محـبان اݪمهدے
😍😍سلام سلام سلام😍😍 چالش داریم چه چالشی!🤓🤓 🤩چالش سوالات مذهبی🤩 😵به مناسبت سالروز ۲۲ بهمن ماه😵 😃جایزه هم داریم😃 زمان:شنبه ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ برای شرکت به آیدی زیر مراجعه کنید @abolfazlka546 [جمهوری اسلامی] متکی به یک ملت مومن ،سرافراز، اصیل و ریشه دار است...؛) |_دهه فجر مقطع رهایی ملت ایران است...🌱 @mohebban_mahdii_313
به‌عشق خونمون که اسمش ایرانِ که دشمنش از شکوهش بیزارِ @mohebban_mahdii_313
‏طول و عرض این دنیا رو در هم ضرب کنی چیزی جز مساحت یک قبر ازش در نمیاد،، حواست باشه چیکار میکنی رفیق...!؟🖐🏻🌍 @mohebban_mahdii_313
محـبان اݪمهدے
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے ✨ #پارت15 -گفتم اول مطالعه کنید تا اخلاق خدا بیاد دستتون.شما گفتید تا وق
••🌸 -چی گفت؟ -گفت اگه ممکنه قرار امشبو کنسل نکنیم. -با احترام گفت؟ -آره.بیا خودت ببین. -لازم نیست.اگه پیام داد یا تماس گرفت جوابشو نمیدی،فهمیدی؟ -باشه. تاوقتی رسیدیم خونه،دیگه حرفی ردوبدل نشد... ضحی روی پام خوابش برده بود.آروم پیاده شدم وخداحافظی کردم. محمد باتأکید گفت: _دیگه نه میبینیش،نه جواب تلفن و پیامشو میدی. گفتم:باشه. اونقدر خسته بودم که خیلی زود خوابم برد.... خدای مهربونم بازم تحویلم گرفت وبرای نماز شب بیدارم کرد. تاظهر کلاس داشتم... دو روز در هفته بااستادشمس کلاس داشتم،یکشنبه وچهارشنبه. خوشبختانه روزهای دیگه حتی توی دانشگاه هم نمیدیدمش.کلاس هام تاظهر فشرده بود ولی آخریش قبل اذان تموم شد. رفتم مسجد دانشگاه نماز بخونم.بعدنماز یاد ریحانه افتادم. دیروز هم دانشگاه نیومده بود.امروز هم ندیدمش.شماره شو گرفتم. باحالی که معلوم بود سرماخورده صحبت میکرد.بعد احوالپرسی وگله کردن هاش که چرا حالشو نپرسیدم،گفت: _شنیدم دیروز کولاک کردی! -از کی شنیدی؟ -حانیه بهم زنگ زد،سراغتو ازم گرفت. وقتی فهمید مریضم و اصلا دانشگاه نرفتم جریان رو برام تعریف کرد...ای ول دختر،دمت گرم،ناز نفست،جگرم حال اومد.... -خب حالا.خواستی از خونه تکونی فرارکنی سرما رو خوردی؟ -ای بابا!دیروز حالم خیلی بد بود.مامانم حسابی تحویلم گرفت،سوپ وآبمیوه و.. امروز حالم بهتر شده،وسایل اتاقمو خالی کرده،میگه اتاقتو تمیزکن بعد وسایلتو بچین. هر دومون خندیدیم... از ریحانه خداحافظی کردم و رفتم سمت دفتر بسیج. جلوی در بودم آقایی گفت: _ببخشید خانم روشن. سرمو آوردم بالا،آقای امین رضاپور بود.سرش پایین بود. گفت:سلام -سلام -عذرمیخوام.طبق معمول حانیه گوشیشو جاگذاشته.ممکنه لطف کنید صداش کنید. -الان میگم بیاد. یه قدم برداشتم که گفت: _ببخشید خانم روشن،حرفهای دیروزتون خیلی خوب بود.معلوم بود از ته دل میگفتین.میخواستم بهتون بگم بیشتر مراقب... همون موقع حانیه از دفتر اومد بیرون.تا چشمش به ما افتاد لبخند معناداری زد و اومد سمت من. -سلام خانوم.کجایی پیدات نیست؟ -سلام.دیروز متوجه تماس و پیامت نشدم.دیگه وقت نکردم جواب بدم.الان اومدم عذر تقصیر. رو به امین گفت: _تو برو داداش.میبینی که خانم روشن تازه طلوع کرده.یه کم پیشش میمونم بعد خودم میام. امین گفت: _باشه.پس گوشیتو بگیر،کارت تموم شد زنگ بزن بیام دنبالت. گوشی رو بهش داد.خداحافظی کرد ورفت... آخر هفته شده بود... دیگه کلاس استادشمس نرفتم.امین رفته بود.ولی استادشمس دیگه چیزی جز درس نگفت. مامانم به خانواده ی صادقی جواب منفی داده بود و اوضاع آروم بود. بوی عید میومد. عملا دانشگاه تعطیل شده بود. هرسال این موقع... ادامه دارد... {محیصا}
محـبان اݪمهدے
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے ✨ #پارت16 -چی گفت؟ -گفت اگه ممکنه قرار امشبو کنسل نکنیم. -با احترام گفت
••🌸 هر سال این موقع مشغول تدارک اردوی راهیان نور بودم. ولی امسال مامان اردوی راهیان نور رو برام ممنوع کرده بود.دوست داشتم برم مناطق عملیاتی. باهر ترفندی بود راضیش کردم و لحظه ی آخر آماده ی سفرشدم... هفت تا اتوبوس دخترها بودن و شش تا اتوبوس پسرها. چون دیر هماهنگ شدم برای رفتن، مسئولیتی نداشتم،ولی هرکاری از دستم برمیومد انجام میدادم. خانم رسولی و حانیه و ریحانه و چند تا دختر دیگه از مسئولین بسیج،مسئول اتوبوس های دخترها بودن. مسئول کل اردو امین بود! تعجب کردم.... آخه فکرمیکردم خیلی وقت نیست که عضو بسیج هست... ولی ظاهرا فقط من نمیدونستم که رییس بسیج دانشگاهه. چون مسئولیتی نداشتم آزادتر بودم و بیشتر میتونستم از معنویت اردو استفاده کنم. جز مواقع پذیرایی و پیاده و سوار شدن که کمک میکردم بقیه مواقع تو حال خودم بودم. توی جلسات مسئولین اتوبوس ها هم مجبور نبودم شرکت کنم. اما روز سوم اردو حانیه به شدت مریض شد،تب و لرز داشت. چون کس دیگه ای نبود من جای حانیه مسئول اتوبوس شماره یک خواهران شدم. اتوبوس شماره یک یعنی زودتر از همه حرکت، زودتر از همه توقف،هماهنگ کردن واحد خواهران و برادران و کلا کارش بیشتر بود. ولی وقتی قبول کردم حواسم نبود مجبورم بیشتر با امین ارتباط داشته باشم. چون حانیه و امین محرم بودن هماهنگی های خواهران و برادران رو انجام میدادن. سوژه ی دخترها شده بودم... منکه حتی وقتی خواسته ای از واحد برادران داشتم به یکی دیگه میگفتم انجام بده،حالا باید تقاضاهای دیگران رو هم انتقال میدادم. هر بار میگفتم هرکاری هست یه جا بگین تا یه دفعه همه رو هماهنگ کنم، میخندیدن و برای اذیت کردن من هربار یه کاری رو میگفتن که به امین بگم... یعنی طوری بود که نیم ساعت یکبار باید با امین تماس میگرفتم. امین هم کارش زیاد بود و از این همه تماس کلافه میشد.یه بار باصدای نسبتا بلندی گفت: _خانم روشن،همه ی کارهاتونو یه جا بگید که هی تماس نگیرید. من تا اومدم چیزی بگم دخترها زدن زیر خنده... فکر کنم از حال من و خنده ی دخترها فهمید نقشه ی اوناست،چون آروم شد و دیگه چیزی نگفت. توی اون سفر بیشتر شناختمش... آدم آروم،منطقی،سربه زیر،مؤدب و باوقاری بود.معنویت خاصی داشت. یه بار که ازکنارش رد شدم داشت برای خودش نوحه میخوند و گریه میکرد... و از حضرت زینب(س) توفیق سربازی شونو میخواست. چفیه رو کشیده بود روی سرش که کسی نشناستش ولی من شناختمش. من تعجب نکردم،همچین آدمی بود. از اینکه کسی رو پیدا کردم که میتونم سؤالایی رو که مدتها ذهنمو درگیر کرده ازش بپرسم خوشحال شدم. از محمد پرسیده بودم.به چندتاشم جواب داد ولی بعد گفت جواب بیشتر سؤالاتت رو باید خودت بهش برسی، حتی اگه من توضیح هم بدم قانعت نمیکنه. البته امین خیلی محجوب بود. میدونستم ممکنه جواب سؤالامو نده،ولی پیداکردن جواب سؤالام اونقدر برام مهم بود که امتحان کنم و ازش بپرسم. یه بار بعد جلسه گفت... ادامه دارد... {محیصا}
بابا حسینِ مهربونم ✨️🖤 (شب جمعه‌ست هوایت نکنم میمیرم) 🖤✨️🖤✨️🖤✨️🖤✨️🖤✨️ @mohebban_mahdii_313
ـ ـ انقِلاب‌ یَعنے غَلبھ بر قَلب‌ها [♥️] . @mohebban_mahdii_313
هدایت شده از .
🔴 سه گروه تاریخ ساز آخرالزمانی در قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله فرجه، سه گروه ایشان را یاری خواهند کرد: 🌕 گروه اول: نخستین کسانی که گرد امام جمع می‌شوند و دعوت جهانی امام با آن‌ها آغاز می‌شود؛ ۳۱۳ نفر یاران خاص حضرت هستند که فرماندهان و کارگزاران سپاه ایشان را تشکیل می‌دهند. امام حسین علیه‌السلام فرمودند: و از اصحابش سیصد و سیزده تن به تعداد اصحاب بَدر از دورترین نقاط زمین به گرد او فراهم آیند. 🌕 گروه دوم: لشکری ۱۰ هزار نفری از یاران که تحت فرماندهی یاران خاص حضرت هستند و با جمع شدن این عده، قیام حضرت آغاز می‌شود. امام جواد علیه‌السلام فرمودند: و چون «عقد» که عبارت از ده هزار نفر باشد، کامل گردد، به اذن خدای عزیز و جلیل قیام می‌کند... 🌕 گروه سوم: در ادامه قیام توده‌های انبوه مردم که از ظلم و ستم خسته شده‌اند، برای یاری به امام می‌پیوندند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: وَ يَبلُغَ سُلطَانُهُ الْمَشرِقَ وَ المَغْربَ. زمین به نورش روشن گردد و حكومتش به شرق و غرب عالم خواهد رسید 📗كمال الدين، ج ۱، ص ۲۸۰ 👈اگر جزء «سیصدوسیزده» نفر نیستی حداقل بین آن «ده‌هزار» نفر باش! 💥 ڪانال حوادث آخرالزمان و علائم ظهور ³¹³(پایگاه ظهور)³¹³ "| |" ³¹³ | @montaghem1_313 |³¹³
مرکز پخش و 😍 ❗️با قیمت های کاملااا مناسب ❗️ «به نفع گروه های جهادی و فروشگاه ها»⤵️ http://eitaa.com/joinchat/816578712C0af6330210
اینجا موعوده ...🌊 پر از حس و حال خوب☺️❤️ اگر دنبال متنوع و با قیمت مناسب هستی این کانال مخصوص توئه ...🌱✨👇🏻 مطمئن‌باش پشیمون نمیشیی ازبس ڪه محصولاتمون‌ دلبروجذابن🤤 http://eitaa.com/joinchat/816578712C0af6330210 ✈️🌍 🍭🤤 🇮🇷