🌱
بهار و سبزه و نسیم
به عاشق این گمان دهد
میرسد از افق کسی
که نورِ کهکشان دهد
#محب
#اللهمعجللولیکالفرج
@mohebzadeh_mahdi
این دلی را که بوَد تیر بلا خوردهی عشق
یارب از باب ترحّم به دل زخم بخند
#محب
@mohebzadeh_mahdi
از طاق عرش، خلقتِ امکان که پا گرفت
حُسنآفرین به ناز حجاب از عطا گرفت
هذا هَدیةٌ * که تراوید از لبش
ختم رسل چه بوسهای از گونهها گرفت
چشم علیِ عالیِ اعلا که روشن است
از این به بعد، روز پدر ماجرا گرفت
مادر شدن که حس عجیبی است، بیگمان
از ره رسید و دامن خیرالنسا گرفت
گفتند مجتبی و به حق برگزیده است
گفتند یا کریم! کرامت بقا گرفت
باد سحر که بر سر آلاله میرود
[این طفل یک شبه ره صدساله میرود]
* کلام نورانی خاتم انبیاء درباره امام مجتبی:
هذا هَدیةٌ مِن ربّالعالمین لي
#محب
@mohebzadeh_mahdi
✍ دیدم که برخی افراد از سر غیرت دینی و سختی عذاب وجدان دنبال این هستند که ماجرای تجاوز صهیونیستهای وحشی به بانوی مسلمان باردار! را به هر قیمتی انکار کنند تا شاید کمی روح و روانشان آرامش بیابد
(کاری با فلکزدههای دور از انسانیت که همه چیز را با خط کش حب و بغض سیاسی و قبیلهای میسنجند ندارم)
مطالعه در احوال این قوم وحشی ثابت میکند که این کار شنیع رو به لحاظ ایدئولوژیک و سیستماتیک در تمامی برهههای تاریخشون و درباره تمامی اقوام غیر یهودی مرتکب شده و میشوند مع الاسف..
غیرت ستودنی بچه مسلمانها متأسفانه منجر به پاک شدن صورت مسأله واقع شده نمیشود 😔
چارهی کار فقط و فقط جراحی این #غده_سرطانی از جسم رنجور منطقه است
و البته که این جراحی همراه با خونریزی خواهد بود.
#اللهم_أصلح_کل_فاسد_من_أمور_المسلمين
#محب
@mohebzadeh_mahdi
🌴 عرش معلّای خدا 🌴
عرش معلای خدا در نجف
آدمی و جن و ملک سر به کف
آمده با پای تحیّر به راه
بر در دربار شه لو کَشَف
بوسه زنان بر سر هر خشت آن
گرچه طلا نقره بوَد یا خزف
هر که به ایوان طلا دوخت چشم
تیر دعایش زده شد بر هدف
ای به دو عالم شده خاک دَرَت
دُرّ گرانمایهی ما در صدف
دُرّ نجف را به یمین هرکه داشت
آمده در حرز و امان و کَنَف
هر که گذر کرد به تو شد «مُحب»
در دوجهان یافت از این در شرف
زائر تو زائر حق شد که هست
عرش معلّای خدا در نجف
#محب
@mohebzadeh_mahdi
ای به دو عالم شده خاک دَرَت
دُرّ گرانمایهی ما در صدف
دُرّ نجف را به یمین هرکه داشت
آمده در حرز و امان و کنف
#محب
@mohebzadeh_mahdi
یار ما امر کند دجلهی خون میسازیم
کاخهای ستم از بیخ نگون میسازیم
از خراسان به سوی قدس همه صف در صف
خاک این منطقه را پاک و مصون میسازیم
از عراق و یمن و شام به بیتُ المَقْدِسْ
خون فشان رفته و یک مرز جنون میسازیم
داعش حرمله و صهیون کودک کشِ پست
باد سردیست که با شعله زبون میسازیم
هر کجا شیعهی زهراییِ طاهر نسل است
لشکرِ صف شکنِ فاطمیون میسازیم
ذوالفقار است که در سمت افق شعله ور است
از دمِ تیغ علی برقِ عُیون میسازیم
قدس هم چشم براه همه یاران سرِ پاست
ما هم آماده و با این دلِ خون میسازیم
بازگشت بشریت به حقیقت حتمی است
عصر انسانیت از عمق درون میسازیم
هر نماز از طرف قبله ندا میآید
منتظَر! امرِ تو را بعدِ قرون، میسازیم
#محب
@mohebzadeh_mahdi
ذوالفقارست که در سمت افق شعلهور است
از دَم تیغِ علی، برق عُیون میسازیم
#محب
@mohebzadeh_mahdi
🌱 تو به ما جرئت طوفان دادی..
روحت شاد معمار بزرگ نابودی غده سرطانی جهان، امشب به سربازانت وشهیدانت لبخند رضایت زدی
الحمدلله که در عصر تو نفس کشیدیم
#عصر_خمینی
#مرگ_بر_اسرائیل
#محب
@mohebzadeh_mahdi
وَ میوه داد فراوان جهاد علمی تو
نهال دین بَر نیاورد، چه کار کند..
#محب
@mohebzadeh_mahdi
🌱 اوج آرامش🌱
از بین جمعیت صدایت کردم و تو
آهسته در گوشم صدا کردی که هستم
گفتم من از این دارِ دنیا دست خالی
دل کندم و جز عشقتان طَرفی نبستم
گفتم که میترسم من از بیرحمی دهر
از هرچه غیر از یادتان باشد گسستم
میگفتم و میگفتم و میگفتم و باز
آنقدر که از مرز رؤیا نیز رَستم
کم کم که خالی شد دلم از حجم غمها
در محضرت در اوج آرامش نشستم
حس کردم از بام بلند آسمانها
دستی به دامانت رسانده پایِ دستم
آه از نگاهت آه از این مهربانی
کوه تکبر بودم و اینجا شکستم
اشکم امانم را برید و مثل سیلاب
جاری شد و آرام چشمم را که بستم
دیدم کنارم هستی و در سجدهی شکر
آهسته در گوشم صدا کردی که هستم
#محب
@mohebzadeh_mahdi
🍃 خاطرهای از سردار موسوی فرماندهی شهید یگان حفاظت 🍃
چند سالی بود که ایام فاطمیه برای منبر دعوت میشدم به جلسهی روضهی بچههای سپاه انصار (یگان حفاظت)
آسید مهدی بر خلاف خیلیا بسیار خاکی و با اخلاص توی جلسه شرکت میکرد و تا دم در هم بدرقه میکرد مهمان رو
فاطمیهی آخری که مشرف شدم جلسهی روضه خیلی خلوتتر بود و اون شور و حال همیشگی نبود
موقع اومدن سوال کردم چی شده؟
گفت حاجی پدرمون در اومده
آقای رئیسی یک جا بند نمیشه و مدام در حال دویدنه
بچهها مدام باید شیفت وایسند تا خالی نمونه کار
گفت بخدا قسم بچهها منتظر یه مرخصیاند که سری به زن و بچه بزنند
و البته راضی بودند و میگفتند دمش گرم که بر خلاف بعضیا مدام برای مردم میدَوه
آسید مهدی!
شنیدم تا آخرین لحظه هم مشغول حفاظت از شخصیت نظام بودی و کنار هم پر کشیدین
روحت شاد و خلعت شهادت برازندهات سردار!
#محب
@mohebzadeh_mahdi
پایی نداشتم که بیایم به پایبوس
یک عالمه امید مرا کشانده است تا حرم
#محب
#زیارت_مخصوص
@mohebzadeh_mahdi
تا در شفق ماریه در خون غلتید
خورشید شجاعت و شهامت، خورشید
زآنروز همیشه غرق خون میباشد
هنگام غروب یاد آن یار شهید
#محب
@mohebzadeh_mahdi
🌴 یا مولاتی یا زینب س 🌴
ای دختر قهرمانِ حیدر
ای حافظ دودمانِ حیدر
ای سرّ خفیِ علویه
آه دل خون چکان حیدر
ای مادر جمله ی مصائب
ای دختر قد کمان حیدر
ای مظهر حزن آل طاها
غم مایه ی عاشقان حیدر
ای بار ِ امانت شهادت
بر دوش تو با زبان حیدر
غمهای تو دل نموده پر خون
چون کارد بر استخوان حیدر
بس محنت تازیانه دیدی
این غم ببُرد امان حیدر
دستان تو نیز بسته بودند
داری به خدا نشان حیدر
ما را بنما غلامِ بابت
بر جان تو بسته جان حیدر
ما را برسان به کوی عشاق
ای روح علی، روان حیدر
ای زینبِ خونجگر، فدایت
جان من و عاشقان حیدر
#محب
#یا_زینب
@mohebzadeh_mahdi
هزار بوسه زدم بر ضریح از سر شُکر
اگر نبود مرا کشته بود شرم حضور
#محب
@mohebzadeh_mahdi
هرگز نشنیده است کسی که بنِشیند
بر منبر نیزه به تلاوت، خودِ قرآن
#محب
@mohebzadeh_mahdi
🌵عطش عشق🌵
مگر به عالم بالا رسد صدای عطش
مگر به دوست کنم شرح ماجرای عطش
که بر جگر گُر گرفتهام چه گذشت
هزار مرتبه جان دادم از جفای عطش
وگرنه با احدی سرّ خود نخواهم گفت
وگر دوباره بیفتم به دست و پای عطش
قسم به ساحت قدسیِّ عشق من به حسین
ستان داد من اینک، تو ای خدای عطش
کسی نبود ز سرّ درون من آگاه
به غیر طفل صغیرم که شد فدای عطش
چنان به سینه ی بی شیر! پنجه کشید
که سوخت جان من از این نظر، ورای عطش
نبود قطرهی اشکی به چشمهی چشمم
که تر کنم لب طفلم ز ابتلای عطش
به سان ماهی لب تشنه! کودکم میسوخت
وَ من نشسته و درمانده در فضای عطش
چنین تحیّر مادر، ندیده کَس به جهان
نشد کودکم آرام، به لای لای عطش
سه شعبه! را که ندیدم وگرنه میمُردم
ز شرم یار بسوزم نه از برای عطش
بس است قصهی جانسوز شیرخوارهی من
چقدر خاطره دارم من از عطای عطش
میان خیمه و مقتل به همره زینب
دویدهام به بیابان پا به پای عطش
نمیرود زنظر لحظههای سخت وداع
من و سکینه و زینب وَ این بلای عطش
امان ز لحظهی تنهاییِ امیر غریب!
فغان ز خنجر ملعون از قفای عطش
نه ماریه سیرابِ آب شود نه کوفه و شام
بلی بوَد این کمترین جزای عطش
نه آب سرد بنوشم نه زیر سایه روَم
عطای عیش ببخشم بر این لقای عطش
به حقّ عشق مرا وا نهید در صحرا!
نمیرود ز سرم لحظهای هوای عطش
هزار غصّهی ناگفته روضه دارم من
کسی که تشنهی عشق است، این سزای عطش
محب به هر دو جهان تشنهی محبت ماست
به وصل علاج پذیرد، ما سِوای عطش
#محب
@mohebzadeh_mahdi
ما را سرِ تو بر سر بازار کشانده
دنیاست اسیر سرت ای کشته عطشان
#محب
@mohebzadeh_mahdi
ندارم دست تا گیرم در آغوشت عزیز دل
بیا محکم بغل کن جان بابا را بشو مادر!
#محب
@mohebzadeh_mahdi