مراتب رشد را از جهت فرماندهی از پایین ترین سطح در کردستان شروع کردم تا اینکه با توجه به درایت و تیزهوشی و شجاعت بی نظیر، مراتب را تا بالاترین سطح، طی نمودم
به شهید غلامرضا محمدی گفتم: «من دینم را ادا کردم»😊 پس از آن، حرکت تانکهای عراقی متوقف و با روحیه گرفتن نیروهای ایرانی از انهدام اولین تانک، حدود 20 تانک دیگر منهدم و 10 تانک به غنیمت گرفته شد
نهایتاً پس از انجام مأموریت که حدود 2 ماه طول کشید به نجف آباد بازگشتم 🚶و در تاریخ 1/3/1359 به عضویت سپاه درآمدم مجدداً با ادامه ی بحران در کردستان در تاریخ 13/7/59 با یک گروه 35 نفره از سپاه شهرستان نجف آباد به سنندج اعزام🚶 و در پادگان توحید و تپه ی دیدگاه سنندج مستقر شدم
بعد از جبهه ی فارسیاد،من با تعدادی از همرزمانم به جبهه دارخوئین که مسئولیت آن به عهده ی برادرسید رحیم صفوی بود رفتیم و در کمتر از یک ماه در آن جبهه،مین گذاری جهت سد نمودن نفوذ بیشتر دشمن انجام گردید
با توجه به اینکه اوایل جنگ بود و دشمن استقرار پراکنده ای در آن منطقه داشت در ابتدا دو نفر عراقی را اسیر نموده و از آن ها اطلاعات 📄گرفتیم بعد از آن به عراقی ها برخورد کرده و با آنها درگیر شدیم
پس از مدتی استقرار در نصاره، در آذرماه 59 با همان گروه اعزامی، به جبهه فارسیاد رفتیم🚶و در آنجا نیز با تعدادی از نیرو از رودخانه🌊 عبور کردیم و حدود10کیلومتر به سمت دشمن پیشروی نمودیم
انجام این عملیات با رشادت و شجاعت بی نظیرم همراه بود😊 و عدم انجام این عملیات، باعث عبور دشمن از رودخانه 🌊و محاصره ی یگان های ارتش در آن طرف رودخانه می شد