فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحمدلله الذی خلق الحسین...♥️
[استوری ولادت]
#ولادت_امام_حسین
#استوری
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
29شهید روز 26اسفند گلستان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
#کلام_شهید | #دلنوشته ❤️
🔻 راستی عبادت چیست؟!
احساسی که در آن تمام ذرات وجود به ارتعاش در آید ، جسم می سوزد ، قلب می جوشد ، اشک فرو می ریزد ، روح به پرواز در می آید و جز خدا نمی بیند و جز خدا نمی خواهد...
#شهید_دکترمصطفی_چمران🌷
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
#شهیدانه
#پروف
چـــون یــار را
عـــاشِـــ❤️ــــق شــدے
آخَـــر شَــہــیدَت مـۍ کـنَـد :}
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋
*شهیدی که پیکرش را آب بُرد*🥀
*شهید مهدی باکری*🌹
تاریخ تولد: ۱۲ / ۱ / ۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: میاندوآب
محل شهادت: دجله
🌹 *فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا*💚 او برادر شهیدان حمید باکری و علی باکری است🍃 *که پیکر هیچکدام از این برادران برنگشت🥀او حدود ۹ ماه شهردار ارومیه بود🍃دوشنبهها و پنجشنبهها را روزه میگرفت*💛همرزم← یک روز در جبهه ناهار مرغ بود🍗 *آقا مهدی که با سر و وضعی خاکی و خسته🥀از خط برگشته بود، سر سفره آمد*🍗تا چشمش به غذا افتاد، *گفت آیا بسیجی ها هم الآن مرغ میخورند❓بچه ها سکوت کردند🥀مرغ را کنار گذاشت🍗و به خوردن برنج اکتفا کرد🍽️ خربزه را نمیخورد و میگفت بچهها توی خط از این چیزا ندارن🍂حتی نمیگذاشت همسرش در خانه از خودکار بیت المال استفاده کند*✍🏻در قسمتی از وصیت نامهاش نوشته بود: *خدایا از تو میخواهم وقتی کشته میشوم🕊️ جسدم پیدا نشود🍂 تا من یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم»*🍂او در *25 اسفند 63 بر اثر اصابت گلوله مستقیم*🥀🖤 ندای حق را لبیک گفت🕊️ هنگامی که پیکرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند🍃 *قایق حامل پیکر او مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت💥 پیکرش افتاد توی دجله 🌊و آب با خودش برد*🥀🌊 و به آرزویش رسید🕊️🕋
*مفقودالاثر*
*سردار شهید مهدی باکری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
🌸شوخی شهید همت با شهید باکری
در سالهای دفاع مقدس چای مرهم خستگی جسمی رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر عاشورا انس و الفت بیشتری با چای داشتند . روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر 27 حضرت محمد رسول الله « ص » ) بودیم که در آن صحبت از کنترل مناطق عملیاتی بود.
حاج همت به آقا مهدی گفت : نگهبانان لشکر شما برای نیروهای سایر لشکرها سخت می گیرند و اجازه نمی دهند راحت عبور و مرور کنند مگر ترکی بلد باشند. آقای مهدی در پاسخ گفت : شما یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند حاج همت گفت : من نه تنها نگهبانان لشکر شما را می شناسم حتی حد خط لشکر عاشورا را هم می شناسم . آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه می شناسید؟
حاج همت گفت : شناختن حد و حدود لشکر شما کاری ندارد اصلاً مشکلی نیست هر خطی که از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خط لشکر عاشوراست چون همیشه کتری های چای لشکر شما روی آتش می جوشد. همگی خندیدیم