هدایت شده از المرسلات
📌اخلاق یعنی «چه باشیم» نه فقط «چگونه باشیم»
💠شهید مطهری
❇️قدماى ما حكمت عملى را كه شامل اخلاق هم هست اينجور تعريف مىكردند: علم به افعال اختيارى انسان از حيث اينكه چگونه بايد باشد و اينكه چطور اگر باشد على افضل و احسن و اكمل ما يمكن است. اين نوع تعريفى بود كه قدما مىكردند، كه با يك مسألهاى كه در حكمت نظرى بود (كه آن مسأله نظام احسن و اكمل است كه آيا اين نظام موجود نظامى است كه على افضل و احسن و اكمل ما يمكن است يا نه) تا اندازهاى شبيه مىشد. البته مسأله نظام احسن درباره «هست و نيست» است، ولى در مورد افعال اختيارى انسان بحث از «هست و نيست» نيست، بحث درباره اين است كه چگونه بايد باشد و اينكه چگونه اگر باشد على احسن و افضل و اكمل ما يمكن است.
❇️علماى جديد گاهى اينجور تعبير مىكنند و مىگويند: اخلاق علم چگونه زيستن است؛ نه اينكه چگونه انسان زيست مىكند، بلكه چگونه بايد زيست بكند.
❇️اين هم تقريبا همان مفهوم را مىرساند ولى با چند قيدى كه بايد به آن اضافه شود؛ يكى اينكه «چگونه بايد زيست كند» چگونه بايد زيست كند كلّى است، همچنان كه قدما هم كه مىگفتند «علم به اينكه افعال اختيارى انسان چگونه بايد باشد» مقصودشان چگونگى كلى بود، يعنى يك دستورالعمل كلى براى همه انسانها، نه اينكه من بالخصوص چگونه بايد رفتار بكنم و آن ديگرى چگونه. پس كليتى [بايد داشته باشد] كه براى همه اينها محفوظ است. يك قيد ديگرى هم بايد به اين تعريف اضافه كرد و آن اينكه: اينها مىگويند اخلاق علم چگونه زيستن است. گاهى خود اينها هم يك قيدى به آن اضافه مىكنند كه با نظر قدما نزديكتر مىشود و آن اينكه مىگويند: چگونه انسان زيست كند كه زيستش داراى قداست و تعالى باشد. در مفهوم «اخلاق» يك نوع تقدس و تعالى و به اصطلاح «ارزش داشتن» خوابيده است؛ چگونه انسان با ارزش زيست كند.
❇️يك امر ديگرى هم اگر در اينجا استطرادا ذكر شود بىفايده نيست و آن اينكه معمولًا مىگويند: «اخلاق علم چگونه زيستن است». اين چگونگى، هم شامل چگونگى رفتار مىشود و هم شامل چگونگى ملكات؛ يعنى چگونه بايد رفتار كند و چگونه ملكاتى بايد داشته باشد تا با ارزش باشد. اما امروزه يك حرفى بالاتر از اين گفته مىشود كه در فلسفه ما هم هست و آن اينكه [بنا بر تعريفى كه در بالا ذكر شد] اخلاق فقط به كيفيت و چگونگى زيستن كار دارد؛ يعنى ماهيت انسان مشخص است، و معلوم است كه چيست، ولى همين انسانى كه ماهيتش مشخص است، چگونه بايد زيست كند و چه كيفياتى بايد داشته باشد كه آن كيفيات متعالى و مقدس است، و چه كيفياتى اگر داشته باشد آنها رذيلت و پستى است.
❇️اما مىدانيم كه امروز مطلبى به نام «اصالت وجود» مطرح است كه از طرف اگزيستانسيا ليستها عنوان شده و در كلمات مرحوم آخوند هم آمده است، منتها اصالت وجودى كه مرحوم صدر المتألهين مطرح كرده است اصالت وجود به معناى عام است و اصالت وجودى كه اگزيستانسيا ليستها مطرح كردهاند به معنى بالقوه بودن انسان و نامتعين بودن وجود انسان است كه از نظر تعين وجودى نامتعينترين موجودات است.
❇️[بنابراين نظريه] افعال انسان ملكات انسان را مىسازد و ملكات انسان از نوع چگونگى و كيفيت نيست؛ يعنى اين جور نيست كه انسان يك هويتى قطع نظر از ملكات دارد و ملكات عارض بر هويت انسان مىشوند، بلكه اين ملكات سازنده هويت انسان حتى ماهيت انسان مىشوند. اينها همان فعليت جوهرى وجود او هستند؛ يعنى انسان با خلقها و خويهايى كه پيدا مىكند حتى «چه بودنش» تغيير مىكند، و به يك تعبير دقيقتر اخلاق تنها علم چگونه بودن نيست، علم «چه بودن» هم هست.
❇️«چگونه بودن» وقتى گفته مىشود، به اين معنى است كه ماهيت ما معلوم است و اين مسأله مطرح مىشود كه اين چيستى مشخص و ثابت و اين وجود و ماهيت مشخص و محرز در همه انسانها، چگونه بايد باشد. اما طبق اين نظريه انسان با خلق و خوى خودش واقعيتش ساخته مىشود و ماهيتش تغيير مىكند و صورتش صورت ديگرى مىشود. پس اخلاق يك مقام عميقترى پيدا مىكند: صورت همه انسانها يكى است و صورت انسانى است، ولى واقعيت انسانها از نظر روحى تابع اخلاق و ملكاتى است كه داشته باشند، و ممكن است افرادى به حسب صورت حدّ انسان بر آنها منطبق بشود ولى به حسب معنى حد يك حيوان (خرسى و يا خوكى، سگى، پلنگى) بر آنها صادق باشد و اگر كسى به چشم حقيقت بين بخواهد آن انسان را ببيند، واقعيتش واقعيت انسان نباشد و به صورت ديگرى درآمده باشد.
📚نقدی بر مارکسیسم. مقاله جاودانگی اخلاق
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
هدایت شده از المرسلات
💠مراحل فاعل بالقصد در بیان استاد شهید مطهری/ تفاوت مبدأ ادراکی تخیل و مبدأ ادراکی تفکر/ شوق غیر از اراده است/ باید بین غایت قوه شوقیه با غایت قوه عقلانی تفکیک کرد/ افعال عبث نیز غایت دارند اما غایت قوه شوقیه و خیالیه
🔰شهید مطهری
🌀بعد مىگويد: در هر حركت اختيارى، تحرك قوه عامله حتماً ضرورت دارد كما اينكه تحرك قوه شوقيه يا خوفيه هم ضرورت دارد: «و الواجبة ضرورة هى القوى المحركة فى الاعضاء، و القوة الشوقيّة» ولى مبدأ ادراكى انسان دو شاخه دارد و يكى از اين دو لااقل بايد وجود داشته باشد.
🌀گاهى مبدأ ادراكى مبدئى تخيلى است و گاهى مبدئى فكرى است. «تخيل» اين است كه انسان چيزى را تصوّر كرده و بلافاصله بدون فكر كردن شوقش به آن چيز جذب مىشود.
🌀ولى «فكر» در موردى است كه انسان پس از تصوّر و تصديق، از روى حساب و عقل به موضوعى علاقه پيدا مىكند. گاهى هم هر دو مبدأ وجود دارد، امّا نمىشود كه هيچيك از دو مبدأ وجود نداشته باشد.
🌀اصولًا مقدّمات يك كار اختيارى عبارت است از:
1⃣اوّل بار انسان تصوّر مىكند؛ كه ممكن است اين تصوّر، تصديقى از پى داشته باشد يا نداشته باشد.
2⃣بعد ممكن است تصديق به فايده آن شىء بشود.
3⃣پس از تصديق ممكن است شوق به وجود بيايد (و نيز ممكن است كه به وجود نيايد).
4⃣ پس از شوق، مرحله «اجماع» به وجود مىآيد. اجماع يعنى هماهنگى. گاهى يك شوقى پيش مىآيد؛ حال ممكن است شوق ديگر يا خوف ديگرى به مقابله بيايد. پس هماهنگى اين است كه شوقها يا خوفهاى مزاحم ديگر عقب رفته و بالنتيجه يك هماهنگى ايجاد شود.
5⃣مرحله بعد، تحريك و تحرك قوّه عضلانى است.
🌀حال آيا اجماع عين همان تصميم و اراده است و يا غير از آن است؟
🌀حق اين است كه اجماع غير از اراده است. اجماع حالت پس از «پس زدن شوقهاى مزاحم» است. اجماع يعنى هماهنگى ميلها و شوقها و خوفها. اراده از مقوله شوق نيست بلكه بيشتر به عقل مربوط است. هر چه عقل بيشتر دخالت داشته باشد نقش اراده بيشتر است، و برعكس به هر نسبت كه عقل كمتر حاكم باشد همان شوقها حكومت دارد.
🌀شوق بيشتر جنبه «بىاختيارى» و «تحت تأثير قرار گرفتن» دارد. اراده برعكس، مربوط است به مالك بودن بر نفس و احساسات خود.
🌀حال اگر كارى داشته باشيم كه ما ينتهى اليه الحركه و متشوّق اليه باشد و قوه تخيل و عقل هم آن را تأييد كند چنين كارى ديگر نمىتواند عبث باشد. در آنجايى هم كه غايت قوه عامله از غايت قوه شوقيه تفكيك شده باز اگر غايت قوه شوقيه غايت قوه عقلانى هم هست ديگر فعل ما عبث نخواهد بود.
🌀امّا در صورتى كه غايت قوه شوقيه از ما اليه الحركه تفكيك شود ولى غايت صرفا غايت خيالى باشد نه غايت فكرى، در اينجاست كه مىگوييم عبث است. و اگر دقت كنيم مىبينيم كه همه عبثها از اين گونه است.
🌀جواب اشكال عبث هم همين جا پيدا مىشود و آن اينكه:
🌀عبثها ازآنجهت عبثاند كه غايت فكرى ندارند نه اينكه هيچ غايتى نداشته باشند. حال آيا مبدأ فكرى داشته و غايت فكرى نداشته است و يا اصلًا در اينجا فكر ما كار نكرده و اساساً فكرى وجود نداشته است؟
🌀جواب اين است كه در اينجا اصلًا فكر وجود نداشته است؛ مبدأ فكرى نداشته بلكه مبدأ خيالى داشته است؛ قوه خيال وجود داشته و غايتش هم وجود دارد. پس آن فاعلى كه وجود دارد غايت او هم هست.
🌀قوه عامله به غايتش رسيده است، قوه شوقيه و خياليه هم غايت داشته و به آن رسيده است، ولى قوه فكرى و عقلانى وجود نداشته است تا اينكه غايت عقلانى داشته باشد.
🌀گفتيم كه معنى «عبث» اين نيست كه فاعلى فعلى را بدون غايت انجام دهد. فعل ارادى سه مبدأ دارد در طول يكديگر: مبدأ ادراكى، مبدأ شوقى و خيالى، مبدأ عاملى.
🌀گاهى غايت هر سه مبدأ منطبق بر يكديگر است كه در اين صورت عبث نيست. امّا اگر غايت قوه محرّكه چيزى و غايت قوه شوقيه چيز ديگرى باشد ولى غايت قوه ادراكى نيز با غايت قوّه شوقيّه يكى باشد باز در اين صورت عبث نيست ... عبث در آنجايى است كه قوه خيال آن را تأييد كند ولى عقل آن را تأييد نكند
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (درسهاى اشارات، نجات، الهيات«شفا»)، ج7، ص: 360
📌توضیح مفصل این مطلب را در جلسات اعتبار و عقلاء از استاد فرحانی استماع کنید👇
http://eitaa.com/almorsalaat/2671
#فلسفه
#شهید_مطهری
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد👇
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
هدایت شده از البیان
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞#ببینید
📌جلب دلها با اخلاق حسنه و خصال نیک
🖊عَن الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحمّدٍ عَن أَبیه عَن آبائِهِ عَلَیهِمُالسّلام قَال قَالَ رَسُولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه إنَّکُم لَن تَسَعُوا النَّاسَ بِأَموالِکُم فَسِعُوهُم بِأَخلَاقِکُم
📚الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۲
#درس_اخلاق
#امام_خامنه_ای
@albayann
هدایت شده از نظر سوم
25.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله
ایشان را ببینید تا معجزه جمهوری اسلامی در ساخت انسان و تحقق الگوی سوم زن را ببینید
#بزرگ_زن
#عامل_حیاة_حقیقی_جامعه
#انسان_انقلاب_اسلامی
هدایت شده از سازمان تبلیغات اسلامی
🏞
#دیوارنگاره
🔸طوفان ادامه دارد
🔹️در واکنش به هلاکت دهها اشغالگر نظامی صهیونیست در صد و هشتمین روز نبرد طوفانالاقصی در منطقه خان یونس غزه در شب گذشته، جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان فلسطین همراه با شعار «طوفان ادامه دارد...» به دو زبان فارسی و عبری رونمایی شد.
#سازمان_تبلیغات_اسلامی
#نهضت_ادامه_دارد
💠 @sazmantablighaat
هدایت شده از افق مبین||سید محمد هاشمی
☀️ عملی برای این سه شب
سه شبِ سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه های رجب و شعبان و رمضان از ایام خاص سال اند. #سید_بن_طاووس به نقل از امام صادق (ع) عملی برای شب های این ایام (لیالی البیض) نقل فرموده است. این عمل، جمع سه ماه، سه روز و سه سوره خاص است که امام (ع) می فرماید مختص امت اسلام است:
🔺شب سیزدهم:
🔅2رکعت
🔺هررکعت:حمد(1)+یس(1)+ملک(1)+توحید(1)
🔰شب چهاردهم:
🔅4رکعت
🔺هررکعت:حمد(1)+یس(1)+ملک(1)+توحید(1)
🔰 شب پانزدهم:
🔅6رکعت
🔺هررکعت:حمد(1)+یس(1)+ملک(1)+توحید(1)
🕌 متنِ زیبای روایت:
🔴 قال جعفر بن محمد صلوات اللّه عليه:
أعطيت هذه الأمّة ثلاث أشهر لم يعطها أحد من الأمم، رجب و شعبان و شهر رمضان، و ثلاث ليال لم يعط أحد مثلها: ليلة ثلاث عشرة و ليلة أربع عشرة و ليلة خمس عشرة من كل شهر، و أعطيت هذه الأمة ثلاث سور لم يعطها أحد من الأمم: يس و «تَبارَكَ الْمُلْكُ» و «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ»، فمن جمع بين هذه الثلاث فقد جمع أفضل ما أعطيت هذه الأمّة.فقيل: و كيف يجمع بين هذه الثلاث؟ فقال: يصلّي كل ليلة من ليالي البيض من هذه الثلاثة الأشهر، في الليلة الثالثة عشر ركعتين، يقرء في كل ركعة فاتحة الكتاب و هذه الثلاث سور، و في الليلة الرابعة عشر اربع ركعات، يقرء في كل ركعة فاتحة الكتاب، و هذه الثلاث سور، و في الليلة الخامسة عشر ستّ ركعات، يقرء في كل ركعة فاتحة الكتاب و هذه الثلاث سور، فيجوز فضل هذه الأشهر الثلاثة و يغفر له كلّ ذنب سوى الشرك
(الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج3، ص: 230)
⭕️ ۴ رکعت به معنای دو نماز دو رکعتی و ۶ رکعت هم سه نماز دو رکعتی است.
#رجب
@ofoqemobin
هدایت شده از افق مبین||سید محمد هاشمی
🔺 بخشی از روایتی طولانی و زیبا. در این روایت امیرالمومنین علیه السلام فضائل خود را به فرزندشان امام حسین علیه السلام معرفی میکند:
فقال لَهُ اَلْإِمَامُ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا حُسَيْنُ أَنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنَا لِسَانُ اَلصَّادِقِينَ أَنَا وَزِيرُ اَلْمُصْطَفَى أَنَا خَازِنُ عِلْمِ اَللَّهِ وَ مُخْتَارُهُ مِنْ خَلْقِهِ أَنَا قَائِدُ اَلسَّابِقِينَ إِلَى اَلْجَنَّةِ أَنَا قَاضِي اَلدَّيْنِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَا اَلَّذِي عَمُّهُ سَيِّدٌ فِي اَلْجَنَّةِ أَنَا اَلَّذِي أَخُوهُ جَعْفَرٌ اَلطَّيَّارُ فِي اَلْجَنَّةِ عِنْدَ اَلْمَلاَئِكَةِ أَنَا قَاضِي اَلرَّسُولِ أَنَا آخِذٌ لَهُ بِالْيَمِينِ أَنَا حَامِلُ سُورَةِ اَلتَّنْزِيلِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ بِأَمْرِ اَللَّهِ تَعَالَى أَنَا اَلَّذِي اِخْتَارَنِي اَللَّهُ تَعَالَى مِنْ خَلْقِهِ أَنَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ اَلَّذِي أَمَرَ اَللَّهُ تَعَالَى خَلْقَهُ أَنْ يَعْصِمُوا بِهِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّٰهِ جَمِيعاً أَنَا نَجْمُ اَللَّهِ اَلزَّاهِرُ أَنَا اَلَّذِي تَزُورُهُ مَلاَئِكَةُ اَلسَّمَاوَاتِ أَنَا لِسَانُ اَللَّهِ اَلنَّاطِقُ أَنَا حُجَّةُ اَللَّهِ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ أَنَا يَدُ اَللَّهِ اَلْقَوِيُّ أَنَا وَجْهُ اَللَّهِ تَعَالَى فِي اَلسَّمَاوَاتِ أَنَا جَنْبُ اَللَّهِ اَلظَّاهِرُ أَنَا اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى فِيَّ وَ فِي حَقِّي بَلْ عِبٰادٌ مُكْرَمُونَ `لاٰ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ أَنَا عُرْوَةُ اَللَّهِ اَلْوُثْقَى اَلَّتِي لاَ اِنْفِصٰامَ لَهٰا وَ اَللّٰهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ أَنَا بَابُ اَللَّهِ اَلَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ أَنَا عِلْمُ اَللَّهِ عَلَى اَلصِّرَاطِ أَنَا بَيْتُ اَللَّهِ مَنْ دَخَلَهُ كٰانَ آمِناً فَمَنْ تَمَسَّكَ بِوَلاَيَتِي وَ مَحَبَّتِي أَمِنَ مِنَ اَلنَّارِ أَنَا قَاتِلُ اَلنَّاكِثِينَ وَ اَلْقَاسِطِينَ وَ اَلْمَارِقِينَ أَنَا قَاتِلُ اَلْكَافِرِينَ أَنَا أَبُو اَلْيَتَامَى أَنَا كَهْفُ اَلْأَرَامِلِ أَنَا عَمَّ يَتَسٰاءَلُونَ عَنْ وَلاَيَتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ قَوْلُهُ تَعَالَى ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِيمِ أَنَا نِعْمَةُ اَللَّهِ تَعَالَى اَلَّتِي أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهَا عَلَى خَلْقِهِ أَنَا اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى فِيَّ وَ فِي حَقِّي اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اَلْإِسْلاٰمَ دِيناً فَمَنْ أَحَبَّنِي كَانَ مُسْلِماً مُؤْمِناً كَامِلَ اَلدِّينِ أَنَا اَلَّذِي بِي اِهْتَدَيْتُمْ أَنَا اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيَّ وَ فِي عَدُوِّي وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ أَيْ عَنْ وَلاَيَتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَنَا اَلنَّبَأُ اَلْعَظِيمُ اَلَّذِي أَكْمَلَ اَللَّهُ تَعَالَى بِهِ اَلدِّين...
الفضائل (لإبن شاذان) ج ۱، ص ۸۳
@ofoqemobin
🔆 متن وصیت نامه آیت الحق میرزا علی قاضی که کمتر از یک ماه پیش از ارتحال نوشته شده و در آن جز به متابعت از شریعت توصیه نفرموده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
🔺 الحـمـد لله الذى لا یـبقى الا وجهه و لا یدوم الا ملکه و الصلوة و السلام على خاتم النبیین الذى هـو البـحـر و الائمة الاطهار من عترته جواریه و فلکه ، صلى الله علیه و علیهم ما سلک سلکه و نسک نسکه.
و بـعـد، وصـیـت از جـمـله سـنـن لازمـه است و بنده عاصى ، على بن حسین الطباطبایى چندین مـرتـبه وصیت نامه نوشتهام و اینکه در این تاریخ که روز چهارشنبه، دوازدهم ماه صفر سـنـه هـزار و سـیـصـد و شـسـت و پـنـج (۱۳۶۵) اسـت و ایـن وصـیـت نـامـه دو فـصـل اسـت : یـک فـصل در امور دنیا، فصل دیگر در امور آخرت است . مقدم دارم ذکر دنیا را چنان که حق - تبارک و تعالى - در خلقت و ذکر آخرت مقدم داشته است.
دیـگـر آنـکـه از جـمـله قـروض ، پـنـجـاه تـومـان اسـت کـه مال الوصیة علیین رتبت ، حاج سید قریش قزوینی است و بعد از ایشان به حاجى امام قلى رسیده است و از حاجى قلى به والد حقیر رسیده است - رضوان الله علیهم اجمعین . این وجه باید در دست کسى که اهلیت آن را داشته باشد برسد که در دهه محرم از فایده شرعیه آن عـزادارى بـکـنـد، چـیـزى از آن بـه روضـه خـوان بـرسـد، بـه چـاى و قـهـوه و امثال این صرف نشود- ان شاء الله تعالى.
واگر شخص دیگرى را معرفى کردم ، در حاشیه همین وصیت نامه مى نویسم و بعد از این اگر تغییر و تبدیل به نظر رسید، در ذیل ورقه نوشته مى شود.
و فـصـل دوم در امـور آخرت و عمده آنها توحید است . خداى تعالى مى فرماید: ان الله لا یـغـفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء (نساء ۴۸) همانا خداوند شرک به خود را نمى بخشد و جز آن را براى هر که بخواهد مى بخشد. و این مطلب حقیقتش به سـهـولت بـه دسـت نـمـىآیـد و از اولادهـاى بـنـده کـسـى تـا حال مستعد تعلیم آن ندیدهام و از رفقا هنوز وصى آخرتى معین نکرده است که شما را به پـیـروى او امـر کـنـم . عـجـالتـا ایـن شـهـادت را از بـنـده تحمل نمایید:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له کما شهد الله لنفسه و ملائکته و اولوا العلم من خلقه لا اله الا هو العزیز الحکیم الها واحدا احدا صمدا لم یتخذ صاحبة و لا ولدا و لا شریک له فـى الوجـود و لا فـى الالوهـیـة و لا فـى العـبـودیـة و اشـهد الله سبحانه و ملائکته و انـبـیـاءه و سـمـاءه و ارضـه و مـن حضرنى من خلقه و ما یرى و لا یرى و اشهدکم یا اهلى و اخوانى على هذه الشهادة بل کل من قرا هذا الکتاب و بلغه شهادتى و اتخذکم جمیعا شاهدا و اشـهـد ان محمدا عبده و رسوله جاء بالحق من عنده و صدق المرسلین و ان اوصیاءه من عترته اثنا عشر رجلا اولهم امیرالمؤ منین على بن ابى طالب و آخرهم الامام منتظر لدولة الحق و انه یـَظـهـر و یُظهر دین الحق - صلى الله علیه و علیهم - و اشهد ان البعث حق و النشور حق و کـلمـا جـاء بـه رسول الله او قاله اوصیاؤ ه - صلى الله علیه و علیهم - حق لا ریب فیه . اسـال الله المـوت عـلى هـذه الشـهـادة و هـو حـسـبـنـا جـمـیـعـا و نـعـم الوکیل . الحمد لله رب العالمین.
امـا وصـیـتـهـاى دیـگـر، عـمـده آنـهـا نـمـاز اسـت . نـمـاز را بـازارى نـکـنـیـد، اول وقـت بـه جـا بـیـاوریـد بـا خضوع و خشوع ! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان مـحـفـوظ مـى مـاند و تسبیحه صدیقه کبرى سلام الله علیها و آیة الکرسى در تعقیب نماز تـرک نـشـود؛... واجـبـات اسـت و در مـسـتـحبات تعزیه دارى و زیارت حضرت سیدالشهداء مسامحه ننمایید و روضه هفتگى ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عـمـر تـا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هـرگـز حـق آن بـزرگـوار ادا نـمـى شـود و اگـر هـفـتـگـى مـمـکـن نـشـد، دهـه اول محرم ترک نشود.
دیـگـر آنـکـه ، اگـر چـه ایـن حرفها آهن سرد کوبیدن است ، ولى بنده لازم است بگویم ، اطـاعـت والدین ، حسن خلق ، ملازمت صدق ، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویى کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایى که خدا نهى کرده . اینها را که عـرض کـردم و امـثـال ایـنـهـا را مـواظـبـت نـمـایـیـد! الله الله الله کـه دل هیچ کس را نرنجانید!
تا توانى دلى به دست آور
دل شکستن هنر نمى باشد
و عن تقریر الاحقر،
🔺 على بن الحسین الطباطبایى
@ofoqemobin
🔆 متن وصیت نامه آیت الحق میرزا علی قاضی که کمتر از یک ماه پیش از ارتحال نوشته شده و در آن جز به متابعت از شریعت توصیه نفرموده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
🔺 الحـمـد لله الذى لا یـبقى الا وجهه و لا یدوم الا ملکه و الصلوة و السلام على خاتم النبیین الذى هـو البـحـر و الائمة الاطهار من عترته جواریه و فلکه ، صلى الله علیه و علیهم ما سلک سلکه و نسک نسکه.
و بـعـد، وصـیـت از جـمـله سـنـن لازمـه است و بنده عاصى ، على بن حسین الطباطبایى چندین مـرتـبه وصیت نامه نوشتهام و اینکه در این تاریخ که روز چهارشنبه، دوازدهم ماه صفر سـنـه هـزار و سـیـصـد و شـسـت و پـنـج (۱۳۶۵) اسـت و ایـن وصـیـت نـامـه دو فـصـل اسـت : یـک فـصل در امور دنیا، فصل دیگر در امور آخرت است . مقدم دارم ذکر دنیا را چنان که حق - تبارک و تعالى - در خلقت و ذکر آخرت مقدم داشته است.
دیـگـر آنـکـه از جـمـله قـروض ، پـنـجـاه تـومـان اسـت کـه مال الوصیة علیین رتبت ، حاج سید قریش قزوینی است و بعد از ایشان به حاجى امام قلى رسیده است و از حاجى قلى به والد حقیر رسیده است - رضوان الله علیهم اجمعین . این وجه باید در دست کسى که اهلیت آن را داشته باشد برسد که در دهه محرم از فایده شرعیه آن عـزادارى بـکـنـد، چـیـزى از آن بـه روضـه خـوان بـرسـد، بـه چـاى و قـهـوه و امثال این صرف نشود- ان شاء الله تعالى.
واگر شخص دیگرى را معرفى کردم ، در حاشیه همین وصیت نامه مى نویسم و بعد از این اگر تغییر و تبدیل به نظر رسید، در ذیل ورقه نوشته مى شود.
و فـصـل دوم در امـور آخرت و عمده آنها توحید است . خداى تعالى مى فرماید: ان الله لا یـغـفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء (نساء ۴۸) همانا خداوند شرک به خود را نمى بخشد و جز آن را براى هر که بخواهد مى بخشد. و این مطلب حقیقتش به سـهـولت بـه دسـت نـمـىآیـد و از اولادهـاى بـنـده کـسـى تـا حال مستعد تعلیم آن ندیدهام و از رفقا هنوز وصى آخرتى معین نکرده است که شما را به پـیـروى او امـر کـنـم . عـجـالتـا ایـن شـهـادت را از بـنـده تحمل نمایید:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له کما شهد الله لنفسه و ملائکته و اولوا العلم من خلقه لا اله الا هو العزیز الحکیم الها واحدا احدا صمدا لم یتخذ صاحبة و لا ولدا و لا شریک له فـى الوجـود و لا فـى الالوهـیـة و لا فـى العـبـودیـة و اشـهد الله سبحانه و ملائکته و انـبـیـاءه و سـمـاءه و ارضـه و مـن حضرنى من خلقه و ما یرى و لا یرى و اشهدکم یا اهلى و اخوانى على هذه الشهادة بل کل من قرا هذا الکتاب و بلغه شهادتى و اتخذکم جمیعا شاهدا و اشـهـد ان محمدا عبده و رسوله جاء بالحق من عنده و صدق المرسلین و ان اوصیاءه من عترته اثنا عشر رجلا اولهم امیرالمؤ منین على بن ابى طالب و آخرهم الامام منتظر لدولة الحق و انه یـَظـهـر و یُظهر دین الحق - صلى الله علیه و علیهم - و اشهد ان البعث حق و النشور حق و کـلمـا جـاء بـه رسول الله او قاله اوصیاؤ ه - صلى الله علیه و علیهم - حق لا ریب فیه . اسـال الله المـوت عـلى هـذه الشـهـادة و هـو حـسـبـنـا جـمـیـعـا و نـعـم الوکیل . الحمد لله رب العالمین.
امـا وصـیـتـهـاى دیـگـر، عـمـده آنـهـا نـمـاز اسـت . نـمـاز را بـازارى نـکـنـیـد، اول وقـت بـه جـا بـیـاوریـد بـا خضوع و خشوع ! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان مـحـفـوظ مـى مـاند و تسبیحه صدیقه کبرى سلام الله علیها و آیة الکرسى در تعقیب نماز تـرک نـشـود؛... واجـبـات اسـت و در مـسـتـحبات تعزیه دارى و زیارت حضرت سیدالشهداء مسامحه ننمایید و روضه هفتگى ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عـمـر تـا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هـرگـز حـق آن بـزرگـوار ادا نـمـى شـود و اگـر هـفـتـگـى مـمـکـن نـشـد، دهـه اول محرم ترک نشود.
دیـگـر آنـکـه ، اگـر چـه ایـن حرفها آهن سرد کوبیدن است ، ولى بنده لازم است بگویم ، اطـاعـت والدین ، حسن خلق ، ملازمت صدق ، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویى کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایى که خدا نهى کرده . اینها را که عـرض کـردم و امـثـال ایـنـهـا را مـواظـبـت نـمـایـیـد! الله الله الله کـه دل هیچ کس را نرنجانید!
تا توانى دلى به دست آور
دل شکستن هنر نمى باشد
و عن تقریر الاحقر،
🔺 على بن الحسین الطباطبایى
@ofoqemobin
هدایت شده از المرسلات
💢 پيام معنوى شيعه به جهانیان
🔰علامه طباطبایی
🔅پيام معنوى شيعه به جهانيان يك جمله بيش نيست آن اين است كه «خدا را بشناسيد» و به تعبير ديگر "راه خداشناسى را پيش گيرید تا سعادتمند و رستگار شوید" واين همان جملهاى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله براى نخستين بار دعوت جهانى خود را با آن افتتاح فرمود: «اى مردم خدا را به يگانگى بشناسيد و اعتراف كنيد تا رستگار شويد» درتوضيح اين پيام بهطور اجمال مىگوييم:
🔅ما افراد بشر به حسب طبع، دلداده بسيارى از مقاصد زندگى و لذايذ مادى هستيم. خوردنىها و نوشيدنىهاى گوارا و پوشيدنىهاى شيك و كاخها و منظرههاى فريبنده، همسر زيبا و دلنواز، دوستان صميمى و ثروت سنگين يا از راه قدرت و سياست مقام و جاه و بسط سلطه و فرمانروايى و خورد كردن هر چيزى كه با خواستههاى ما مخالفت مىكند مىخواهيم و دوست داريم.
🔅ولى با نهاد خدادادى خود مىفهميم كه اين همه لذايذ ومطالب براى انسان آفريده شده نه انسان براى آنها، و آنها به دنبال انسان بايد باشند نه انسان به دنبال آنها.
🔅هدف نهايى بودن شكم و پايينتر از شكم منطق گاو و گوسفند است و دريدن و بريدن و بيچاره كردن ديگران منطق ببر و گرگ و روباه است. منطق انسان منطق فطرى خرد مىباشد و بس.
🔅منطق خرد، با واقع بينى خود، ما را به سوى پيروى حق هدايت مىكند نه به سوى دلخواه انواع شهوترانى و خودبينى و خودخواهى.
🔅منطق خرد، انسان را جزئى از جمله آفرينش مىداند كه هيچگونه استقلال و سرخودى ندارد، و برخلاف آنچه انسان خود را فرمانرواى آفرينش پنداشته به گمان خود، طبيعت سركش را به خواستههاى خود رام مىكند و به زانو در مىآورد، خودش نيز آلت دست طبيعت و يكى از دستياران و فرمانبرداران آن است.
🔅منطق خرد، انسان را دعوت مىكندكه در دركى كه از هستى اين جهان گذاران دارد دقيق شود تا روشن گردد كه هستى جهان و هر چه در آن است از پيش خودشان نيست بلكه جهان و هر چه در آناست از يك منبع نامتناهى سرچشمه مىگيرد تا روشن گردد كه اين همه زشت و زيبا و موجودات زمينى و آسمانى كه در صورت واقعيتهاى مستقل در ديده انسان جلوه مىكند، در پناه واقعيت ديگرى واقعيتدار مىنمايند و در زير پرتو آن پيدا و هويدا شدهاند نه از خود و نه از پيش خود و چنانكه واقعيتها و قدرتها و عظمتهاى ديروزى، امروز، افسانهاى بيش نيستند، واقعيتهاى امروزى نيز همچنانند و بالاخره همه چيز در پيش خود افسانهاى بيش نيست.
🔅تنها خداست كه واقعيتى است غير قابل زوال و همه چيز در پناه هستى او رنگ هستى مىيابند و با روشنايى ذات او روشن و پيدا مىشوند.
🔅هنگامى كه انسان با چنين دركى مجهز شود آن وقت است كه خيمه هستى او در پيش چشمش مانند حباب روى آب فرو مىخوابد و عياناً مشاهده مىكند كه جهان و جهانيان به يك هستى نامحدود و حيات و قدرت و علم و هرگونه كمال نامتناهى تكيه زدهاند و انسان و هر پديده ديگر جهانى مانند دريچههاى گوناگونى هستند كه هر كدام به اندازه ظرفيت خود ماوراء خود را كه جهان ابديت است نشان مىدهند.
🔅آن وقت است كه انسان اصالت و استقلال را از خود و از هر چيز گرفته به صاحبش رد مىكند و دل از هر جا كنده به خداى يگانه مىپيوندد و در برابر عظمت و كبرياى وى به چيزى جز وى سر تعظيم فرود نمىآورد.
🔅آن وقت است كه انسان تحت ولايت و سرپرستى پروردگار پاك قرار مىگيرد. هر چه را بشناسد با خدا مىشناسد و باهدايت و رهبرى خدا با اخلاقى پاك و اعمالى نيك (آيين اسلام و تسليم حق كه آيين فطرت است) متلبس مىگردد.
🔅اين است آخرين درجه كمال انسانى و مقام انسان كامل يعنى امام كه به موهبت خدايى به اين مقام رسيده و كسانىكه از راه اكتساب به اين كمال نائل شوند با اختلاف درجاتى كه دارند پيروان حقيقى امام مىباشند.
🔅و از اينجا روشن مىشود كه خداشناسى و امامشناسى هرگز از هم جدا نمىشوند چنانكه خداشناسى و خودشناسى از هم جدا نمىشوند، زيرا كسى كه هستى مجازى خود را بشناسد هستى حقيقى خداى بى نياز را شناخته است.
📚 شيعه در اسلام، ص: 199
#در_محضر_علامه_طباطبایی
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
🔴 شعر مورد علاقه علامه طباطبایی
مرحوم حجتالاسلام دکتر احمدی:
استاد ما، مرحوم علامه طباطبایی(ره)، یکی از اشعار سعدی را بسیار دوست میداشت و پیوسته آن را زمزمه میکرد.
ره عقل جز پیچ در پیچ نیست
برِ عارفان جز خدا هیچ نیست
توان گفتن این با حقایقشناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
که پس آسمان و زمین چیستند؟
بنی آدم و دیو و دد کیستند؟
پسندیده پرسیدی ای هوشمند
جوابت بگویم درایت پسند
که خورشید و دریا و کوه و فلک
پری و آدمی زاد و دیو و مَلَک
همه هرچه هستند از آن کمترند
که با هستیش نام هستی برند
عظیم است پیش تو دریا به موج
بلندست خورشید تابان به اوج
ولی اهل صورت کجا پی برند
که ارباب معنی به ملکی درند
که گر آفتاب است یک ذره نیست
وگر هفت دریاست یک قطره نیست
چو سلطان عزت علم بر کشد
جهان سر به جیب عدم درکشد
هدایت شده از harizavi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مظهر انحطاط مسلمانان و بی پناهی ضعفای امت رسول الله ...
▪️صدقات خود در ماه شعبان را برای اطعام مردم مظلوم غزه بفرستیم.
▪️بحمدالله پس از بررسی لازم مسیر ارسال کمکهای مومنین به غزه فراهم شده و تا کنون موفقیتآمیز بوده است.
▪️هر چه در توان دارید برسانید و مردم غزه را از گرسنگی و قحطی نجات دهید.
▪️ اگر نرمافزار آپ خطا داد، از نرمافزار بانک خود انتقال دهید.
🔺شماره کارت ملت
6104338676264019
🔺شماره شبا ملت
IR300120010000005446873086
▪️گزارش تصویری پخت غذا
https://telewebion.com/episode/0xb7cc79a
———————————————
🔊 کانال رسمی #استاد_حریزاوی
✅ @harizavi_ir
———————————————