ماجرای سرنوشت تلخ نوه امام خمینی
🔺سید حسین خمینی کیست؟
🔹سید حسین خمینی در ابتدای انقلاب اسلامی اگرچه بسیار جوان بود اما در عرصه سیاسی فعالیت محسوسی داشت، بهگونه ای که یکی از طرفداران شناخته شده جریان ابوالحسن بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق به شمار می رفت و حتی پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام خمینی در خردادماه 1360 و همچنین رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت رییس جمهور چند روز بعد از آن، حاضر به مرزبندی با بنی صدر نشد.
🔹در سال 59 آقای سید حسین خمینی (فرزند آقا مصطفی) که نوه امام بود در زمانی که اختلافات بین بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود، به مشهد می رود و به نفع بنی صدر سخنرانی می کند؛ مردم به او حمله می آورند و می خواستند سید حسین خمینی را بزنند و وی که مسلح بوده و سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش می برد، بچه های کمیته جلوی او را می گیرند می برندش در یک اتاق دیگر.
از همانجا مسئولین کمیته تماس می گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.
🔹بله امام می گوید اگر سید حسین خمینی دست به اسلحه برد بچه های کمیته با تیر بزنندش! آقای اشراقی به دفتر می آید و از طریق آقای رحمانی که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند، از طریق ایشان به بچه های کمیته پیغام می دهند. ولی بخش دوم پیام امام را آقای اشراقی نمی دهد و فقط می گوید امام گفته آقای سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود. وقتی ایشان پیش امام بر می گردد امام می پرسد شما دستور من را ابلاغ کردی. ایشان می گوید بله. امام گفت آقای اشراقی کامل ابلاغ کردی؟ آقای اشراقی که نمی توانسته دروغ بگوید می گوید نه حضرت امام من قسمت دومش را نگفتم. امام به آقای اشراقی می فرمایند بر می گردی مجدد تلفن می زنی و هر دو قسمت پیام من را می دهید. سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود اگر دست به سلاحش زد با تیر بزنید.
✍ (روزنامه جمهوری اسلامی 10/6/78 ؛ نقل از سید حمید روحانی)
امروز هیچ کسی در دنیا به اندازه رژیم صهیونیستی به وحشت نیفتاده است. این #رژیم_موقت بخوبی میداند که باید منتظر چه چیزی باشد و چه جهنمی در انتظارش هست.
در دفاع مقدس سیم خاردار به ما نمیفروختند تا شکست بخوریم امروز مجبورند هایپرسونیک را تحمل کنند و ملتمسانه بخواهند که دیگر بس است و پیشرفت را متوقف کنیم.
سلام خدا بر ارواح شهیدان بخصوص شهید تهرانی مقدم و یارانش
#فتاح
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖واکنش دیدنی مردم به جمله ای که تا به حال نشنیده اند ...
💖حتما تا قبل از عید غدیر برای دوستانتان ارسال کنید
اینجاهمهمونپیادهروهاییکہرئیسی
دیوارکشیده !
اخببخشید ؛ اینجاشهرنانتفرانسهس
برایامنیتزنانپیادهروهاروزنونهمردونه
کردن😐!
حالا باز بیاین حاشا کنید🙄!
بالاخرهچشمشونسیره😐
#جهاد_تبیین بر همه ما واجب است
هرکس به مدارِ مغناطیسیِ علی بن ابیطالب نزدیک تر شد این مدار بر او اثر میگذارد
او کمیل بن زیاد میشود
او ابوذرغفاری میشود
او سلمان میشود...
شهید قاسم سلیمانی🕊🌹
وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا
الاحزاب/۳
به خدا اعتماد کن و همین بس که او نگهبان توست.
احساس میکردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق میکنم...
اوضاع همان طور ماند و دق نکردم!
همه مان اینگونه ایم لحظه های گَندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم! اما میگذرد.
هیچ وقت حرف سربازی که بدون پاهایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم:
من فوتبالیست خوبی بودم!
اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم،
تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی باشم.
#قرآن_بخوانیم 🍃
Sharab-e-BeheshtiNahj - 15 [sharabebeheshti.ir]_5920536100262119922.mp3
زمان:
حجم:
8.5M
بعد از گوش کردن کمی تفکر کنید
#نهجالبلاغهخطبه۱۹۲
اسمش عبدالمطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محل ما مکانیکی میکرد و چون کر و لال بود، خیلیا مسخرهش میکردن.
یه روز رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“.
🔹عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“!
ما هم خندیدیم ومسخرهش کردیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت…
🔸فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن.
جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و مسخرهش کردیم!
🔹وصیت نامهش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود:
” بسم الله الرحمن الرحیم “
یک عمر هر چی گفتم به من میخندیدن!
یک عمر هر چی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخرهم کردن!
یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
اما مردم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان (عج) حرف میزدم.
آقا خودش گفت: تو شهید میشی...
#شهید_عبدالمطلب_اکبری🕊🌹
🌷یادش با ذکر #صلوات
امیرحسین ساجدی @SAJEDIFRdoa komeil_5796514349744916646.mp3
زمان:
حجم:
2.33M
اللهم اغفرلی ...
ببخش