eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
293 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 دعای توسل و زیارت عاشورا هم در این روزها حال و هوای دیگری داشت. معـنویتــی که «السلام علیــک یــا اباعبدالله»، «زیارت عاشورا» یا «وجیه عندالله اشفع لنا عندالله» در توسل به سفره افطار و سحر ما هدیه می‌کرد، غیر قابل توصیف است و همین، بنیه معنوی و عدم غفلت از لحظات معنوی رزمندگان را از دیگران ممتاز کرده بود. نمی‌توانم این لحظات را برای شما بیان کنم، در لشکر 28 سنندج بودم و قرار بود بعد از یک هفته به خانه برگردم اما جاذبه این ماه مرا در کردستان ماندگار کرد. ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می‌آورد. ... راوی : حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر محمدی نماینده ولی فقیه در لشکر 42 قدر اراک شادی روح و 🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹میرسد از راه باید چشم را دریا کنم در دلم باید برایش خیمه ای برپا کنم 🌹سخت دلتنگم، بگو ماه دل آرایم کجاست؟ باید آخر یوسف گمگشته را پیدا کنم به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
⚘﷽⚘ یک روز با احمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت . احمد گفت: بریم نزدیک بهش تذکر بدم گفتم: نه ولش کن اون مطمئناً درست نمیشه و یه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی . گفت: از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم: از قیافش معلومه . خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: ابجی ببخشید عذرخواهی میکنم میشه روسریتونو سرتون کنید؟! اون خانوم هم روسری رو سرش کرد و گفت: چشم بهم گفت: دیدی؟! شماها میترسید کنید... اگر امر به معروف رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود شهید مدافع حرم احمد اعطایی🌷 شادی روح این شهید بزرگوار 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹میرسد از راه باید چشم را دریا کنم در دلم باید برایش خیمه ای برپا کنم 🌹سخت دلتنگم، بگو ماه دل آرایم کجاست؟ باید آخر یوسف گمگشته را پیدا کنم به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
ماه رمضان فرا رسید، گرم‌ترین و طولانی‌ترین روزهای تابستان بود. از اوایل صبح تشنگی آغاز می‌شد. حداقل زمان ممکن را بیرون می‌آمدیم. عده‌ای برای خنک شدن با ملحفه خیس زیر پنکه سقفی دراز می‌کشیدند. عده‌ای دیگر دائماً زیر دوش بودند. مخازن آب که بر پشت بام قرار داشتند فلزی و آب آ‌نها بالطبع گرم بود. بعد ازظهرها که گرما بیشترین شدت خود را داشت و گاه به 50 درجه می‌رسید،‌ بیرون آسایشگاه می‌نشستیم و با شلنگ و آب آن بازی می‌کردیم. تشنگی بیداد می‌کرد ، 10 ساعت از سحری می‌گذشت ، به قطرات آب نگاه می‌کردم ، چقدر زیبا بودند و جان داشتند ، فکر می‌کردم هیچ‌چیز در زندگی نمی‌توانست آن‌قدر دوست داشتنی باشد. بعضی از آن‌ها کروی، بعضی با حجم‌های منحنی زیبای دیگر، موقعی که از دهانه شیلنگ بیرون می‌آمدند رقص‌کنان اول به بالا و بعد با طنازی خاصی به پایین می‌آمدند. بازی نور در این قطرات چه شگفت‌آور بود، روشنایی بود و سپیدی و پاکی . نمی‌توانم با کلام آن ارتباط خاصی را که بین جان تشنه‌ام و آب زلال پیدا می‌شد بیان کنم ، همین قدر می‌توانم بگویم آب کاملاً زنده بود. یقین دارم حیات داشت چرا که کاملاً با من دوستی می‌کرد. آب این گونه بود تا وقتی تشنگی بود، در لحظه افطار، به‌محض اینکه اولین جرعه آب را می‌نوشیدم، تمام آن سِحر باطل می‌شد. راوی : سید حسین هاشمی شادی روح و 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻
🌹میرسد از راه باید چشم را دریا کنم در دلم باید برایش خیمه ای برپا کنم 🌹سخت دلتنگم، بگو ماه دل آرایم کجاست؟ باید آخر یوسف گمگشته را پیدا کنم به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
خدایا ! تو می دانی که من در این بیابان سرد و خموش، همچنان می گردم و برف های نشسته بر زمین را با دست هایم کنار می زنم تا لاله ای که است را پیدا کنم و بتوانم راهی به سوی آن پیدا نموده و پایم را از زنجیر زندگی دنیوی آزاد نمایم وحیات اخروی را برای خود بر گزینم ... برادران و خواهران ! بر اعمال ما ناظرند . نکند خدای نکرده اعمال و رفتار ما باعث افسردگی روح این عزیزان گردد . باید دقت کنیم و در خودمان بیشتر تجدید نظر نماییم . بیاییم خود را از تمامی آنچه که موجب عدم رضایت خداوند و ائمه اطهار و خواهد شد شست و شو دهیم و مطیع خالص خداوند باشیم رفتند و ما باید خودمان را بسازیم تا بتوانم به آنها برسیم ... شادی روح و 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹میرسد از راه باید چشم را دریا کنم در دلم باید برایش خیمه ای برپا کنم 🌹سخت دلتنگم، بگو ماه دل آرایم کجاست؟ باید آخر یوسف گمگشته را پیدا کنم به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
شفای خونریزی معده در ماه مبارک رمضان من مدت مدیدی را در اردوگاه خونریزی معده داشتم. خونریزی معده‌ام نتیجه اذیت و آزارهای اوایل اسارت بود که سربازان عراقی به ما داده بودند و گرسنگی‌هایی که بر اثر ندادن غذا و تنبیه کشیده بودیم. خونریزی معده آنقدر اذیتم می‌کرد که نمی‌توانستم غذایی را که دیگر اسرا می‌خوردند را بخورم. فقط مقداری نان را سرخ کرده و خشک می کردم و مصرف می‌کردم. حتی وضعیتم آنقدر وخیم شده بود که برخی از بچه ها فکر می‌کردند دیگر زیاد دوام نمی‌آورم و این درد مرا از پا درمی‌آورد. با وضعیتی که من داشتم، مسئولین مذهبی اردوگاه می‌گفتند روزه برایت ضرر دارد و نباید بگیری، اما من زیربار نرفتم و گفتم ماه رمضان امسال برای من سال تعیین است، یا می‌میرم و یا خوب شده و زنده می‌مانم و به همین نیت روزه‌هایم را خواهم گرفت. روز اول که روزه گرفتم حوالی ساعت 10 صبح معده‌ام شروع به خونریزی کرد. روز دوم نزدیک ساعت 12 معده‌ام خونریزی کرد. روز سوم ساعت چهار و پنج بعد از ظهر خونریزی معده‌ام آغاز شد و روز چهارم دیگر خونریزی نکرد. از روز چهارم خونریزی معده‌ام به طور کلی برطرف شد و روزه آن سال من در ماه رمضان باعث شفای ناراحتی معده‌ام شد. از آن روز به بعد آنقدر بهبودی ناگهانی در معده‌ام حاصل شد که توانستم مانند دیگر اسرا غذای اردوگاه را بخورم . راوی : محمد امیری شادی روح و 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohad
🌹میرسد از راه باید چشم را دریا کنم در دلم باید برایش خیمه ای برپا کنم 🌹سخت دلتنگم، بگو ماه دل آرایم کجاست؟ باید آخر یوسف گمگشته را پیدا کنم به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹میرسد از راه باید چشم را دریا کنم در دلم باید برایش خیمه ای برپا کنم 🌹سخت دلتنگم، بگو ماه دل آرایم کجاست؟ باید آخر یوسف گمگشته را پیدا کنم به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━