eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷 روایت عکاس دفاع مقدس از شهیدی نوجوان که بدنش بوی عطر گل یاس میداد عملیات ‌کربلای یک تیرماه ۱۳۶۵ ، قلاویزان راوی و عکاس : سیدمسعود شجاعی طباطبایی (شرح در پست بعدی) #خاطرات_شهدا
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🌷🌷🌷🌷 روایت عکاس دفاع مقدس از شهیدی نوجوان که بدنش بوی عطر گل یاس میداد عملیات ‌کربلای یک تیرماه ۱۳
💠🍃💠🍃💠 حوالی ظهر بود، گرما بیداد می کرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود ، رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند  در این ساعات کمی خسته به نظر می آمدند. تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند. در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود ، خسته و تشنه کیسه های شن را پر می کردند  تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود ، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود. دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم. صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم که خیز بروم ، بچه های رزمنده دیگربه خوبی با این صداها آشنا هستند . گوشها عادت می‌کند و می‌توانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودی‌هاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی! نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که  مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین می شدم . کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم . در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم ،گوش هایم تقریبا چیزی نمی‌شنید، به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده ، از موج انفجارها کمی گیج بودم.  دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاده اند ، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به  نزدیکیش سیاه شده بود و ترکش‌های آن تمامی صورتش را گرفته بود . بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک می‌گرفت. جلو رفتم ، صدای زمزمه اش را می شنیدم ، به آرامی می گفت :"آقا اومدم. حسین جان اومدم." وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم ،همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم ، فدات بشم ، چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم. حالا اشک هایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود . امدادگر آمد ، اما..،.لحظه ای بعد گفت :"کاری از دستم بر نمی یاد ، شهید شده ، برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا...!(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند ، آنها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.) در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم ، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد .قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم‌ و بوسیدم ، به خدا می‌داد... ✍🏻 راوی : عکاس دفاع مقدس سید مسعود شجاعی طباطبایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت حکایت همان جنگ است دیروزپدرانمان درکانال های جنگ سخت و امروز مادر کانال های جنگ نرم #دیروز_جان_گرفتند #امروز_ایمان #مواظب حمله های #دشمن باشیم
724.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصیت شهـید از زبان خودش جسمم را بہ خاڪ و روحــم را بہ خدا و راهـم را بہ آیندگان می سپارم ... ( این شهید بزرگ مانند بقیه شهدا چقدررر رهااا بودند ... انگار چیزی جز این سه چیز را برای خودشان نگه نداشته ند ... انگار همه را جدی جدی رها کردند و دل آرام فقط با این سه چیز به سمت پایان شان میروند ... ) #شهیدجاویدالاثر_عباس_عبدالهی #شهدا_مدافع_حرم
🌼🍂 📄 ◽️ساعت یک و دو نصف شب بود. صدای شُرشُر آب می‌آمد. یکی ظروف رزمنده‌ها رو جمع کرده بود و خیلی آروم، به طوری که کسی بیدار نشود، پای تانکر آب می‌شست. ◽️آری او کسی نبود جز ابراهیم همت، فرمانده لشکر؛ این خصوصیت مردان بزرگ است. 《انسان بزرگ هر چه بالاتر می‌رود، خاکی‌تر می‌شود》 °•{ســـــردار دلهـــــا 🍃🌹}•° نشر معارف شهدا در ایتا
🌸🌾 °•{ســـــردار 🍃🌹}•° 📨 ⇩↯⇩ ◽️آری، یاران ما رفتند در حالی که ناراحت آینده بودند و شما آیندگان هوشیار باشید که ناظر بر اعمال شما هستند و مبادا کاری کنید که روی این خون‌ها پا بگذارید. ◽️میزی که شما پشت آن نشسته‌اید بر دریایی از خون شهدا استوار است و شما مسئولیت سنگینی بر عهده دارید! ◽️یا حسینی باشید یا زینبی، در غیر اینصورت یزیدی هستید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌾 °•{ســـــردار 🍃🌹}•° 📨 ⇩↯⇩ ◽️آری، یاران ما رفتند در حالی که ناراحت آینده بودند و شما آیندگان هوشیار باشید که ناظر بر اعمال شما هستند و مبادا کاری کنید که روی این خون‌ها پا بگذارید. ◽️میزی که شما پشت آن نشسته‌اید بر دریایی از خون شهدا استوار است و شما مسئولیت سنگینی بر عهده دارید! ◽️یا حسینی باشید یا زینبی، در غیر اینصورت یزیدی هستید. 💔}•°
🍃 🍃 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 سلام بر غریبه های آشنا سلام بر گمنام های نام آشنا سلام بر شهیدان گلگون کفن که حسین وار زیسته اند و زهرا وار رفته اند🌷 #صبحتان_منور_به_نگاه_شهدا #سلام_بر_شهدا 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🍃 🍃