eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
295 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷رمضان در نگاه شهدا🌷 یکی از ماه‌های رمضان ایام جنگ را که به خاطر می‌آورم، مربوط به زمان نزدیک به عملیات کربلای 5 بود؛ با این که ماه رمضان آن سال در فصل گرم تابستان بود و از طرفی منطقه شلمچه در استان خوزستان، گرمای بسیار شدیدتری نسبت به سایر نقاط ایران داشت. اما بسیاری از رزمندگان با این که توسط فرماندهان و روحانیون تاکید می‌شد که لازم نیست روزه بگیرید، روزه می‌گرفتند و واقعا فقط به فکر نزدیکی به خدا بودند. بچه‌هایی هم که در خط پدافندی شلمچه بودند نیز روزه می‌گرفتند. فرماندهان نیز وقتی می‌دیدند که تاکیدات آنان مبنی بر روزه نگرفتن برخی رزمندگان کارساز نیست، به برخی از آنان که احساس می‌کردند فشار زیادی را به خاطر روزه گرفتن تحمل می‌کنند، مرخصی اجباری می‌دادند و می‌گفتند باید بروید روزه‌هایتان را در شهر خود بگیرید و بعد از آن برگردید. 🖊جانباز و رزمنده دفاع مقدس"ناصرشریفی"
💛💠💠 💠یا ربـ، ز ڪرم بہ رهبر بے همتاے 💠ڪن هدیہ ثباتـ قدمے پا بر جاے 💠از عمر تمام عاشقانش ڪم ڪن 💠بر عمر عزیز دل زهرا افزاے 💛رهبری دلبری #اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸یاد وخاطره سردار شهید محمدبروجردی گرامیباد. ولادت:۱۳۳۳ بروجرد (دره گرگ) شهادت: یکم خرداد۱۳۶۲ کردستان مسئولیت: فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء مزار: بهشت زهرا(س) قطعه۲۴ #شادی_روح_شهدا_صلوات
تیکه کلام شهید حججی این بود؛ دعا کنین رو بشم! این عاشقان وصال یار ، چه دیدند که اینگونه از گذشتند؟؟!! و ما در این دنیای غریب چه دیده ایم که اینگونه به خود شده ایم!!؟؟ آری او راست می گفت... بد دردیست، درد عادت کردن
✨﷽✨ 💢مومنان همان مجرمانند! ✍افراد با ایمان، نزد خداوند بهترین مقام را دارند؛ در قرآن مجید، همواره از ارزش و گرامی بودن آنها در نزد خداوند، تعریف و توصیف بسیاری شده است. پیامبر گرامی اسلام در مورد حالات افراد با ایمان در دوره آخرالزمان می‌فرمایند: «در آن وقت، قلب مومن در درونش آب می‌شود، مانند حل شدن نمک در آب؛ زیرا منکرات را می‌بیند، ولی قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آن ها با ترس و لرز راه می‌رود، که اگر حرف بزند، او را می‌خورند، و اگر ساکت شود، دق مرگ می‌شود.» 📚 الزام الناصب، ص ١٨٢ روزگار رهایی، ص ٣۵۵ 🔺 در آخرالزمان، الگوهای رایج مردم عوض می‌شود. اگر با حجاب و عفیف باشی، دیگران تو را فردی قدیمی، بی‌کلاس و عقب افتاده می‌دانند؛ ولی اگر اخلاق و حجاب را رعایت نکنی، آنوقت باکلاس و امروزی به حساب می‌آیی. اگر بخواهیم واضح تر بگوییم، در آخرالزمان فضائل اخلاقی از بین می‌رود و رذائل اخلاقی به جای آن رواج می‌یابد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از بصیـــــــــرت
معبر سایبری فندرسک4_475398617050382623.mp3
زمان: حجم: 5.55M
✾✾══════════════✾✾ 🔻یه روزی روزگاری 🔻دوتا بچه بسیجی 🔻نمی دونم کجا بود ➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
✾✾══════════════✾✾ 🔻یه روزی روزگاری 🔻دوتا بچه بسیجی 🔻نمی دونم کجا بود ➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣
🌸🔆🌸🔆🌸🔆🌸🔆 💢 #صوت زبیای دو بچه بسیجی #پیشنهاد_دانلود☝️☝️ خیلی زیباست👌 باشهدا محشور شوید
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ ... #عمرهای به سر آمده، #روز های گذشته، #خون ‌های ریخته، #عشق‌ های گم شده، #آبرو های رفته، #بغض ‌های شکسته، #اشک ‌های چکیده، و آب‌های از جوی #رفته را تو باز می‌گردانی!! ای #باز_گرداننده‌ی از #دست رفته‌ها ... #یا_مبدل_السیئات_بالحسنات #بحق_شهدا_العفـو #عصرتون_شهدایی🌷 #طاعات_قبول
💥‍ برادری که پیکر برادرش را برنگرداند...💥 🍃🌷🍃🌷پس از شهادت حمیدباکری، نیروهای لشکر و همچنین فرماندهان دیگر همگی اصرار داشتند تا هر جور شده، جنازه حمید که کنار پل و در جزیره جنوبی باقی مانده بود را برگردانند که برادر و فرمانده او این اجازه را نداد. سردار غلامعلی رشید، به عنوان فرمانده ارشد نتوانست مهدی را وادار به بازگرداندن جنازه حمید کند: «در جزیره مجنون هرچه اصرار کردم به مهدی که کاری کند تا جسد حمید را به عقب بیاوریم، قبول نکرد. احمد کاظمی هم گفت ما همه اصرار کردیم. مهدی می‌گفت: من برادر حمید هستم، حمید هم مثل سایر بچه‌های شهید! باید فرصتی فراهم آید تا همه بچه‌های شهید را به عقب بیاوریم. همه انتظار دارند از من که فرمانده لشکر هستم فرقی قائل نشوم» مهدی باکری، به مفهوم عمیق و کهن امانت باور عملی داشت و پس از عملیات خیبر، حتی برای مراسم سوگواری حمید به آذربایجان نرفت. می‌گفت: «نمی‌توانم به چشم پدر مادرهایی نگاه کنم که بچه‌هاشان توی لشکر من بوده‌اند و اینطور گم شده‌اند». و از احمد کاظمی خواست: «دعا کن من هم بروم، مثل حمید، بی‌نشانِ بی‌نشان» دعایی که اجابت شد و یک سال بعد از خیبر، در عملیاتی مشابه به نام بدر، وقتی در محاصره دشمن بود تیر مستقیم به پیشانی‌اش خورد و متعاقب آن قایقی که جنازه او را باز می‌گرداند با آرپی‌جی منفجر شد و تکه‌های پیکر مهدی باکری در خروش آب دجله رو به سوی مقصدی نامعلوم رفتند... همان‌طور که خواست "بی‌نشان" ماند؛ اما شناسنامه سرزمینِ ما شد.🌷🍃🌷🍃 شهیدان باکری 🌹التماس دعا🌹
◆ گفتم خدایا همنشینم باش.... ◆ گفت من مونس ‌کسانی هستم‌ که مرا یاد کنند! ◆ گفتم چه آسان به دست می آیی؟! ◆ گفت پس آسان از دستم نده!