تکمیلی/
نوبخت:کلید ما همه قفلها را باز نمیکند/تغییر جهانگیری و من دروغ است
سخنگوی دولت در نشست خبری:
🔹ما وقت این را نداریم پاسخ کسانی که مطامع سیاسی دارند بدهیم.
🔹انتظار ما از منتقدین، تمجید نیست؛اما از رفقایمان انتظار حمایت و روحیه دادن داریم.
🔹اینکه بانک مرکزی برای مداخلات بازار اقداماتی داشته تردیدی نیست.
🔹من جز لبخند بعضی مواقع بیشتر نمیتوانم برای دستگاهها اقدامی انجام دهم؛میخواهم کلید باشم و قفل نباشم،کلید ما همه قفل ها را باز نمیکند.
🔹تغییر جهانگیری و من همه دروغ است.
🔹ما جز سهمیه اوپک هیچ محدودیتی در فروش نفت نباید داشته باشیم.
fna.ir/bnaqpo
@Farsna
@mohsenriazi
قوانین پوشش در چند دانشگاه مختلف رو مطالعه کنید و سپس به سوالی که بعد از آن مطرح شده پاسخ دهید:
۱_ لباسی که بطور نامناسب اندام ها را نشان دهد مجاز نمی باشد
۲_ رنگ کردن مو مجاز نمی باشد
۳_ آرایش کردن مجاز نیست
۴_ مردان باید از کت و شلوار تیره، پیراهن سفید وجوراب استفاده کنند
۵_ موها رنگ طبیعی باید داشته باشد
۶_ ریش بزی ممنوع
۷_ سوئیت شرت ممنوع است
۸_ دکمه های پیراهن بسته باشد
۹_ هرگونه جواهرآلات به جز ساعت و یک جفت گوشواره برای بانوان مجازنمی باشد
۱۰_ پوشش دانشجویان باید طوری باشد که باعث حواس پرتی خود و دیگران و مانع تمرکز بر روی درس نشود
۱۱_ پوشیدن لباس لی برای بانوان ممنوع
۱۲_ پوشیدن هرگونه تی شرت، لباس ورزشی، شلوارتنگ ممنوع
۱۳_ لباس رسمی برای آقایان: پیراهن یقه دار و آستین دار، بدون کروات بهمراه جوراب
۱۴_ لباس پاره و تنگ ممنوع
۱۵_ لباس هایی که ترغیب به مصرف مشروبات الکلی بکند ممنوع است
۱۶_ لباس ها باید داخل شلوار باشد و انقدر بلند باشد که درموقع نشستن و بلند کردن دست ها قسمت های توزده لباس بیرون نیاید
۱۷_ اگر دانشجو نتواند پوشش خود را اصلاح کند با اولیاء او تماس خواهند گرفت تا برای او لباس مناسب بیاورند و او بیرون از کلاس خواهد ماند و غیبت خواهد خورد
⁉️حدس میزنید این قوانین برای کدوم دانشگاه هاست؟
🔻دانشگاه آزاد اسلامی؟
پناه برخدا، یعنی ممکنه؟ فکر نکنم هیچکدوم از موارد بالا در دانشگاه آزاد رعایت بشه
🔻دانشگاه های دولتی؟
بازم بخش زیادی از موارد بالا تو دانشگاه های دولتی رعایت نمیشه
🔻مربوط به دانشگاه امام صادقه؟
دارید نزدیک میشید
🔻 دانشگاه الزهرا؟ یکم نزدیکتر
🔻حوزه علمیه قم؟
این قوانین مربوط به این دانشگاه هاست:
موارد ۱، ۲، ۳ 👈 دانشگاه گرین ویل آمریکای شمالی
موارد ۴، ۵، ۶ 👈 دانشگاه آکسفورد انگلیس
موارد ۷ تا ۱۰👈 کالج رابرت ترکیه
موارد ۱۱، ۱۲، ۱۳👈 هاردین لیمونز آمریکا
موارد ۱۴ تا ۱۷👈 دانشگاه ایالتی کالیفرنیا
📚منبع: کتاب "نیم نگاهی به ضوابط پوشش دردانشگاه های جهان"
🔹پس غربی ها هم اعتقاد دارن که پوشش میتونه باعث حواس پرتی دیگران بشه
🔹مشروبات الکلی مگه تو این کشورها بده که میگن رو لباس نباید تبلیغ بشه؟ من فکر میکردم فقط تو اسلام این چیزا ممنوعه
🔹چرا فقط تو دانشگاه ها این قوانین سخت پوشش رو لحاظ کردن؟ یعنی تو خیابون اگه باعث حواس پرتی و دل مشغولی دیگران بشن و رو کانون خانواده ها، جوان ها و نوجوان ها تاثیر منفی بذارن اشکالی نداره؟
🔹راستی دانشجویان اعتراضی نمیکنن به این قوانین سخت اونم تو اون کشورها که آزادی هستش؟
✍حسین دارابی
@HoseinDarabi
@mohsenriazi
1_18218579.mp3
2.43M
🎙 #صوت | خودتم مثل همون گنبد زردت، طلایی / واسه ما ایرانیها، خودت یهپا کربلایی
🔹شعرخوانی زیبای «صابر خراسانی» با لهجه مشهدی در وصف ارادت به #امام_رضا(ع)
@Farsna
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
#کف_خیابون
مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت سی و پنجم»
همینجوری حرفامون با مهناز ادامه داشت. نکات خوبی داشت میگفت. اما باید بیشتر وارد کیان میشدیم. چون حس کردم یه جوری داره یه کاری میکنه که از کیان حرفی نزنه!
به خاطر اینکه دوباره برگردیم سرخط، بهش گفتم : از نقطه ی اوج رابطتون بگو! از وقتی که احساسش و احساست خاص تر شد.
گفت : شما که متن همه پیام ها و...
گفتم : آره اما می خوام بدونم واسه شما از کی خاص شد؟ احساس خاص درونی! نه جملات تلگرام!
گفت : وقتی فهمیدم موفق شدم و دارم توجهشو جلب می کنم که ازم پرسید : چرا همیشه هوامو داره؟
منم نوشتم : مگه تو اذیت می شی؟
نوشت: اذیت نه... اما میترسم وابسته بشم!
نوشتم : نشدی؟
نوشت : به چی؟ به کی؟
نوشتم : به توجهم!
نوشت : چرا دروغ؟ چرا... شدم!
نوشتم : میخوای دیگه مزاحمت نشم؟
نوشت : همه پستاندارها تا می بینن کارشون جواب داد و مخ طرفشونو زدند، می خوان که مثلا زحمتو کم کنند! ینی می خوان بگن ای وای من قصد بدی نداشتم و خودت وابستم شدی و حالا اگه بگی برو، میرم!
من که خندم گرفته بود، نوشتم: خخخخ
نوشت : بایدم بخندی! ق ر ب و ن خندهات برم... تو نخندی، پس کی بخنده... خانوم خانوما!
ازون شب دیگه همه چیز یه رنگ دیگه پیدا کرد. هم برای من و هم واسه اون. اینقدر که تا ساعتها برای هم پیام میدادیم و همدیگه را آروم میکردیم.
تا اینکه دوسه روز نت خراب بود و من مثل مرغ پر کنده شده بودم... بی اختیار ، در هر دقیقه، سه چهار مرتبه گوشیمو بر می داشتم و چک می کردم. اون شب که دوتامون شجاعانه به هم ابراز عشق کردیم، شاید اگه ادامه داشت، به اندازه دوسه شبی که یهو از هم بی خبر شدیم، اثر نداشت و دوتامون را دیونه همدیگه نمی کرد! همین دوری و بی خبری از هم، خیلی تشنه ترمون کرده بود.
گفتم : خب چیکار کردی؟
گفت : روزی صد بار صداش میکردم و مینوشتم «کیان!» ... ولی جوابی دریافت نمیکردم ... تا اینکه روز سوم یا چهارم بود که از سر پکری و گریه و حال داغون دلم، یه شعر واسش فرستادم. همونی که میگه :
آسمون ابریه ولی بارون نمیاد
صدای گریه بارون توی ناودون نمیاد
اونی که دوسش دارم از خونه بیرون نمیاد
واسه این دل تنها دیگه مهمون نمیاد...
اینو نوشتم و دیگه تحمل نکردم و از خونه زدم بیرون! همش تقصیر رژیم و دولت بود. چرا نتو قطع کرده بودند... تو دلم همش به پاسدارا و حکومت و آخوندا فحش می دادم . اینقدر حالم خراب بود که شاید سه چهار کیلومتر راه رفتم.
تا اینکه خسته و اعصاب خورد، توی یه پارک ولو شدم روی صندلی... همینطور که نشسته بودم، دیدم دونفر رد شدند و سرشون توی گوشیشون بود. یه نفر هم اون طرف رو صندلی پارک بود و داشت با گوشیش ور می رفت... یه لحظه شک کردم و گفتم نکنه نت وصل شده باشه!
فورا گوشیمو از جیبم آوردم بیرون و رفتم داده تلفن همراه و در عین ناباوری دیدم به روز شد!
به محض دیدن جمله[در حال به روز رسانی...] تپش قلبم رفت رو ده هزار، دیدم پیاممو سین کرده و... حتی دنبالشم شعری نوشته بود که مجبورم کرد دوباره سه چهار کیلومتر تا خونه راه برم و مثل مستا و دختر خرابا توی خیابون راه برم و صدبار اون شعرو از روی گوشیم بخونم... حتی وقتی داشتم از خیابون رد می شدم :
من مرد نقش اول
مغرور و بی تبسم
تو اون زنی که میره
با مرد نقش دوم
بارون بباره یا نه
صحنه دراماتیکه
تصویرت از تو چشمام
میریزه چیکه چیکه!
دوربین یواش یواش از
توو صحنه میره بیرون
من میمونم یا سایه م
من میمونم تو بارون!
ادامه دارد...
دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
🔻آماده طولانیترین ماهگرفتگی قرن ۲۱ باشید !
🔹این ماه گرفتگی بزرگ در ساعت ۲۱:۴۴ روز جمعه ۵ مرداد آغاز و ۶ ساعت طول خواهد کشید و در همه نقاط ایران قابل رویت است
Join → @Aparat_Site 📺
@mohsenriazi
🔴واکنش عجیب به یک هتک حیثیت ملی....
واکنش سخنگوی سازمان انرژی اتمی به بازرسی آژانس از یک دانشگاه: دسترسیهای آژانس محرمانه است | علاقه نداریم بگوییم از کجا و به چه دلیل بازرسی شده است/خبرآنلاین
✔️در کل اجازه بازرسی به سازمان شبه جاسوسی آژانس اتمی برای اثبات راستی آزمایی ایران در جهت برداشتن تحریمها بود . وقتی تحریمی برداشته نشده و بیشتر هم شده دلیل ادامه این بازرسی های تحقیرکننده چیست؟
آیا با مهر محرمانه زدن به هرچیزی میتوان از پاسخگویی شانه خالی کرد؟
و این چه محرمانگی است که بیگانگان از آن مطلع هستند اما ملت ایران نباید بداند؟
💠کانال خبری انصارحزب الله(پلاک) در ایتا:👇
http://eitaa.com/joinchat/419364865C8c60a321c0
💠 پلاک در سروش:👇
https://sapp.ir/ansardez
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
#کف_خیابون
مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت سی و ششم»
میدونستم اگه مهناز بره تو حس و حال اون روزا، دیگه نمیشه درآوردش! بخاطر همین، تا سکوت کرد، گفتم : خب چند هفته گذشت و به هم وابسته تر شدین و واست حرفای روشنفکری می زد و توهم قربونش می رفتی! خب... تا اینکه دعوتت کرد و با بلیطی که برات گرفت، پا شدی رفتی پیشش! از اونجا برام بگو... چی شد؟ چطوری گذشت؟
گفت: تو راه کلی برای هم پیامک زدیم و منم هرچه بهش نزدیکتر می شدم می دونستم که قراره فردا ببینمش و چند شب پیشش باشم... احساسم قویتر می شد و هیجانم بالاتر می رفت.
تا اینکه رسیدم شیراز ... زنگ زد و گفت : ببخشید چک کردم ترافیک زیاد هست و خیلی معذرت می خوام... دوس داشتم خودم بیام دنبالت اما جفت و جور نشد. یه اسنپ واست گرفتم... منتظرته... آدرسو بلده... سوار شو بیا که مشتاقتم!
یه کم تو ذوقم خورد اما روی خودم نذاشتم وتلاش کردم همچنان سرحال باشم و فکرای منفی نکنم.
رسیدم به یک محله ی نسبتا با کلاس ... پیاده شدم ... زنگ زدم ... اسم آپارتمان را سؤال کردم و پیداش کردم و زنگو زدم و رفتم بالا...
تو آسانسور به مردی برخورد کردم سیبیلی و نسبت به هیکل ریز نقش من، اون هیکلی تر بود! ازم پرسید منزل چه کسی میخواین تشریف ببرین تا راهنماییتون کنم؟
منم که در حال مرتب کردن خودم از توی آیینه آسانسور بودم و واسه آخرین بار، داشتم ترگل ورگلیمو را چک می کردم که یه وقت از جذابیتم کم نشده باشه، یه نگاهی بهش انداختم و گفتم: منزل آقای فلانی!
اون مرده گفت : منم به همون طبقه می رم. دوستشون هستین؟
با تعجب گفتم: شما مفتّشین؟
همون لحظه آسانسور ایستاد و درب آسانسور باز شد و منم به اون مرد پشت کردم و بی خداحافظی رفتم بیرون و قدم قدم به طرف خونه خالی اولین قرار ملاقات خصوصی عاشقونم با یه پسر روشنفکر رفتم!
دم واحد ۵٠۴ ایستادم... یکی دوبار نفس عمیق کشیدم... هیجانم داشت خفم می کرد اما شک و تردید نداشتم... ینی داشتما... اما یکی دوشب قبلش با پیامهای کیان، نه تنها تردید از وجودم رفته بود... بلکه حق مسلم خودم می دونستم که یه خلوت دنج پیدا کنم و با کسی که دوسش دارم...
تا اینکه دستمو آروم بردم سمت زنگ ۵٠۴...
چشمامو بستم... می خواستم اول تمام درب را باز کنه و یهو چشممو باز کنم و بپرم تو بغلش!
همینطور که چشمام بسته بود، زنگ اول را زدم...
اما باز نشد...
تا می خواستم زنگ دوم را بزنم، یهو احساس کردم یه نفر پشت سرم ایستاده ... نفس و داغی بدنش نزدیکم بود و فاصله ای با من نداشت ... تا اینکه منو آروم از پشت بغل کرد و دست گنده و مردونه اش که مخلوطی از عطر کاپیتان بلک و یه ته بوی سیگار ضعیفی داشت، گذاشت روی چشمام!...
قفل کرده بودم... داشتم سکته می کردم... اما اینجور موقع ها ترسش تا حد مرگ نیست... مثل یه کبوتری که توی چنگ و دندون یه گربه گنده گیر میفته، دپرس و بی حرکت بودم...
که شنیدم کلیدو انداخت توی درب... در را واکرد... سرشو چسبوند به سرم و آروم در گوشم گفت : خوش اومدی مهنازم! اجازه هست خودم ببرمت داخل؟
من که هیچی ... مرده بودم ... فقط توان ایستادن روی پاهامو داشتم... به نشان تایید، سرمو تکون دادم....
سر تکون دادن همانا و... مثل یه سیب، توی هوا... معلق روی دستاش... همانا...
دیدم مهناز حسابی رفتم توی اون روزا و احوال و احساسات ... بازم داشت از اصل مطلب و کیان دور میشد. از یه طرف هم مدام سعید و مجید پی ام میدادن و کلی کار داشتیم. به خاطر همین چورتشو پاره کردم و گفتم: محرم شدین؟
گفت: نه ... نمیدونم!
گفتم: ینی چی نمیدونم؟ یا محرم شدین یا نه؟
@Mohamadrezahadadpour
گفت: کیان یه دوستی داشت به اسم پیمان. خیلی قبولش داشت. همون شب اول که پیشش بودم، بهش پیام داد و توسط واتساپ با اون تصویری سه نفره حرف زدیم. خیلی تشویقمون کرد. منم از اینکه آدم بسیار با سواد و تاریخ شناسی به نام پیمان که همیشه عاشق نگاهش و جذبش و مطالب کانالش بودم، خیلی خوشحال بودم.
پیمان بهمون پیشنهاد «عقد آریایی» داد. یه سری جملات بهمون گفت و تکرار کردیم و گفت که تا هر وقت با همیم میتونیم با خیال آسوده با هم باشیم.
گفتم: ینی چی عقد آریایی؟ مگه تو مسلمون نیستی؟
گفت: اسلام را قبول دارم ... ولی روش اونا هم که چیز بدی نیست! چرا نباید قبولش نمیکردم؟
گفتم: نمیخوام باهات بحث کنم اما جملات عقد آریایی سبب محرم و حلال شدنتون نمیشه! حالا ولش کن. بعدا از حلال و حروم حرف میزنیم. خب؟ ادامش!
گفت: ادامش همین دیگه ... جملاتش یادمه ... چون بعدش کلی مجبور شدم تکرار کنم و به لب بیارم. یادمه که پیمان به کیان یاد داد که بگه: به نام نامی یزدان تو را من برگزیدم از میان این همه خوبان ، برای زیستن با تو میان این گواهان ، بر لب آرم این سخن با تو . وفادار تو خواهم بود در هر لحظه هر جا ، پذیرا میشوی آیا
بعدش منم باید میگفتم: پذیرا میشوم مهر تو را از جان هم اکنون باز میگویم میان انجمن با تو وفادار تو خواهم بود در هر لحظه هر جا با اجازه!
مهناز سکوت کرد و منم سکوت کرده بودم.
تو فکر بودم که چقدر باید آدم سستی باشه که ظرف مدت اون چند هفته، حتی حاضر بشه به خاطر موندن با اون پسره هفت خط، اینجوری وا بده!
یه سوال بود که باید حتما توی پرونده مینوشتم. ینی باید جوابشو واضح میداد تا بتونم دقیق بنویسم.
همه سوالاتمو فقط در دو تا جمله خلاصه کردم و اونم فقط در دو کلمه جوابمو داد:
گفتم: همه جوره و همه طوره با کیان بودی؟
با تن صدای آروم و با چاشنی شرم آلود گفت: آره!
تردید داشتم که اینو پرسم یا نه؟ اما محترمانه ترش کردم و گفتم: دختری؟
یه کم واضحتر و با صراحت بیشتر ... مثل اینکه بخواد از نوع خاصی از پاکدامنی خودش دفاع و افتخار کنه، جواب داد: آره!
ادامه دارد...
دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
نامه اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاهها به شمخانی
🔹بازرسی آژانس از نوامیس علمی کشور را متوقف کنید.
🔹مسببان بازرسیها باید پاسخگوی هرگونه خسارت احتمالی باشند.
🔹اساتید انقلابی از شما انتظار دارند این روند را متوقف ساخته و پاسخ شفاف در این رابطه به آنها و مردم بدهید.
@Farsna
@mohsenriazi
#سیاست_روز
ژاپن خرید نفت از ایران را تا اکتبر قطع میکند
🔹روزنامه «نیکی» ژاپن:ژاپن خرید نفت از ایران را قطع میکند و عربستان و امارات را جایگزین میکند، بانکهای ژاپن هم اعلام کردهاند مبادلات پول مرتبط با نفت ایران را نمیتوانند انجام دهند.
fna.ir/bnb61j
@Farsna
#سیاست_روز
تصویب نژادپرستانهترین قانون در رژیم صهیونیستی
🔹پارلمان رژیم صهیونیستی امروز در رایگیری نهایی، لایحه تبعیضآمیز «کشور یهود» را تصویب و به قانون تبدیل کرد.
🔹این لایحه تمام سرزمین فلسطین را کشوری فقط برای صهیونیستها اعلام کرده و فلسطینیان را از تمام حقوق شهروندی و انسانی محروم میکند.
fna.ir/bnayqk
@Farsna
@mohsenriazi